ارتش ایران در دوره مشروطه؛ قشون نابسامان
در متون مختلف تاریخی، از خاطرات گرفته تا اسناد رسمی و مدارک شخصی و تواریخ تحلیلی و مدون، به طور جسته و گریخته میخوانیم که وضعیت نظامی و موقعیت ارتش در ایران عصر پادشاهی مظفرالدین شاه قاجار چندان بسامان نبوده است.
یکی از مواردی که در بررسی تاریخ اجتماعی ایران و بهویژه سالهای آغازین قرن بیستم و در آستانه انقلاب مشروطیت نسبت به آن کمتوجهی زیادی شده، وضعیت نظامی و ارتش ایران در آن روزگار است.
در متون مختلف تاریخی، از خاطرات گرفته تا اسناد رسمی و مدارک شخصی و تواریخ تحلیلی و مدون، به طور جسته و گریخته میخوانیم که وضعیت نظامی و موقعیت ارتش در ایران عصر پادشاهی مظفرالدین شاه قاجار چندان بسامان نبوده است.
دوران سلطنت مظفری همزمان بود با تلاش گسترده بریتانیا برای برتری و تسلط کامل سیاسی و نظامی در خلیج فارس.
چنانکه در همین دوره و در سال ۱۹۰۳ میلادی بود که نیروی دریایی بریتانیا توانست علاوه بر ادعای مالکیت چند جزیره ایرانی دیگر، جزایر سه گانه تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی را به زور از ایران تصرف کرده و به مدت ۶۸سال به اشغال خود و دست نشاندگان عرب محلی اش درآورد.
در منابع تاریخ ایران در آغاز قرن بیستم میلادی، اطلاعات منسجم زیادی درباره وضعیت نظامی ایران در آن دوره وجود ندارد.
از آنجا که نظم و امنیت اجتماعی، از ابتدا تا پایان یکی از خواستههای مشروطه خواهان ایرانی بود، آگاهی از وضعیت قشون و نظام و دیگر مسائل پیرامون آن تا حدی میتواند به فهم بیشتر تحولات اجتماعی ایران در آستانه انقلاب مشروطیت کمک کند.
تا جایی که نگارنده مطلع است، در میان اسناد داخلی و بهخصوص اسناد موجود در آرشیو ملی ایران و موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، گزارشهای مختلف و پراکندهای درباره وضعیت قشون در دوره مظفری وجود دارد، ولی هیچیک از این گزارشها تصویر همه جانبهای از این موضوع ارائه نمیکنند.
در میان مجموعه اسناد و کتب خارجی و بهخصوص انگلیسی زبان موجود درباره وضعیت ارتش در آستانه انقلاب مشروطیت نیز گزارشهای پراکندهای وجود دارد.
در قرن نوزدهم سنت نوشتن گزارش تفصیلی درباره ارتش ایران در بین فرستادگان نظامی و دیپلماتهای بریتانیایی امری رایج بود. قدیمیترین گزارشهای به جامانده از این دست در سال ۱۸۵۵، توسط چارلز ماری وزیر مختار بریتانیا در تهران و در آستانه جنگ ایران و بریتانیا بر سر هرات، با عنوان «ایران: گزارش، بررسی، قدرت و وضعیت ارتش ایران» تهیه شده است.
مشابه این گزارشها در سال ۱۸۷۷ توسط ژنرال فرانچینی، در ۲۹ مارس ۱۸۸۳ توسط کلنل اسمیت، در هفتم ژوئن ۱۸۸۶ توسط هربرت، در دوم آگوست ۱۸۹۰ توسط سرتیپ تی. ای. گوردون و در ژانویه ۱۹۰۰ توسط سرهنگ دوم پیکو تهیه شده است.
در برخی موارد این گزارشها به وضعیت نظامی مناطق خاصی از ایران اختصاص دارد که از آن میان میتوان به گزارش چهار جلدی وزارت جنگ بریتانیا درباره جنوب غرب ایران در سالهای ۱۸۸۴ و ۱۸۸۶ و گزارش کاپیتان نیپیر در سال ۱۹۰۰ با عنوان «گزارش نظامی جنوب ایران» اشاره کرد.
در سالهای پس از انقراض قاجاریه، به مرور این گونه گزارشهای تفصیلی کتاب گونه جای خود را به گزارشهای سالانه وابستگان نظامی بریتانیا در ایران داد.
