نقد فیلم سینمایی مست عشق
فیلم سینمایی «مست عشق» ماجرای دیدار شمس و مولانا است. هدف فیلم پرداختن به دوستی بین این دوتن و تأثیری است که شمس بر مولانا میگذارد. فیلم با گم شدن شمس تبریزی آغاز میشود.
فیلم سینمایی مست عشق بعد از یک انتظار طولانی، بعد از گذشتن از حاشیههای فراوان و بعد از خبرهای ضد و نقیض بالاخره بر پرده سینما ظاهر شد و دوستداران آثار حسن فتحی، علاقهمندان به شخصیتهای عرفانی این مرز و بوم و طرفداران بازیگران حرفهای و خوش چهرهی ایرانی و ترک را به سینما کشاند. سینمایی «مست عشق» هنوز هم بر پردهی سینماهای سراسر کشور در حال پخش است و انتظار میرود که تا مدتها برپرده بماند زیرا یک فیلم متفاوت است.
بازیگران فیلم سینمایی «مست عشق » عبارتند از پارسا پیروزفر، شهاب حسینی، هانده آرچل، ابراهیم چلیک، بنسو سورال، بوزان کوروزم ، سلما ارگچ و حسام منظور. تهیه کنندهی «مست عشق» مهران برومند است. این فیلم با مشارکت سرمایه گذاران کشور ترکیه ساخته شده است. تمام صحنهها و سکانسهای آن نیز در کشور ترکیه فیلمبرداری شدهاست. فیلمنامه «مست عشق» را احسان جوانمرد و فرهاد توحیدی به رشتهی تحریر درآوردهاند. محمدعلی موحد از مولوی شناشان ایرانی نیز نقش مشاور فیلمنامه را به عهده داشتهاشت.
آهنگساز معروف اهل ترکیه فاهیر آتاک اوغلو که آهنگساز حریم سلطان – سریال ترک محبوب ایرانیها- را در کارنامهی خود دارد نیز آهنگسازی «مست عشق» را انجام دادهاست. علیرضا قربانی خوانندهی محبوب و بنام ایرانی موسیقی تیتراژ را اجرا کردهاست.
فیلم پرستاره «مست عشق» ساختهی حسن فتحی است. حسن فتحی از کارگردانان حرفهای و کلاس بالای تلویزیون و سینمای ایران است. آثار او همیشه تلفیقی زیبا ودیدنی است از آنچه تماشاگر ازاو توقع دارد و آنچه خود او از فیلم میخواهد. حسن فتحی آثار ارزشمند و به یادماندنی همچون سریال شهرزاد، مدار صفردرجه و پهلوانان نمیمیرند را در کارنامهی خود دارد. او کارگردانی کاربلد است که توانسته سالهای زیادی تماشاگران بسیاری را از اقشار مختلف جامعه – عامهی مردم و اهالی قلم و سینمای جهان- را به تماشای آثار خود بکشاند. بعد از گذشت سالها هنوز هم تماشای سریال تلویزیونی شب دهم خالی از لطف نیست.
شمس و مولانا
از نفس خود برون آی، از خویشتن رها شو رو کن به کعبۀ دل، از ما و من جدا شو
هربار چالش آید از بارگاه هستی چون ذرهای شناور، در بحرکبریا شو
شمس تبریزی و مولانا جلالالدین محمد بلخی از متفکران، شاعران و عارفان بزرگ ایران بوده و هستند. آنها هر دو در یک زمان می زیستهاند اما دور از هم تا این که مولانا در برههای از زمان با شمس تبریزی دیدار میکند و این ملاقات مسیر زندگی مولانا را به کل تغییر میدهد. مولانا به مرور و به واسطهی همنشینی و مراوده با شمس به درک تازهای از جهان، خود و خدا میرسد و تشویق میشود تا در مسیرعرفان وسلوک گام بگذارد.
پیش از این نیز زندگی شمس و مولانا دستمایهی الیاف شافاک نویسندهی ترک تبار قرار گرفتهبود. رمان ملت عشق – درترکیه چهل قانون عشق – نگاهی دارد به رابطهی بین شمس و مولانا.
