رازهای یک معدن 700 ساله که «سرهای سنگی عظیم» در آنجا تراشیده میشدند
باستانشناسان میگویند مدل سهبعدی یک معدن سنگ چندصدساله شامل سرهای سنگی ناتمام در جزیره ایستر، سرنخهای جدیدی درباره روش ساخت این آثار و جامعه پولینزیایی که آنها را پدید آورد، ارائه میدهد.
فرادید| جزیره ایستر که به نام راپا نویی (Rapa Nui) هم شناخته میشود، به خاطر مجسمههای عظیمش که به اقیانوس آرام چشم دوختهاند، مشهور است، اما ساکنانش هیچگاه بزرگترین مجسمه را نصب نکردند. این سر غولآسا همراه صدها سر دیگر، همچنان در یک معدن سنگ در یک دهانه آتشفشانی، باقی مانده است.
به گزارش فرادید، مطالعات منتشرشده در مجله PLOS One نشان میدهند که احتمال دارد هر طایفه بهشکل مستقل، و نه یک نهاد جزیرهایِ یکپارچه، ساخت سرهای سنگی شگفتانگیز موسوم به موآی (moai) را سازماندهی کرده باشد.
کارل لیپو، استاد انسانشناسی و همکار نویسنده مقاله میگوید: «این مقیاس عظیم نیازمند هماهنگی مرکزی است. وجود این آثار به شکل چرخهای نشانهای از سلسلهمراتب بود: آثار به معنای قدرت رؤسا بود، زیرا رؤسا آثار را میساختند.»
پژوهشگران برای تحلیل این مکان، آنچه را که نخستین مدل سهبعدیِ با وضوح بالا از معدن موآی رانو راراکُو (Rano Raraku) توصیف کردند، از ۱۱.۰۰۰ تصویر همپوشانِ گرفتهشده توسط پهپاد در فرآیندی به نام فتوگرامتری ساختند.

مدل سعبعدی معدن نشان داد ۴۲۶ مجسمه موآی آنجا وجود دارد که هریک در مرحله متفاوتی از روند ساخت قرار داشتهاند
دانشمندان ۳۰ محل فعالیت معدنی متمایز را شناسایی کردند که نشاندهنده مناطق کاری مستقل و متعدد بود. تیم پژوهشی همچنین شواهدی از حمل موآیها از معدن در جهتهای مختلف پیش از نصب روی سکوی عظیم جزیره یافت. پژوهشگران معتقدند این رویکرد نشان میدهد ساخت مجسمههای عظیم، مدیریت متمرکزی نداشته است.
لیپو توضیح میدهد: «این یعنی کل زنجیره تولید، از نخستین بریدن سنگ تا جزئیات نهایی مجسمه، در محدودههای مستقل باقی میماند و مجسمهها برای مراحل تولید مختلف بین مناطق جابهجا نمیشدند»، همانگونه که در یک معدن صنعتی رخ میدهد.
وی افزود مناطق مختلف نشاندهنده تفاوت در روشهای استخراج و تکنیکهای پرداخت بودند. این الگو شواهد بیشتری ارائه میدهد مبنی بر اینکه راپا نویی یک جامعهی سیاسی یکپارچه نبود و متشکل از گروههای خانوادگی کوچک و مستقل بود.
مقیاس عظیم سرهای سنگی جزیره ایستر
این مدل دید تازهای نسبت به تلاش عظیم انجامشده در جزیرهای کوچک ارائه میدهد، جایی که حدود ۱.۰۰۰ مجسمه سنگی بین قرنهای ۱۳ تا ۱۷ نصب شدهاند. مجسمهها بهطور متوسط ۴ متر ارتفاع و ۱۲.۵ تن وزن داشتند، برخی بیش از ۲۰ تن وزن داشتند.

