کشف «اثر انگشت» 43 هزارساله روی سنگی که شبیه چهرۀ انسان است

کشف «اثر انگشت» 43 هزارساله روی سنگی که شبیه چهرۀ انسان است

یک مرد حدود ۴۳٬۰۰۰ سال پیش انگشتش را به رنگ‌دانه‌ای قرمز آغشته کرده و روی سنگ‌ریزه‌ای شبیه چهره و درست در محل بینی این چهره در اسپانیا نقطه‌ای گذاشته است.

کد خبر : ۲۴۳۶۹۱
بازدید : ۱۱۹

فرادید| حدود ۴۳۰۰۰ سال پیش، مردی «نئاندرتال» در منطقه‌ای که اکنون مرکز اسپانیا است، به سنگ‌ریزه‌ای بزرگ و گرانیتی برخورد که برجستگی‌ها و فرورفتگی‌های جالبش توجه او را جلب کرد. شکل خاص این سنگ که شبیه یک صورتِ کشیده بود، شاید او را واداشته آن را بردارد، بررسی کند و در نهایت یکی از انگشتانش را در رنگ‌دانه‌ای قرمز فرو برد و درست در جایی از سنگ که می‌توانسته جای بینی باشد، آن را بفشارد. 

به گزارش فرادید، او با این کار او قدیمی‌ترین اثر انگشت کامل انسانی را به‌جای گذاشت، روی چیزی که ممکن است کهن‌ترین نمونه هنر قابل‌حمل در اروپا باشد. این کشف که می‌تواند دید ما نسبت به درک و تفسیر نئاندرتال‌ها از جهان را غنی‌تر کند، پس از نزدیک به سه سال پژوهش توسط گروهی از باستان‌شناسان، زمین‌شناسان و کارشناسان پزشکی قانونی پلیس اسپانیا انجام شد. 

گروه حفاری زمانی که این سنگ کم و بیش ۲۰ سانتی‌متری را در ژوئیه ۲۰۲۲ در پناهگاه سنگی «سان لازارو» در حومه سِگُویا یافتند، بی‌درنگ متوجه غیرعادی بودن آن شدند. این سنگ شباهتی به ابزارهایی مانند چکش یا سندان نداشت و هیچ شبیه ابزار نبود. 

دیوید آلوارس آلونسو، باستان‌شناس دانشگاه کمپلوتنسه مادرید گفته: «سنگ شکل عجیبی داشت و یک نقطه قرمز اخرایی روی آن بود که بسیار توجه ما را جلب کرد. همه به هم نگاه می‌کردیم و یک فکر در ذهن‌مان بود: این سنگ شبیه صورت است. البته این تنها یک حدس بود. وقتی تحقیقات‌مان را ادامه دادیم، می‌دانستیم برای مطرح کردن این فرضیه که این یک شیء نمادین با هدف خاص بوده و شاید نشان‌دهنده صورت باشد، نیاز به داده‌های بیشتری داریم.» 

1

پژوهش‌ها این فرض را تقویت می‌کنند که نئاندرتال‌ها توانایی خلق آثار هنری و نمادین را داشته‌اند

تیم پژوهش برای بررسی این که آیا نقطه قرمز به راستی اثری از انگشت انسانی است که آگاهانه در بین فرورفتگی‌هایی که می‌توانستند چشم و دهان باشند قرار گرفته، از کارشناسان بیشتری کمک گرفت. تحقیقات بیشتر تأیید کرد رنگ‌دانه (حاوی اکسیدهای آهن و مواد معدنی رسی) در هیچ جای دیگری از غار یافت نشده است. 

«سپس با پلیس علمی تماس گرفتیم تا بررسی کنند آیا حق با ماست که این نقطه با نوک انگشت ایجاد شده. آن‌ها تأیید کردند چنین است و این اثر، انسانی و چه‌بسا متعلق به یک مرد بالغ بوده است. وقتی این مدرک را به همراه سایر داده‌ها به‌دست آوردیم، فرضیه‌ای را مطرح کردیم: اینکه ابتدا یک پاریدولیا در ذهن فرد رخ داده (دیدن چهره در یک شیء بی‌جان) و سپس با افزودن آن نقطه قرمز، مداخله‌ی انسانی صورت گرفته است. بدون آن نقطه قرمز، نمی‌توان ادعایی درباره این شیء مطرح کرد.» 

