انشا؛ زایش زبان و تفاهم اندیشه ها
انشا نه تنها تولد ذهن و معراج اندیشه، بلکه زایش زبان و تفاهم اندیشهها است. توجه کردن به درس انشا یعنی، پی بردن به آزادی و استقلال اندیشه. اگر اعتقاد داریم که شکوفایی ادبیات در هر کشور به مثابه کاخی خللناپذیر است که پیرامونش با گلواژههای عشق، ایثار، قداست، ایمان و خرد مزین شده است، در واقع به درس املا و انشا حرمت و اعتبار قایل شدهایم.
دکتر مهرزاد جهانی ویشه سرایی، استاد دانشگاه؛ کلمه انشا در دیوان شعرا معناهایی گوناگون دارد. در شعر حکیم ناصر خسرو به معنی آفرینش و ایجاد آمده است:
ز گوهردان نه از هستی فزونی اندرین معنی
که جز یک چیز را یک چیز نبود علت انشا
در دیوان مسعود سعد و خاقانی به معنی سخنپردازی، نویسندگی، شاعری و تالیف عبارات ثبت شده است:
دل شعبدهها گرفت از فکرت
جان معجزهها نمود در انشا
بر بدیهه راندم این منظوم و گستردم قلم
هیچ خاطر وقت انشا بر نتابد بیش از این
خاقانی
نیز به معنی هر نوع نوشتهیی که مراد از آن نمایاندن قدرت نویسندگی و تعیین ارزش نوشته باشد، در فرهنگها مضبوط است:
همانا که در فارس انشای من
چو مشک است بیقیمت اندرختن
خاقانی
انشا نه تنها تولد ذهن و معراج اندیشه، بلکه زایش زبان و تفاهم اندیشهها است. توجه کردن به درس انشا یعنی، پی بردن به آزادی و استقلال اندیشه. اگر اعتقاد داریم که شکوفایی ادبیات در هر کشور به مثابه کاخی خللناپذیر است که پیرامونش با گلواژههای عشق، ایثار، قداست، ایمان و خرد مزین شده است، در واقع به درس املا و انشا حرمت و اعتبار قایل شدهایم.
انشا نوشتن به دانشآموز درس اعتماد به نفس و خودباوری میدهد و خواندن انشا در کلاس درس به حس شجاعت، آرامش و رضایت خاطر منجر میشود. نیز حس حقارت، کم رویی و خجول بودن را از ذهن دانشآموز محو میکند. افسوس که زنگ انشا را در مقطع متوسطه حذف کردهاند و مبحث زبانشناسی، نگارش و ویرایش، توصیف، املا و دستور را در یک کتاب درسی گنجاندهاند! این همه موضوع و نکتههای دقیق را چگونه میتوان هفتهیی یک جلسه به دانشآموز منتقل کرد؟
آیا یادگیری املا در طول ترم به دو جلسه نیاز دارد؟ چگونه میخواهیم دانشآموزانی پرورش دهیم که غلط ننویسند؟ نگاهی گذرا به اوراق امتحانی دانشآموزان، ما را به تفکر و تاسف وا میدارد که چرا دانشآموزان در نوشتن آسانترین لغت به بیراهه رفتهاند؟ نه تنها در نوشتن واژگان فارسی مشکل دارند، بلکه در جمله بندی، ویرایش و رعایت قواعد دستوری ضعیف و ناتوانند.
اگر میخواهیم فرزندانی ادیب، محقق و باسواد تربیت کنیم که غلط ننویسند و یک بند را با رعایت قواعد دستوری درست بنویسند، چارهیی جز بها دادن به درس املا و انشا نیست. حیف نیست که زنگ انشا را بخاطر هزینه و بار مالی حذف کنیم؟!
اگر امروز میتوانیم خوب بنویسیم و بیندیشیم، مدیون معلمان سختکوشی هستیم که الفبای خوب نوشتن و الفبای توصیف و نگارش را به ما آموختند و به ما یاد دادند که بنویسیم و بخوانیم، نگاه کنیم و بیندیشیم، آنگاه به تصویر کشیم و نگارش کنیم. آیا امروز چنین میدانی را به نونهالان و آینده سازان کشور دادهایم؟ وقتی قدرت توصیف و نگارش را که حق مسلم هر دانشآموز است از او سلب کردهایم، چگونه میتوانیم از وی انتظار داشته باشیم که درست و بیغلط بنویسد؟ یاد معلمان ما به خیر باد که از کلیله و دمنه و دیگر کتب دشوار و پر تکلف برای دانشآموزان مقطع متوسطه بویژه رشته ادبیات املا میگفتند و ما بدون مکث و درنگ مینوشتیم و چه خوب و کم غلط مینوشتیم!