فیلم سینمایی «مست عشق» ماجرای دیدار شمس و مولانا است. هدف فیلم پرداختن به دوستی بین این دوتن و تأثیری است که شمس بر مولانا میگذارد. فیلم با گم شدن شمس تبریزی آغاز میشود. اولین صحنهی «مست عشق » حکایت از بلبشو و آشفتگی دارد. آشوبی در جریان است و کمی بعد تماشاگر متوجه میشود ماجرا، ماجرای گم شد شمس است.
در ادامهی فیلم کارگردان با استفاده از فلاشبکهای متعدد سعی کرده تکههایی از زندگی گذشته و رابطهی شمس با مولانا را به نمایش بگذارد و تا آنجا پیش میرود که در آخر پازل تکمیل میشود. تماشاگر از لابه لای فلاشبکها و به کمک روایتهایی از افراد مختلف پی میبرد که قصهی شمس و مولانا چه بوده، چطور پیش رفته و به چه سرانجامی رسیدهاست. فیلم علاوه بر تقابل شمس ومولانا به ماجرای عشق بین کیمیا خاتون دخترخوانده مولانا و شمس نیز میپردازد.
مولانای مست عشق
یکی از نقدهایی که بر فیلم وارد است ضعیف بودن شخصیت پردازی از جمله شخصیت پردازی مولانا است. مولانا این عارف بزرگ که شخصیتی چند بعدی و روحی جستجوگرداشته آنگونه که باید پرداخت نشده است. مولانایی که «مست عشق» به تماشاگر نشان میدهد مولانایی منفعل است که فقط تحت تأثیر شمس است بدون این که نشان داده شود تغییر و تحول مولانا نه از سر سرسپردگی کورکورانه بلکه از درک بالا و آگاهیش نسبت به جهان پیرامونش بودهاست. شخصیت پردازی شمس کمی بهتر از آب درآمدهاست اما نه به اندازهی کافی خوب.
در طول فیلم ما خیلی کم با فضاهای معنوی و عرفانی روبرو میشویم و بیشتر فضاهای عاشقانه و رمانتیک میبینیم و این برای فیلمی که برمبنای شخصیتهایی عارف مسلک ساخته شده یک کاستی محسوب میشود. در بیشتر آثار حسن فتحی فضایی شعرگونه حاکم است. بدون شک او میتوانست با تکیه بر توانمندیها و تجربیاتش فضایی عرفانی و بدیع را خلق کند. فضایی که تماشاگر با قرار گرفتن در بطن آن حسی ناب را تجربه کند، اما چنین نشدهاست.
دست اندرکاران «مست عشق» بازیگران مطرح ایرانی همچون شهاب حسینی در نقش شمس و پارسا پیروزفر در نقش مولانا را به بازی گرفتهاند. این دو بازیگرانی محبوب و خوش چهره هستند با پیشنهای درخشان از بازیهای متنوع. شهاب حسینی توانسته با یک بازی روان و تأثیرگذار، نقش قابل باوری از شمس را ارائه بدهد.
او در سکانسهای مختلف در موقعیتهای متفاوت خوب درخشیده است به گونهای که هم مخاطب عام و هم مخاطب خاص به راحتی با شمس همذات پنداری میکنند. پارسا پیروزفر اما انگار کمی با نقشی که به عهدهاش نهادهاند، غریبه است وآنطور که باید نتوانسته در نقش مولانا فرو رود و با او یکی شود. بازیگران مقابل این دوبازیگرایرانی، هنرپیشههای مطرح و به روز ترکیه هستند.
بازیگرانی همچون هانده آرچل در نقش کیمیا خاتون دختر خواندهی مولانا و ابراهیم چلیک در نقش اسکندر ظاهر شدهاند. تعدادی دیگری از بازیگران ترک در فیلم «مست عشق» در نقشهای متعدد بازی کردهاند. ازمیان بازیگران ترک ابراهیم چلیک توانسته یک بازی قوی و دلنشین از خود به نمایش بگذارد واستعداش را به رخ تماشاگر بکشد.
بدون شک حضور بازیگران ترک که دربین ایرانیان طرفداران بسیاری دارند در کنار بازیگران محبوب ایرانی درکشاندن تماشگر به سینما و تضمین گیشه نقش مهمی ایفا کردهاند.
