نیک باتر؛ مردی که در تمام کشورهای جهان دویده است
وقتی در حال دویدن بودم، اتومبیلی در آفریقای مرکزی به من زد و استخوانهای آرنجم را شکست. یا در تونس سگها به من حمله کردند و مجبور شدم برای تزریق واکسن هاری به بریتانیا برگردم، زیرا جایی که به آن پرواز میکردم، واکسن نداشت.
کد خبر :
۸۸۸۶۷
بازدید :
۶۲۱۸
باتر در مسابقات ماراتن ۲۱۱ کشور مختلف دوید تا رکوردی دست نیافتنی به ثبت رساند
"ناگهان درد وحشتناکی شانه و قفسه سینهام را فرا گرفت. نشانههایی آشنا که نشان میدهند چه خبر است. " نیک باتر در سه کیلومتری خط پایان ماراتن جزیره ساموآ در پلینزی، دچار حمله خفیف قلبی شد. این صد و هشتاد و دومین ماراتن از سفری بود که او طی ۶۷۴ روز در کشورهای گوناگون برای شرکت در مسابقات ماراتن پیموده بود تا تبدیل به اولین و تنها دوندهای شود که به چنین رکوردی دست یافته است.
تا این مرحله از چالش، او با موانع و حوادث بسیاری روبرو بود، از حمله و تهدید با اسلحه تا حمله سگها. باتر هر بار بر این موانع غلبه کرده و به سفرش ادامه داده بود، اما این بار، حمله قلبی مانع جدیدی برایش بوجود آورده بود.
باتر معمولاً یک راننده تاکسی، موتورسوار یا دوچرخه سوار همراه خود داشت تا به او در مسیریابی، تأمین آب و ایمنی کمک کنند. برای این مسابقه، یکی از کارکنان هتل محل اقامتش به نام سانی، داوطلب شده بود تا با دوچرخه همراهیاش کند. اما بعداً معلوم شد، سانی از بیست سال قبل دوچرخه سواری نکرده بود.
در فاصله ۱۳ کیلومتری خط پایان، سانی کمی درد داشت و مجبور شد توقف کند. اما باتر به جای توقف یا درخواست کمک از فردی دیگر، تصمیم گرفت دوچرخه و آب را خودش حمل کند و بقیه مسابقه را تا پایان بدود. او میگوید: "در سربالایی و گرمای ۴۵ درجه سانتیگراد بود که ناگهان دچار این درد شدم. "
باتر که کسی در اطرافش نبود و تلفنش هم آنتن نداشت، کنار جاده استراحت کرد و منتظر ماند. سرانجام سانی رسید و دوچرخه را گرفت تا باتر، مصمم به پایان مسابقه، بتواند آخرین مرحله را نیز بدود. پس از پایان مسابقه، پزشکان همگی تأیید کردند او دچار حمله قلبی خفیف شده است.
اما این مسئله و سابقه خانوادگی بیماری قلبی، مانع از پرواز او برای شرکت در ماراتن نیوزیلند نشد که تنها دو روز دیگر برگزار میشد. باتر میگوید: "نظر پزشکان این بود که بعد از آن حمله باید فعالیتم را کم کنم که من این کار را نکردم و ادامه دادم. "
او در کل، ۲۱۱ ماراتن متوالی را در سراسر جهان به اتمام رساند -۱۹۳ مسابقه در کشورهای عضو سازمان ملل به علاوه ۱۸ مسابقه دیگر برای "تضمین رکوردش در آینده".
باتر در حال دویدن در جادهای در نامیبیا، جنوب غربی آفریقا
در سال ۲۰۱۶ بود که باتر ۲۶ ساله تصمیم گرفت برای مبارزه با سرطان پروستات در انگلستان پول جمعآوری کند. این ایده در آوریل همان سال و زمانی که در ماراتن صحرا شرکت کرده بود، به سرش زد. بسیاری ماراتن صحرا در کشور الجزایر را سختترین مسابقه ماراتن جهان توصیف میکنند. کسانی که در این مسابقه شرکت میکنند، در دمای بالاتر از ۵۰ درجه سانتیگراد و در شش روز ۲۵۱ کیلومتر میدوند.