امروز چه شده است که دانش آموز نمیتواند یک بیت شعر ساده را به نثر روان معنی کند؟ آیا غیر از این است که سرباز جبهه دانایی و معرفت را خلع سلاح کرده بدون تفنگ به مقابله با دیو جهل و نادانی گسیل کردهایم؟ وقتی املا و انشا که پرورش دهندهروح و روان و شکوفا شدن قریحه و استعداد دانشآموزان است، نادیده گرفته شود از دانشآموز نباید انتظاری فراتر از این داشت زیرا ابزار شکوفایی و بارش مغزی را از دانشآموزان گرفتهایم. پس حذف درس املا و انشا در مقطع متوسطه (رشته ادبیات) مساوی است با خشکاندن روح طراوت و شادی در دانشآموز.
درس انشا به دانشآموز فرصت میدهد درست نوشتن را بیاموزد و مکنونات قلبی خود را تصویر کند. همه میدانند که حفظ قواعد شطرنج دلیل بر موفقیت فرد در بازی شطرنج نیست. پس چگونه میتوانیم از دانشآموز انتظار داشته باشیم که در پاسخ سوال ورقه امتحانی توانا باشد؛ یعنی، سلیس وروان و بیغلط بنویسد؟
شاید مسئولان و کارشناسان ذیربط در پاسخ انتقاد نگارنده بگویند که ما هیچ گاه املا و انشا را در دوره سه ساله مقطع متوسطه حذف نکردهایم و در طول ترم به آن پرداختهایم. آری، کارشناسان و مولفان دروس زبان فارسی به «املا و انشا»و نگارش توجه کردهاند اما دانشآموزان تشنه را با نوشیدن جرعهیی آب در بیابان سوزان رها کردهاند. راقم سطور معتقد است باید دانشآموز تشنه را به رودخانه زلال اندیشه و شکوفایی و بارش مغزی نزدیک کرد؛ یعنی، با احیای درس املا و انشا در هر هفته ذهن دانشآموز را از زنگار رکود و خمود صیقل داد تا با کمال شرمندگی ننویسد:
آجز و ناتوان! ارش و فرش! گل و خوار! اریض و پهن!
چرا به نویسندگان و مشاهیر ایران زمین میبالیم؟ چون هم جور استاد بودو هم تمرین و ممارست. نگارنده به جور استاد معتقد نیست اما به عشق و انگیزه میاندیشد. به عشق متقابل. آیا امروز به تمرین و ممارست املا و انشا در طول ترم اندیشیدهایم یا از یک شاخه به شاخهیی دیگر پرداختهایم؟
پس چگونه میخواهیم زبان ملی را پاس بداریم؟ اگر زبان ملی خود را بشناسیم و درست نوشتن را به فرزندان خود بیاموزیم هرگز در روزنامهها غلط نمینویسیم! هرگز در اخبار سراسری سیما تحصن را «تحسن» نمینویسیم!! بماند...
دکتر غلامحسین یوسفی درباره اهمیت زبان ملی می نویسد: «زبان فارسی فقط وسیله سخن گفتن و رفع نیازمندیهای روزانه ما نیست که بتوان با چند ساعت تدریس آن در دبستان و دبیرستان سر و ته قضیه را به هم آورد و دلخوش بود که وظیفه خود را در قبال ملت و مملکت انجام دادهایم بلکه این موضوعی است بسیار مهم و خطیر که به موجودیت فکری و فرهنگی ما بستگی دارد. زبان وسیله اندیشیدن است.
مردمی که زبانی پرمایه و توانا ندارند از فکر بارور و زنده و آفریننده بیبهرهاند. بنابراین هر قدر در تقویت این بنیان مهم زندگی غفلت شود در پرورش فکر مردم سهل انگاری شده است.» بایسته است مسوولان آموزش و پرورش همت به خرج دهند و به پاس قدردانی از زبان ملی فردوسی، حافظ، سعدی، مولانا، عطار، نظامی، سنایی، خاقانی و... درس املا و انشا را هفتهیی یک جلسه در کلیه مقاطع تحصیلی بگنجانند و به بار مالی نیندیشند بلکه به بار اندیشه و شایستگی بیندیشند. اگر امروز املای درست واژگان فارسی را به دانشآموزان یاد بدهیم و توصیف و نگارش را با صبر و حوصله به آنان بیاموزیم طولی نمیکشد که درخت پرهزینه آموزش و پرورش به بار مینشیند و زبان ملی شکوفاتر از گذشته به آیندگان منتقل میشود که از گزند حوادث روزگار آسیبناپذیر است.
پیافکندم از نظم کاخی بلند
که از باد و باران نیابد گزند
به امید روزی که زنگار یاس و کم لطفی از درس املا و انشا زدوده شود و آهنگ شوق و ترنم امید در فضای کلاس زمزمه گردد. در پایان سخن آلفونس دوده نویسنده نامدار فرانسه را درباره اهمیت زبان ملی ضروری میدانم:
«شما چگونه ادعا دارید که قومی آزاد و مستقل هستید حال آنکه زبان خود را نمیتوانید بنویسید و بخوانید... وقتی قومی به اسارت دشمن در آید و مغلوب و مقهور بیگانه گردد، تا وقتی که زبان خویش را همچنان حفظ میکند همچون کسی است که کلید زندان خویش را در دست داشته باشد.»
منبع: روزنامه اعتماد- سال 85 - شماره 1082