مجسمههای موآی پراکنده در شیب تپه معدن سنگ رانو راراکُو
مدل معدن نشان داد که در این محل ۴۲۶ موآی در مراحل مختلف ساخت وجود داشته، ۳۴۱ شیار برای مشخص کردن بلوکهای قابلتراش ایجاد شده بوده و ۱۳۳ حفره در سنگ دیده میشود که نشان میدهد مجسمهها از آن نقاط با موفقیت جدا شدهاند. همچنین، پنج تکیهگاه شناسایی شد که بهعنوان نقاط مهار یا لنگر برای پایین آوردن موآیها از شیبها استفاده میشدند. بیشتر مجسمهها در وضعیت خوابیده استخراج و تراشیده میشدند و بیشتر آنها از بالا به پایین تراش میخوردند، هرچند برخی از سمت جانبی خارج میشدند. رایجترین روش، تعریف جزئیات صورت پیش از ترسیم سر و بدن در سنگ بود.
مجسمههای ناتمام شامل بزرگترین موآی میشوند که اگر کامل نصب میشد، تِه توکانگا نام داشت و حدود ۲۱ متر ارتفاع و وزنی حدود ۲۷۰ تن داشت.
به گفته لیپو: «برخی مجسمهها فراتر از محدودیتهای حمل عملی بودند. این مورد اگر همانطور که حدس میزنیم، رقابت بین جوامع موجب ساخت موآیهای بزرگتر میشد، رخ میداد. این تلاشهای عظیم نشاندهنده آزمودن محدودیتها و شناخت محدودیتها توسط جوامع است.»
لیپو افزود مجسمههای باقیمانده در رانو راراکُو نمایانگر عملیات معمول معدن هستند، نه رهاشدن آن. مطالعهای در سال ۲۰۱۹ نشان داد تولید مجسمهها تا ورود اروپاییها ادامه داشته است.
«معدن به شکل فاجعهآمیز شکست نخورد، بلکه احتمالاً به دلیل اختلالات ناشی از بیماریهای واردشده توسط اروپاییها غیرفعال شد.»
به گفته هلنه مارتینسون-والین، استاد باستانشناسی دانشگاه اوپسالا در سوئد، این پژوهشِ تازه نخستین باری بود که در این محل از تکنیکهای فتوگرامتری استفاده میشد، اما نتایج بهدستآمده چیز کاملاً جدید و شگفتانگیزی درباره جامعه راپا نویی نشان نداد. مارتینسون-والین که در این پژوهش مشارکت نداشته، گفته که پژوهشگرانی مانند کاترین روتلج، باستانشناس و انسانشناس انگلیسی، صد سال پیش ساختار اجتماعی مبتنی بر طایفه را در جزیره شناسایی کرده بودند.
«بعدها این جامعه بهعنوان جامعهای باز تعریف شد، به این معنا که رئیس برتر و مرکزی وجود ندارد و چندین مطالعه نشان دادهاند که این نوع ساختار اجتماعی میتواند مجسمهسازی عظیم هم داشته باشد.»
کریستوفر استیونسون، باستانشناسی که در تحقیق شرکت نداشته، گفته که تیم پژوهشی رویکردی نوآورانه داشته است. او افزود فرضیه تیم مبنی بر اینکه فعالیتهای معدن نشاندهنده تولید غیرمتمرکز موآی توسط گروههای خویشاوندی مختلف است، مهم و نیازمند بررسی است».
با این حال، استیونسون معتقد است ارزیابی پژوهشگران با دادههای کافی پشتیبانی نشده است. برای نمونه، نوعی خانه نزدیک معدن وجود دارد که در مطالعه ذکر نشده و متفاوت از خانههای مسکونی سادهتر است و میتواند نوعی تمایز اجتماعی را نشان دهد.
بحث داغ پیرامون جامعه راپا نویی

میانگین اندازه هر مجسمه حدود ۴ متر ارتفاع و ۱۲.۵ تن وزن بوده است
حدود ۹۰۰ سال پیش گروه کوچکی از دریانوردان پولینزی در جزیره ایستر ساکن شدند، جزیرهای که امروز بخشی از شیلی است. این جزیره همواره منبع کنجکاوی و بحثهای جدی درباره چگونگی شکست جوامع پیچیده بوده است.
نویسندگانی مانند جرد دایموند در کتاب ۲۰۰۵ خود با نام «Collapse» از جزیره ایستر بهعنوان نمونهای هشداردهنده استفاده کردند که چگونه بهرهبرداری بیش از حد از منابع محدود میتواند به کاهش جمعیت، ویرانی محیط زیست و نابودی فرهنگ منجر شود.
این نظریه هنوز مورد مناقشه است. پژوهشهای جدیدتر نشان دادهاند راپا نویی در واقع جامعهای کوچک اما پایدار بوده است. یافتههای اخیر به تفسیر دوباره این موضوع کمک میکند و تصویر جامعهی مقاومی را نشان میدهد که خود را با یکی از منزویترین محیطهای زمین تطبیق داده بود.
به گفته لیپو: «داستان قدیمی که توسط دایموند و دیگران ترویج شد، فرض میکند رؤسای قدرتمند با ساخت آثار ناپایدار موجب قطع درختان، شکست کشاورزی و سقوط جمعیت شدهاند. اما اگر تولید مجسمهها غیرمتمرکز بود و جوامع مستقل تصمیمات خود را میگرفتند، هیچ مرجع مرکزی جزیره را به لبه سقوط زیستمحیطی نمیکشاند.»
مترجم: زهرا ذوالقدر