با گسترش و توسعه نیروهای مسلح ایران در دوره سلطنت پهلوی و افزایش مناسبات نظامی دو کشور، به تدریج گزارشهای جداگانه و نوبهای (ماهانه، فصلی یا سالانه و پایان ماموریت وابستگان نظامی) نیز درباره قوای سه گانه ارتش ایران توسط وابستگان نیروهای دریایی، زمینی و هوایی بریتانیا تهیه و به لندن ارسال میشد.
در ۳۱ ژانویه سال ۱۹۰۵م (۱۱ بهمن ۱۲۸۳ش) و حدود یک سال و نیم قبل از صدور فرمان مشروطیت در ایران، وزارت جنگ بریتانیا گزارش ۱۱۴ صفحهای را در قالب یک کتاب تهیه و به طور محدود و با طبقه بندی محرمانه منتشر و برای برخی از ادارات امنیتی، سیاسی و نظامی آن کشور ارسال کرد.
تا جایی که نگارنده تحقیق کرده، در حال حاضر در آرشیوها و کتابخانههای قابل دسترسی برای عموم مراجعان، فقط یک نسخه از این گزارش در مجموعه وزارت جنگ موجود و در آرشیو ملی بریتانیا باقی مانده است. پیش از این نسخههای دیگری از این گزارش در مجموعه وزارت خارجه آرشیو مذکور و همچنین در آرشیو دیوان هند در کتابخانه ملی بریتانیا وجود داشته که اکنون ظاهرا اثری از آنها نیست.
عنوان این گزارش ۱۱۴صفحهای «گزارش نظامی ایران/ Military Report on Persia» است. این گزارش شامل صفحات جلد و عنوان، مقدمه، فهرست مندرجات و توضیح کلمات و اصطلاحات خاص، ۹۶ صفحه متن اصلی، پنج صفحه ضمایم و منابع و دو صفحه نقشه است.
در مقدمه کتاب، هدف از تالیف این گزارش، آشنایی کلی نظامیان بریتانیایی با جنبههای مختلف ایران و بهخصوص مسائل نظامی آن کشور ذکر شده است.
به نظر میرسد نسخه مورد بررسی از این کتاب، نسخه اصلی مولف بوده، چراکه در بین صفحات مختلف آن یادداشتهای تکمیلی و توضیحات اضافی به صورت دست نویس و به خط و انشای تدوین کننده یا دیگر مقامات نظامی بررسی کننده آن در وزارت جنگ بریتانیا وجود دارد.
اطلاعات اولیه این گزارش در ابتدا توسط سرگرد ای. دی گدس (A. D. Geddes) افسر ستاد مشترک نیروی زمینی و بر اساس منابع مختلف نظامی، تاریخی، سیاسی و گزارشهای دیپلماتیک گردآوری و سپس با کوشش، بازنگری، تدوین و مقدمه سرتیپ جیمز گریرسون، یکی از افسران ارشد ستاد مشترک وزارت جنگ بریتانیا آماده انتشار شده است.
ژنرال سر جیمز مانکریف گریرسون (James Moncrieff Grierson) متولد ژانویه ۱۸۵۹ در گلاسگو اسکاتلند (درگذشته در ۱۷ آگوست ۱۹۱۴ در فرانسه)، فرزند یک تاجر اسکاتلندی بود و پس از تحصیل در آکادمی نظامی گلاسگو، در اکتبر ۱۸۷۷ به نیروی زمینی و بخش توپخانه نیروی زمینی بریتانیا پیوست.
او پس از اتمام تحصیلات و دوره تخصصی نظامی، در ابتدای ماموریتش در سال ۱۸۸۲ در جنگهای توسعه طلبانه و استعماری بریتانیا در عصر ملکه ویکتوریا در مصر، از جمله در نبردهای قصاصین و تل الکبیر حضور داشت.
او سپس در سالهای ۱۸۸۲ تا ۱۸۸۵ به مقامات مختلف نظامی از جمله دستیاری و معاونت فرماندهی ستاد در ارتش بریتانیا در هندوستان و سودان منصوب شد. او همچنین در جنگهای ارتش استعماری بریتانیا علیه نیروهای محمداحمدبنعبداللهالمهدی در شرق سودان در سالهای ۱۸۸۴ و ۱۸۸۵ در نبردهای سواکن، حاشین، حضاره و طمانیه شرکت داشت.
گریرسون یکی از پرکارترین افسران بریتانیایی از نظر حجم تالیفات و یادداشتهای تاریخی و کاربردی درباره مسائل راهبردی و نظامی مناطق مختلف جهان، در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم به شمار میرود. او چند کتاب مرجع نظامی تالیف و منتشر کرد و علاوه بر آنها دهها گزارش و تحلیل منتشر نشده از او به جا مانده است.
از مقالهای به قلم مجید تفرشی، سندپژوه