او در این مسابقه با کوین وبر ۵۱ ساله آشنا شد و این آشنایی زندگی باتر را تغییر داد. وبر به او گفت که در سال ۲۰۱۴ به سرطان پروستات مبتلا و به او گفته شده بود دو سال بیشتر عمر نخواهد کرد. باتر میگوید: "اول کاملاً گیج شده بودم، زیرا او فوقالعاده خوشحال و خندان بود. اما بعداً دلیلش را فهمیدم، او ارزش واقعی زندگی را درک کرده بود. "
بعد از پایان مسابقه، باتر با وبر تماس گرفت و گفت میخواهد برای کمک به تحقیقات و درمان سرطان پروستات ۲۵۰ هزار پوند پول جمع کند، اما هنوز نمیدانست چگونه میخواهد این کار را انجام دهد. باتر میگوید: "دوست داشتم کاری که انجام میدهم بزرگ باشد. شامل دویدن و مسافرت باشد و شعار کوین در مورد سرطان را بازتاب دهد: "منتظر تشخیص پزشکان نباشید".
با یک جستجوی ساده در اینترنت متوجه شد تاکنون دوندهای در ماراتن همه کشورها ندویده است. او میگوید: "اول باورم نمیشد، اما الان میدانم که چرا قبلاً این کار نشده بود، چون کار بسیار بسیار دشواری است. "
باتر پس از اطلاع به خانواده و دوستانش، شروع به برنامهریزی کرد.
"من در رکوردهای جهانی گینس ثبتنام کردم. با برخی از دوستان ماجراجو و دونده صحبت کردم، با رسانهها، سفارتخانهها و باشگاههای دو و میدانی در سراسر جهان تماس گرفتم. سپس شروع کردم به مطالعه و انجام هماهنگیهای لازم در خصوص هتلها، امنیت، کارهای مربوط به ویزا، برنامهریزی مسیر، آشنایی با شرایط آب و هوایی و هر آنچه نیاز داشتم. "
باتر زمانی به وبر اطلاع داد که تقریباً تمام کارها را انجام داده بود. واکنش وبر هم مثل خانواده خودش، دلگرم کننده بوده، اما قانع نشده بود که این کار واقعاً عملی باشد. باتر، اما جدی و سرسخت دو سال را صرف برنامهریزی کرد. هرچند که خیلی از حوادث پیش رو را دست کم گرفته بود.
سفر باتر با عبور از مرز پرمناقشه عمان و یمن تقریباً از خط خارج شد
۷ ژانویه ۲۰۱۸، باتر سرانجام در خط شروع ماراتن تورنتوی کانادا قرار گرفت. هر چند که پیش از آن اوضاع زیاد خوب پیش نرفته بود. پرواز او به دلیل برخورد دو هواپیما در باند فرودگاه تورنتو با تأخیر همراه بود و وقتی رسید، دمای هوا منفی ۲۵ درجه سانتیگراد بود، تقریباً ۲۰ درجه سردتر از حد انتظارش.
بعلاوه، باتر از نظر جسمانی آماده نبود. در حقیقت به دلیل تمرکز زیاد روی برنامهریزی سفر، آمادهسازی بدنیاش را نادیده گرفته بود. او میگوید: "هنگام مسابقه فهمیدم حدود شش ماه است هیچ تمرینی نکردهام. " البته او پیش از آن در۴۵۰ ماراتن و تقریباً ۱۰۰ اولترا ماراتن شرکت کرده بود، اما آمادگیاش برای این مسابقات کافی به نظر نمیرسید.
باتر میگوید: "از نظر جسمی، بیماری بزرگترین چالش من بود. در طول سفر ۲۲ بار گرفتار مسمومیت غذایی شدم که به معنای هفتهها و ماهها بیماری وحشتناک بود. حتی بعضی اوقات به دلیل کم آب شدن بدنم، خون دفع میکردم. برای مثال، طی چند هفته اول در آفریقا حدود ۱۲ کیلوگرم وزن کم کردم. "
استراحت یکی دیگر از مشکلات او بود، بویژه به دلیل پروازهای طولانی و غیرمستقیم، اما این در مقایسه با خطراتی که با آنها مواجه شد، چندان مهم نبود. باتر میگوید "در لاگوس نیجریه با چاقو و اسلحه توسط عدهای مورد ضرب و شتم قرار گرفتم" و دندهاش از لگدی که خورده بود شکست.
"وقتی در حال دویدن بودم، اتومبیلی در آفریقای مرکزی به من زد و استخوانهای آرنجم را شکست. یا در تونس سگها به من حمله کردند و مجبور شدم برای تزریق واکسن هاری به بریتانیا برگردم، زیرا جایی که به آن پرواز میکردم، واکسن نداشت. " او و تیمش در گینه بیسائو نیز هدف تیراندازی قرار گرفتند.