نویسنده و کارگردان «مست عشق» سعی کردهاند با استفاده از خرده داستانهایی عاشقانه و غیر عاشقانه و ایجاد فضایی رمانیتک و در عین حال پر تعلیق فضایی جذاب برای مخاطب خلق کنند. اما استفادهی بیش ازاندازه از خرده داستانها باعث شده تا تم اصلی فیلم که همانا چگونگی و چرایی رابطه شمس و مولانا است کمی به حاشیه راندهشود.
خرده داستانها باعث دزدیده شدن توجه مخاطب شده و توجه او را از قصهی اصلی فیلم سلب میکنند. وجود این پیرنگهای فرعی باعث شده که تماشاگر مجبور شود تمرکزش را بین داستانکها و شخصیتهای متعدد تقسیم کند. مشکل دیگری که وجود خرده داستانهای زیاد در «مست عشق» به وجود آورده ایجاد حس سریالی شدن فیلم است.
عشق و عرفان
به تصویر کشیدن عشق در سینما مستلزم این است که بتوان چگونگی شکل گیری آن عشق را به تصویر کشید. اینگونه مخاطب میتواند دلسپردگی و فنا شدن عاشق را درک کند و پی به عمق یک احساس شگفتانگیز ببرد. اما گذشته از عشق مولانا به شمس حتی عشقی که کیمیا خاتون نسبت به شمس دارد نیز در«مست عشق» آنطور که باید پرداخت نشدهاست. عشق درکنارعرفان مضمونی بسیار پیچیدهاست که تبدیل کردنش به تصویر و صدا نیاز به همکاری تیمی دارد که همگی اهل مطالعه و علاوه بر مهارتهای فنی دارای مهارتهای ذهنی نیز باشند.
یکی دیگر از فاکتورهای بحث برانگیز فیلم «مست عشق» روایت غیر خطی فیلم است. استفاده از فلاشبکهای پشت سر هم در کنار شخصیتهای متعدد باعث ایجاد آشفتگی در فیلم شدهاست. تجربه نشان داده است روایتهای غیر خطی مخاطبان خاص زیادی را به خود جلب میکند به شرطی که به جا استفاده شود. اضافه شدن شخصیتهای جدید در میانه فیلم در کنار فلاشبکهای متعدد باعث گیجی مخاطب عام میشود.
مباحث عرفانی، خودشناسی و خدا شناسی مباحثی نیستند که مورد توجه قشرعام جامعه باشند. به تصویر کشیدن اینگونه مفاهیم کار بسیاردشواری است که علاوه برمهارتهای نویسندگی و کارگردانی نیاز به فهم و درک مفاهیم عرفانی دارد.
نویسنده یا کارگردانی که دست به این انتخاب چالش برانگیز میزند باید بتواند فیلمی بسازد که هم عامه مردم را به گیشه بکشاند تا سرمایهگذار راضی باشد وهم توجه تماشاگر خاص را جلب کند. تا جایگاه خود را به عنوان یک نویسنده و یا کارگردان کلاس بالا و باسواد حفظ کند. با این توصیفات کارگردان قدر و خوشنامی مانند حسن فتحی نتوانسته توقعات اهالی سینما و همچنین تماشاگر عام را برآورده کند.
به طور کل فیلم سینمایی پرستارهی «مست عشق» نتوانسته حق مطلب را درمورد زندگی شمس و مولانا ادا کند. این فیلم نتوانسته تصویری غنی از زندگی شمس و مولانا به تصویر بکشد و چنان تأثیری بر مخاطب بگذارد که بخواهد دوباره ودوباره فیلم را ببیند و از آن لذت ببرد.
اما فیلم «مست عشق» با تمام نقدهایی که بر آن وارد است ارزش دیدن را دارد. زیرا سعی کرده بخشی از فرهنگ، تاریخ و عرفان ایران و ایرانیان را به نمایش بگذارد. سینمای ایران به محل جولان فیلمهای کم مایه و آبکی به ظاهر کمدی تبدیل شده که به طور معمول بدون ارائه هیچ گونه مدرکی ادعا میکنند پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران هستند.
در این بلبشو دیدن فیلم «مست عشق» برای تماشاگر ایرانی فرصتی است که بفهمد هنوزهم کسانی مانند فرهاد توحیدی و حسن فتحی هستند که سعی دارند سینمای واقعی را به ما نشان بدهند ودغدغهاشان فرهنگ، تاریخ ومشاهیر این سرزمین است.
منبع: مایکت