مرگ دوست صمیمی؛ قتل یا حادثه؟!
یک مشت به چانهاش زدم و بعد هم هلش دادم. پویان عقبعقب رفت و به زمین افتاد، وقتی روی زمین افتاد، من دیدم از سرش خون…
یک مشت به چانهاش زدم و بعد هم هلش دادم. پویان عقبعقب رفت و به زمین افتاد، وقتی روی زمین افتاد، من دیدم از سرش خون…
روز حادثه پس از تعقیب سعید در میدان اصلی ورامین کمین کردم و وقتی که میخواست از آنجا عبور کند به سمتش حمله کردم و با…
آن روز وقتی من وارد خانه شدم شوهر فریبا مرده بود و این من بودم که برای دفن جسد کمک کردم. وقتی ما شناسایی شدیم به خاطر…
به دنبالش رفتم عصبانی شده بودم، آنجا، چون منطقه صعبالعبور و کوهستانی است، نور کافی ندارد و من فانوس همراهم داشتم. با…
آن روز پدربزرگم بیحوصله بود و از طرفی مادر بزرگم هم بیمار بود و حال خوبی نداشت. ساعت حدود ۲ بعد ازظهر بود که غذا…
این درگیری وحشتناک که شیشههای شکسته نوشابه نیز به طرز هولناکی در آن خودنمایی میکرد، به زد و خورد با چاقو کشید که در…
بعد از چند دقیقه هم آن زن آمد و خواهرش را برد. آن اطراف مردی کمی دورتر ایستاده بود و خیلی مشکوک نگاه میکرد. من قیافه…
ما هیچ مشکلی با رامین نداشته و قصد قتل هم نداشتیم. مهران به ما گفته بود میخواهد طلبش را بگیرد و از ما خواست رامین را…
او را با خودرو به حوالی جاده چالوس بردم و با اسلحهای که از قبل تهیه کرده بودم چند گلوله به او شلیک کردم. اسلحه را به…
اما وقتی آن جا رسیدیم ناگهان حمید با اسلحه وینچستری که داشت شلیک کرد و ما هم خودروی آنها را تخریب کردیم و بعد هم به…