تذکرهالاولیا عطار نیشابوری؛ درس زندگی با سلطان العارفین؛ «به دنیا دل نبند!»

بسیار شنیدهایم که دنیا به کسی وفا نخواهد کرد. در ادبیات کلاسیک ما، کاروانسرا یا رباط، استعارهای برای جهان است که هر روز مهمانان جدید در آن به سر میبرند. طبیعی است که در چنین شرایطی نمیتوان به این کاروانسرا و مانایی آن اعتماد داشت.
فرادید| با وجود این که اطلاعات دقیقی از زندگی عطار در دست نیست، اما آثار عطار از مهمترین متون عرفانی تاریخ ادبیات است. عطار یکی از والاترین نمودهای نثر کلاسیک فارسی را در کتاب تذکرهالاولیا به نمایش گذاشته است که خواندن آن علاوه بر حظ ادبی سرشار از لطایف معنوی نیز هست.
به گزارش فرادید، گذشت زمان نه تنها گرد کدورت بر چهره ادبیات کلاسیک فارسی نپاشیده است که ارزش ادبیات فارسی را بیشتر کرده است و چه بسیارند آموزههایی که در آثار بزرگان ادبیات ایران وجود دارند و هنوز هم میتوانند برای ما راهگشا باشند.
تذکرهالاولیا: ذکر ابراهیم ادهم
بسیار شنیدهایم که دنیا به کسی وفا نخواهد کرد. در ادبیات کلاسیک ما، کاروانسرا یا رباط، استعارهای برای جهان است که هر روز مهمانان جدید در آن به سر میبرند. طبیعی است که در چنین شرایطی نمیتوان به این کاروانسرا و مانایی آن اعتماد داشت.
غلامان صف کشیدند، و بار عام دادند. ناگاه مردی با هیبت از در درآمد. چنانکه هیچ کس را از حشم و خدم زهره نبود که گوید تو کیستی؟ جمله را زبانها به گلو فروشد همچنان میآمد تا پیش تخت ابراهیم. گفت: چه میخواهی؟
گفت: در این رباط فرو میآیم.
گفت: این رباط نیست. سرای من است! تو دیوانهای.
گفت: این سرای پیش از این از آن که بود؟
گفت: از آن پدرم.
گفت: پیش از آن؟
گفت: از آن پدر پدرم.
گفت: پیش از آن؟
گفت: از آن فلان کس.
گفت: پیش از آن؟
گفت: از آن پدر فلان کس.
گفت: همه کجا شدند؟
گفت: برفتند و بمردند.
گفت: پس نه رباط این بود که یکی میآید و یکی میگذرد؟