قتل فروشنده به دست دو برادر
متهم گفت: مقتول همینطور که داشت من را میزد و بالا و پایین میرفت، ضربه به شاهرگش برخورد کرد. من قصد کشتن او را…
متهم گفت: مقتول همینطور که داشت من را میزد و بالا و پایین میرفت، ضربه به شاهرگش برخورد کرد. من قصد کشتن او را…
فندک را روشن کرد و ناگهان شعلهور شد. خواستم کمکش کنم، اما چون در آکاردونی قفل بود نمیتوانستم وارد شوم بعد خودش…
به خاطر کینهای که از او داشتم، دست به قتل زدم. او به برادر کوچکترم فحاشی کرده و او را زده بود، من هم وقتی با او…
در مدتی که مقتول بیمارستان بود حالش خوب بود، اما بعد زخمش عفونت کرد و به خاطر عفونتی که وارد خونش شد، جانش را از دست دا…
روز حادثه به تصور اینکه او را از زندان به دادگاه منتقل میکنند با همدستی دو نفر از دوستانم نقشه را اجرا کردیم، اما…
یک مشت به چانهاش زدم و بعد هم هلش دادم. پویان عقبعقب رفت و به زمین افتاد، وقتی روی زمین افتاد، من دیدم از سرش خون…
روز حادثه پس از تعقیب سعید در میدان اصلی ورامین کمین کردم و وقتی که میخواست از آنجا عبور کند به سمتش حمله کردم و با…
آن روز وقتی من وارد خانه شدم شوهر فریبا مرده بود و این من بودم که برای دفن جسد کمک کردم. وقتی ما شناسایی شدیم به خاطر…
به دنبالش رفتم عصبانی شده بودم، آنجا، چون منطقه صعبالعبور و کوهستانی است، نور کافی ندارد و من فانوس همراهم داشتم. با…
آن روز پدربزرگم بیحوصله بود و از طرفی مادر بزرگم هم بیمار بود و حال خوبی نداشت. ساعت حدود ۲ بعد ازظهر بود که غذا…