آلونزو استدلال می‌کند که وجود آن نقطه، پرسش‌هایی ایجاد می‌کند که همه در یک راستا هستند: 

«نمی‌توان گفت نقطه اتفاقی در آن مکان ایجاد شده. هیچ نشانه‌ای از کاربرد دیگری هم روی سنگ نیست. پس چرا این سنگ را از رودخانه آورده‌اند داخل غار؟ و مهم‌تر اینکه نه در داخل و نه خارج غار، رنگ اخرایی وجود ندارد. بنابراین، این رنگ‌دانه باید از جای دیگری آورده شده باشد.» 

نتایج این تحقیق پشتیبان این دیدگاه است که نئاندرتال‌ها (که حدود ۴۰٬۰۰۰ سال پیش منقرض شدند) توانایی خلق نمادها و هنر را داشته‌اند. این یعنی انسان خردمند (هومو ساپینس) نخستین هنرمند تاریخ نبوده است. 

نویسندگان مقاله می‌نویسند: «اینکه این سنگ به خاطر ظاهرش انتخاب شده و سپس با رنگ اخرایی نشانه‌گذاری شده، نشان می‌دهد ذهنی انسانی در کار بوده؛ ذهنی که قادر به نمادسازی، تخیل، ایده‌پردازی و افکندن افکار خود بر یک شیء بوده است. افزون بر این، می‌توان گفت سه فرآیند شناختی اساسی در خلق این اثر هنری نقش داشته‌اند: تصور ذهنی یک تصویر، برقراری ارتباط آگاهانه و نسبت دادن معنا. این‌ها عناصر پایه‌ای برای نمادگرایی و همچنین هنر ماقبل‌تاریخی غیرتصویری هستند. در نتیجه، این سنگ می‌تواند یکی از قدیمی‌ترین انتزاع‌های شناخته‌شده از چهره انسان در پیشینه باستان‌شناسی باشد.» 

آلونسو و همکارانش مشتاقانه در انتظار بحث‌هایی هستند که کشف آن‌ها در مورد اینکه آیا انسان‌های مدرن نخستین هنرمندان بوده‌اند یا نه، به راه خواهد انداخت. 

او در این باره گفته: «ما تفسیر خودمان را در مقاله بیان کردیم، اما بحث ادامه دارد و هر چیزی درباره نئاندرتال‌ها همیشه بحث‌برانگیز است. اگر سنگی با یک نقطه قرمز داشتیم که ۵٬۰۰۰ سال پیش توسط انسان خردمند ایجاد شده بود، هیچ‌کس تردیدی در پذیرش آن به عنوان هنر قابل‌حمل نداشت. اما نسبت دادن هنر به نئاندرتال‌ها همیشه بحث‌برانگیز است. گاهی فکر می‌کنم یک پیش‌داوری ناآگاهانه در این زمینه وجود دارد.» 

با این حال، به گفته آلونسو، او و سایر اعضای تیم معتقدند منطقی‌ترین توضیح اینست که فردی در زمانی بسیار دور، چیزی خاص در این سنگ دیده، آن را برداشته و کوشیده به آن معنا ببخشد. 

«چرا یک نئاندرتال باید این سنگ را متفاوت از ما دیده باشد؟ آن‌ها هم انسان بودند. موضوع اینجاست که ما با یک شئ بی‌نظیر مواجهیم؛ چیزی مانند آن وجود ندارد. در هنر معمول، اگر غارنگاره‌ای پیدا کنیم، صدها نمونه مشابه داریم که می‌توان برای تحلیل به آن‌ها رجوع کرد. اما اینجا تنها یک نمونه داریم. با این حال، باور داریم نئاندرتال‌ها نیز توانایی تفکر نمادین مشابه انسان خردمند داشته‌اند و این شیء به نظر ما این دیدگاه را تقویت می‌کند.»

مترجم: زهرا ذوالقدر

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید