قهوهخانهای بالای چنار ؛ جای خالی چنار بخشنده تجریش
با وجود این، چنار امامزاده صالح(ع) چنان با زندگی روزمره شمیرانیها پیوند خورده بود که انگار هنوز محکم و استوار در نزدیکی بقعه مبارکه امامزاده ایستاده و به زائران خوشآمد میگوید.
چنار کهنسال و تنومند آستان مقدس امامزاده صالح(ع) آخرین نفسهای خود را در سالهای پایانی دهه ۶۰ کشید و پس از آن به خاطرهای در ذهن موسفیدان تجریش تبدیل شد.
اما موسفیدان تجریش هنوز خاطرات دورهمیهای گرد سرتخت این چنار و دیگر چنارهای کهنسال تجریش را به یاد دارند.
با وجود این، چنار امامزاده صالح(ع) چنان با زندگی روزمره شمیرانیها پیوند خورده بود که انگار هنوز محکم و استوار در نزدیکی بقعه مبارکه امامزاده ایستاده و به زائران خوشآمد میگوید.
هر آبادی شمیران در گذشتههای نه چندان دور یک «سرتخت» داشت؛ همانجایی که دم غروب اهالی آبادی دور هم جمع میشدند و ساعتی به گپ و گفت میگذرنداند.
یکی از سرتختهای اصلی شمیران هم در تجریش و مجاور چنار امامزاده صالح (ع) قرار داشت. «سید عباس صالحی» پژوهشگر تاریخ شمیران میگوید «هر آبادی یک سرتخت داشت و سرتخت هم معمولا در کنار چنار کهنسال آبادی قرار میگرفت. یعنی جایی که مردم روستا گرد هم جمع میشدند و سر بحث و گفتوگو باز میشد.»
چنار امامزاده صالح(ع) اما به گفته اهالی قدیمی تجریش حدود هزار سال قدمت داشت و هزاران خاطره برای اهالی تجریش ساخت.
اگر از توصیف «دیالافوا» جهانگرد و سفرنامهنویس ایتالیایی بگذریم که چنار امامزاده صالح را به دلیل قطر ۱۵ متری تنهاش درختی عجیب خوانده بود، خاطرات همزیستی اهالی تجریش با این چنار را باید لابهلای حرفهای موسفیدان محله جستوجو کرد.
«سید عباس صالحی» میگوید: «تابستانها زیر سایه چنار مکتبخانه میشد و زائران و مسافران تجریش هم در گوشه دیگری از سایهسار درخت استراحت میکردند. تنه درخت که پوک شده بود، به کفاشی و پینهدوزی تبدیل شد و پیرمردی از اهالی تجریش سالها داخل تنه درخت کفاشی داشت.»
عجیبتر از کفاشهایی که داخل و روی تنه درخت آویزان شده بودند، قهوهخانهای بود که بالای درخت فعالیت میکرد. صالحی میگوید: «شخصی هم بالای درخت سماور گذاشته بود و با یک نردبان قهوههای داغ را دست مسافران و مشتریان میداد.»
منبع: همشهری