(تصاویر) همسفر با بهرام گور به عبادتگاه مقدس او؛ اسرارآمیزترین آتشکده باستانی در تهران

۱۸ سال حکومت بهرام گور در دودمان ساسانی قصههای دلانگیز فراوانی در سینه دارد؛ اگرچه او را حاکمی میدانند علاقمند به بادهگساری و شکار اما آتشکدهای که با نام او گره خورده است هنوز بر فراز تپهای از شهر ری باقی مانده است. امروز همسفر با بهرام گور به سراغ تپه میل در تهران میرویم.
بهرام پنجم یا بهرام گور یکی از بلندآوازهترین پادشاهان دوره ساسانی است که نامش با اساطیر و داستانیهای ایران باستان گره خورده است. اینبار نام او را در کنار آتشکدهای از شهر ری میبینیم؛ ماجرا چیست؟
به گزارش راهنماتو، در تاریخ نام شهر ری بارها تکرار میشود؛ این شهر نه در تاریخ معاصر بلکه در تاریخ ایران باستان مورد توجه قرار گرفته است تا جایی که آن را مرتبط با مغها که موبدان و روحیان باستانی ایران به حساب میآیند، میدانند.
در این میان، و در دل این شهر اسرارآمیز ویرانههایی از یک آتشکده وجود دارد که آن را به بهرام گور نسبت دادهاند. حال ممکن است از خود بپرسید که بهرام گور کجا و شهر ری کجا!؟
در تاریخ شاید کمتر بتوانیم ردی از بهرام در حوالی تهران امروزی پیدا کنیم؛ اما داستانهای بهرام یکی و دو تا نیست! بهرام پادشاهی بود اهل شکار و مدام در سفر بود. بنابراین، بعید به نظر نمیرسد که دستور ساخت آتشکدهای در شهر ری را داده باشد یا روزی گذرش به این دیار افتاده باشد.
در این مطلب، همسفر با بهرام گور به شهر ری سفر میکنیم و به یاد او یکی از داستانهای مربوط به شکارش را تعریف خواهیم کرد.
بهرام گور؛ شاه شکار، افسانه و قدرت
در میان شاهان سلسلهی ساسانی، نام بهرام پنجم یا بهرام گور با روایتهایی افسانهای و رویدادهایی تاریخی در هم آمیخته است. او پادشاهی بود که در میان اعراب پرورش یافت، اما با قدرت و جسارت، تاج شاهی را از میان دو شیر درنده ربود. شکار، موسیقی، جنگاوری و سیاست در زندگی او نقش پررنگی داشتند و حتی نامش نیز به یکی از این ویژگیها گره خورده است. اما چرا او را "گور" مینامند؟ آیا این لقب از علاقهی او به شکار گورخر میآید، یا سرنوشتی پنهان در آن نهفته است؟
در این مقاله، به ابعاد مختلف زندگی این شاه افسانهای خواهیم پرداخت، از پیشینهی خانوادگی و تربیت او گرفته تا روایتهای حماسی و اسطورهای که او را به یکی از نمادهای پررمزوراز تاریخ ایران تبدیل کرده است.
بهرام گور در نخستین روز فروردین، در دوران پادشاهی یزدگرد یکم متولد شد. پدرش، یزدگرد، او را برای پرورش به دربار نعمان بن منذر، امیر حیره، سپرد. این تصمیم، برخلاف سنتهای شاهی بود اما بهرام در آن سرزمین، تحت تعالیم سخت نظامی و سیاسی قرار گرفت و به شخصیتی جسور و نیرومند تبدیل شد.
پس از مرگ یزدگرد، تاج و تخت ایران در اختیار خسرو افتاد که بهرام، وی را غاصب میدانست. اما او به شیوهای خارقالعاده، حکومت را از آن خود کرد: در روایات آمده که بهرام تاج سلطنت را از میان دو شیر درنده ربود! این داستان، نمادی از قدرت و شجاعت اوست و او را در افسانههای ایرانی به یکی از قهرمانان برجسته تبدیل کرده است.