باتر میگوید: "بنا بود با یک قایق قدیمی به گذرگاه شبانه برویم، شب در کنار پست مرزی توقف کرده بودیم که ناگهان نیروهای شورشی حمله کردند. من در پشت تاکسی خوابیده بودم که صدای تیراندازی شنیدم و متوجه شدم هدف ما هستیم. "
پس از زنده ماندن و عبور از همه این موانع و در حالی که تنها دوازده روز از سفرش باقی مانده بود، هنگام عبور از مرز عمان و یمن اتفاقی افتاد که نزدیک بود سفرش را نیمه تمام بگذارد. باتر میگوید: "وضعیت وحشتناکی داشتیم، معلوم شد رانندهای که استخدام کرده بودم در حال قاچاق کالاهای تقلبی و مواد مخدر به کشور بوده و از من به عنوان پوشش استفاده کرده است. "
"تعداد زیادی از مردان مسلح با داد و فریاد بسیار دور و بر ما بودند، اما سرانجام، راننده همه چیز را به گردن گرفت و من را آزاد کردند. "
منظرهای در آنتیگوا، گواتمالا
البته در این سفر، به رغم مشکلات، باتر لحظات بسیار زیبایی را نیز تجربه کرد:
"در ساحل آفریقای جنوبی شاهد نهنگهای زیبایی بودم که از آب بیرون میآمدند. در نامیبیا از نزدیک یوزپلنگ دیدم. نزدیک یک آتشفشان در حال فوران در گواتمالا در شهری به نام آنتیگوا دویدم. در نیکاراگوئه پاهایم را از لبه آتشفشان آویزان کردم و حباب گدازه را چند متر پایینتر تماشا کردم.
"در لیبریا، در جنگلی شگفتانگیز مملو از قورباغهها دویدم و تنها چیزی که کیلومترها شنیده میشد صدای قورباغه بود. چیزهایی که شما در زمان برنامهریزی هیچ تصوری از آنها ندارید. " او همچنین در این سفرها با افراد زیادی آشنا شد. از خانوادههایی که با مهربانی از او پذیرایی میکردند تا رئیس جمهورها و نخستوزیرها.
باتر میگوید: "من در هتلی در جمهوری دموکراتیک کنگو در کنار مردی نشسته بودم بدون آنکه بدانم او رئیس جمهور زامبیا است. یا در اسلوونی با رئیس جمهور که اتفاقاً دونده خیلی خوبی هم بود ملاقات کردم و ناهار را مهمان او بودم. ".
اما هدف اصلی سفر او جمعآوری پول بود و آیا به هدفش در جمعآوری ۲۵۰ هزار پوند رسید؟
در زمان مصاحبه، باتر گفت از صفحهای که در وبسایت "جاستگیوینگ" راهاندازی کرده تاکنون ۱۲۰ هزار پوند و از کمکهای خارجی نیز بیش از ۲۰۰ هزار پوند جمع کرده است و مقدار آن همچنان در حال افزایش است. او فراتر از جمعآوری پول، هدف خود را افزایش آگاهی میداند: "من در حدود ۱۴۰ برنامه زنده تلویزیونی در کشورهای مختلف حضور داشتم. "
"علاوه بر آنها، افرادی به ما مراجعه میکردند که پیش از این شناختی از سرطان پروستات نداشتند، اما پس از صحبت با ما و انجام آزمایش متوجه میشدند که به آن مبتلا هستند و، چون زود تشخیص داده شد، حال آنها اکنون خوب است. "
او تاکنون سفرها و سخنرانیهای بسیاری داشته و از داستان خود برای کمک به آموزش و اطلاعرسانی همگانی استفاده کرده است.
باتر همچنین کتابی با عنوان "دویدن در جهان" منتشر کرده است. او در بخش پایانی کتاب در مورد آخرین مرحله از سفرش و ماراتن یونان شرح داده که چگونه کوین وبر، پنج سال پس از تشخیص سرطان پروستات با دو سال امید به زندگی، آن مسابقه را در کنار او دوید و دست در دست او از خط پایان ماراتن آتن گذشت.
دوستی آنها همچنان ادامه دارد و همانطور که باتر میگوید، دوستش هنوز میدود و همچنان خندان است.
باتر و وبر در خط پایان ماراتن یونان
۰