یکی از شاخصترین ویژگیهای بهرام، علاقهی شدیدش به شکار بود. او به ویژه به شکار گورخر علاقه داشت، تا جایی که فردوسی در شاهنامه، لقب "گور" را ناشی از این ویژگی میداند:
"شکارش نباشد جز از شیر و گور
از این روش خوانند بهرام گور"
اما برخی منابع تاریخی مانند آرتور کریستینسن این نام را به واقعهای مربوط میدانند که در آن، بهرام با یک تیر، گورخری را که شیری بر پشت آن جهیده بود، از پای درآورد. با این حال، شباهت واژهی "گور" (به معنای گورخر) و "گور" (به معنای قبر) نیز موجب شده که برخی آن را به سرنوشت نهایی او ربط دهند.
بهرام گور پادشاهی بود که جنگاوری را با هنر و عشق در هم آمیخته بود. او نه تنها در نبردها شجاعتی بینظیر داشت، بلکه علاقهی وافری به موسیقی و رامشگران نشان میداد. در روایتها آمده که وی از هند هنرمندان و نوازندگان را به ایران آورد و موسیقی را در دربار خود گسترش داد.
یکی از معروفترین داستانهای مربوط به بهرام، ماجرای "هفت گنبد" است که در هفت پیکر نظامی گنجوی روایت شده است. در این داستان، بهرام هفت همسر از هفت سرزمین مختلف دارد که هر یک در قصری با رنگی خاص زندگی میکنند. این داستان علاوه بر جنبهی عاشقانه، دارای مفاهیم عرفانی است و نشاندهندهی تکامل روحی بهرام در مسیر پادشاهی است.
فردوسی در شاهنامه روایت میکند که بهرام گور در سال 438 یا 439 میلادی به مرگ طبیعی درگذشت. اما در برخی داستانها، سرنوشت او رنگی از افسانه دارد. گفته شده که بهرام در یک شکارگاه ناپدید شد و هیچکس هرگز جسد او را نیافت! این پایان رازآلود، بهرام را در نظر بسیاری به شخصیتی جاودانه تبدیل کرده است.
بهرام گور یکی از پررمزورازترین شاهان ساسانی است که در ادبیات، تاریخ و اسطورههای ایرانی جایگاهی ویژه دارد. از شجاعت او در نبردها تا عشقش به شکار و موسیقی، از روایتهای عاشقانه تا داستانهای عرفانی، همه و همه او را به پادشاهی فراتر از زمان تبدیل کردهاند.
داستان بهرام گور و آزاده از زبان فردوسی
روزی بهرام گور، پادشاه ساسانی، با آزاده، کنیزک رومی چنگنوازش، راهی شکار شد. او آزاده را بر شتری نشاند و به دشتهای نخجیر تاخت. ناگهان دو آهوی نر و ماده از دور نمایان شدند. آزاده با لبخندی چالشبرانگیز گفت:
"اگر بهراستی نیروی ایزدی داری، آهوی نر را ماده و آهوی ماده را نر کن و با تیری، گوش و پا و سرشان را به هم بدوز!"
بهرام، با مهارتی خارقالعاده، شاخهای آهوی نر را انداخت و شاخهایی بر سر آهوی ماده نشاند. سپس، با تیری دیگر، سر و پای آهو را به هم دوخت. اما آزاده، بهجای ستایش، تبسمی تحقیرآمیز زد و گفت:
"این نه از نیروی ایزدی، که از ممارست و عادت توست!"
شاه، که غرورش را شکسته میدید، خشمگین شد و آزاده را از پشت شتر به زمین افکند تا زیر سمهای حیوان جان دهد.
آزاده مرد، اما نامش در تاریخ ماندگار شد؛ نه بهعنوان کنیزی در دربار، بلکه زنی که جرئت کرد پادشاهی را به چالش بکشد.
آتشکده بهرام گور
آتشکدهها از نیایشگاههای اصلی زرتشتیان بودند که آتش در آنها بهعنوان نماد تقدس و پاکی همواره فروزان نگه داشته میشد. در این مکانها، نیایشها و مراسم مذهبی زرتشتیان، از جمله یسنا و گاتها، برگزار میشد. بسیاری از آتشکدههای ایران، بهویژه آنهایی که امروزه آثارشان باقی مانده است، ریشه در دوران ساسانیان دارند. با ورود اسلام به ایران، بسیاری از این نیایشگاهها به تدریج متروکه شدند، برخی تغییر کاربری دادند و در مواردی نیز به مساجد تبدیل شدند.
رازهای آتشکده بهرام ری؛ ویرانی به دست اسکندر یا اعراب؟
آتشکده بهرام ری یکی از کهنترین آتشکدههای ایران است که درباره سرگذشت آن روایتهای مختلفی وجود دارد. برخی مورخان بر این باورند که این بنا در زمان حمله اسکندر مقدونی ویران شده است. اما این نظریه زمانی درست خواهد بود که قدمت آتشکده به دوران پیش از ساسانیان، یعنی هخامنشیان، برسد.
در مقابل، تاریخ طبری روایت میکند که این آتشکده نخستین نیایشگاه زرتشتی در ایران بوده و یزدگرد سوم، پس از شکست در جنگ جلولا، آتش مقدس آن را به مرو برد. اما مسعودی در مروجالذهب ساخت این بنا را به فریدون نسبت داده و آن را قدیمیتر از زرتشت میداند. جالبتر اینکه او اشاره کرده هنگام فتح ری، اعراب آسیبی به این آتشکده وارد نکردند.
با این همه، تعیین دقیق زمان ساخت و تخریب این آتشکده همچنان در هالهای از ابهام قرار دارد. تنها کاوشهای باستانشناسی میتوانند به این پرسش کهن پاسخی قطعی بدهند.
ظاهر آتشکده بهرام ری
آتشکده بهرام ری، بنایی باستانی در شهرری، با مصالحی چون سنگ، ساروج، خشت و گل ساخته شده و بر فراز تپهای به ارتفاع ۱۸ متر از دشتهای اطراف قرار دارد. این تپه که پهنایی حدود ۲۵ متر و درازای ۲۰ متر دارد، در منطقهای به وسعت ۸۰۰ در ۹۰۰ متر واقع شده و اطراف آن تپههای کمارتفاع کوچکتری پراکندهاند.
بنای اصلی آتشکده در بخش شرقی تپه قرار گرفته و بهصورت تالار ستونداری با دو ردیف ستون چهارگوشه سهتایی طراحی شده که به سه بخش تقسیم میشود. جهتگیری بنا شرقی-غربی است و در جبهه شرقی، ایوانی با چهار ستون مدور وجود داشته که بخشهایی از آن در حمله اسکندر به ایران تخریب شده وتنها دو میل از بنای چهارطاقی باقی مانده است.
آنچه امروز از آتشکده بهرام ری برجای مانده، شامل یک جفت قوس هلالی با نقطه بیضی است که قسمت غربی بنا تا حد زیادی از بین رفته است. ویژگی برجسته این بنا، تزیینات گچبری آن است که دیوارهای تالار اصلی را زینت دادهاند.
این گچبریها شامل طرحهای هندسی، گیاهی و حیوانی هستند که بهصورت انتزاعی و با الهام از طبیعت و باورهای دینی آن دوران طراحی شدهاند. برای مثال، نقش ماهی که بسیار طبیعی به نظر میرسد، یکی از این تزیینات است. همچنین، راهروی تونلمانند کمعرضی در زیر تالار اصلی و در امتداد محور آن وجود دارد که از جبهه شرقی زیر ایوان اصلی قابل دسترسی است و راهرویی عمود بر آن، فضای زیرین را تکمیل میکند.
آدرس آتشکده بهرام
آتشکده بهرام ری در ۱۲ کیلومتری جنوب شرق شهر ری و در مسیر ورامین، بر فراز تپهای وسیع در روستای چالطرخان واقع شده است. برای رسیدن به این بنای تاریخی، کافی است جاده ورامین را در پیش بگیرید و پس از طی ۱۲ کیلومتر، به ورودی جاده فرعی منتهی به روستاهای چالطرخان و عشقآباد برسید. با ورود به جاده چالطرخان، در همان ابتدای مسیر، تپه بلند میل نمایان میشود. مسیری مشخص از دامنه تا بالای تپه تعبیه شده که میتوانید از آن برای رسیدن به بقایای آتشکده و تماشای آن از نزدیک استفاده کنید.