قتل شریک به خاطر آپارتمان
من فقط عصبانی بودم و فحاشی و عصبانیت سعید هم من را بهشدت تحریک کرد، طوری که دیگر هیچچیز دست خودم نبود و نمیتوانستم خودم را کنترل کنم.
مردی که بهخاطر دیر تحویل دادهشدن آپارتمانش مرتکب قتل شده است، در دادگاه از خود دفاع کرد. متهم یک سال قبل بهخاطر دیر تحویل دادهشدن آپارتمان با شریکش درگیر شد و او را با ضربه چاقو به قتل رساند.
در جلسه رسیدگی به این پرونده که در شعبه ۵ دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، ابتدا کیفرخواست علیه متهم خوانده شد.
بر اساس کیفرخواست صادرشده، متهم بهدلیل اینکه یک سال از موعد تحویل آپارتمانش گذشته بود، با سازنده درگیر شد و او را با ضربات چاقو به قتل رساند. متهم بعد از واردکردن دو ضربه چاقو به مقتول از محل متواری و در خانهاش مخفی شد، اما به فاصله چند ساعت پس از حادثه توسط پلیس دستگیر شد.
از سویی دیگر پزشکان اعلام کردند همه تلاش خود را برای نجات جان مقتول انجام دادند، اما بهدلیل پارگی شدیدی که در قلب اتفاق افتاده بود، امکان زندهماندن مقتول وجود نداشت و او در چند دقیقه خون خیلی زیادی را از دست داد، به همین دلیل هم موفق به نجات او نشدند.
بعد از قرائت کیفرخواست در جلسه دادگاه، اولیای دم که فرزندان مقتول بودند در جایگاه حاضر و خواستار صدور حکم قصاص شدند. آنها گفتند حاضر به مصالحه نیستند و خواستار مجازات هستند و از خواستهشان هم صرفنظر نمیکنند.
در ادامه وکیلمدافع آنها جزئیاتی از پرونده را شرح داد و او نیز خواستار مجازات متهم شد. سپس متهم در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من به عمد این کار را نکردم و یک درگیری آنی بین ما باعث شد این اتفاق بیفتد.
متهم به قضات گفت: چهار سال قبل من و سعید با هم تصمیم گرفتیم خانهسازی کنیم. من خانه شخصیام را که تنها داراییام بود، به سعید دادم و قرار شد مشارکتی با هم خانه بسازیم. قرار بود دوساله خانه به من تحویل داده شود و من واحد آپارتمانیام را بگیرم، اما یک سال از موعدی که گفته بود گذشت و سعید به من آپارتمانی تحویل نداد.
متهم ادامه داد: چند بار سر این موضوع با مقتول صحبت کردم و به او گفتم خانه را تحویل دهد، اما قبول نکرد. هر بار بهانهای میآورد، حرفی میزد و قول جدیدی میداد، اما باز هم به قولش عمل نمیکرد. من مدتها مستأجر بودم و از این وضعیت خسته شده بودم.
از اینکه نمیتوانستم برای زندگیام برنامهریزی کنم، خیلی عذاب میکشیدم. هیچ دارایی و سرمایه دیگری هم نداشتم که بخواهم جایگزین این خانهها کنم. روز حادثه دوباره سراغ سعید رفتم و از او خواستم تا خانه را تحویل دهد. او این بار عصبانی شد و با پرخاشگری با من برخورد کرد.
او به سمتم حمله کرد و من که خیلی از کارش عصبانی شده بودم، چاقو کشیدم. با چاقو به سعید حمله کردم و او را زدم. من در حالت عصبانیت اصلا نمیدانستم چه میکنم و حالا از کاری که کردم خیلی پشیمان هستم.
متهم در ادامه اظهاراتش گفت: آن روز بعد از اینکه درگیر شدیم، من یکباره دیدم سعید غرق در خون روی زمین افتاده است. خیلی ترسیدم.
به اورژانس زنگ زدند و من هم فرار کردم و به خانه آمدم و یک روز بعد دستگیر شدم. متهم در پاسخ به این سؤال که اگر قصد نداشت اقدام به قتل بکند، چرا از محل فرار کرد، گفت: من از ترس این کار را کردم. اصلا به قصد کشتن ضربه نزدم. من از عصبانیت یک ضربه زدم و بعد فرار کردم.
در این هنگام قاضی گفت: پزشکی قانونی اعلام کرده است دو ضربه به مقتول وارد شده و هر دو ضربه نیز قلب وی را پاره کرده و باعث مرگ شده است، چطور مدعی هستی یک ضربه زدی؟ متهم گفت: من فقط یک ضربه زدم و ضربه دیگری را یادم نیست و اصلا نمیدانم چرا پزشکی قانونی چنین نظریهای داده است و من اصلا این نظریه را قبول ندارم.
من یک ضربه بیشتر نزدم و چاقویی که با آن ضربه را زدم هم در ماشین پرایدم بود که پلیس آن را کشف کرد. متهم درباره اینکه چطور با مقتول آشنا شد و معامله کرد، گفت: من از قبل با سعید آشنا بودم و میشناختمش، به همین دلیل تصمیم گرفتم با او شراکت کنم و زمینم را به او دادم.
من با او اختلافی نداشتم. سعید مرد بسیار خوبی بود و، چون به او اعتماد داشتم چنین کاری کردم. او هم دلایل مختلفی برای اینکه آپارتمان را تحویل نمیداد، میآورد، اما من، چون هرچه داشتم از دست داده بود، نمیتوانستم این وضعیت را تحمل کنم. اگر من قصد قتل داشتم مقابل چشمان همه کارگران و همسایهها با مقتول درگیر نمیشدم.
من فقط عصبانی بودم و فحاشی و عصبانیت سعید هم من را بهشدت تحریک کرد، طوری که دیگر هیچچیز دست خودم نبود و نمیتوانستم خودم را کنترل کنم. زمانی که به خانه رفتم میدانستم دستگیر میشوم و مأموران سراغم میآیند، اما فرار نکردم و مسئولیت کارم را قبول کردم. البته میدانم مصیبتی که بر اولیای دم وارد کردم مصیبت بزرگی است و از اتفاقی که افتاده است بسیار ناراحت هستم.
متهم در ادامه گفت: من از خانواده سعید عذرخواهی میکنم. پدر آنها فرد محترمی بود و من همیشه برایش احترام قائل بودم. از اتفاقی که افتاده است پشیمان هستم و درخواست بخشش دارم.
در ادامه وکیل متهم در جایگاه قرار گرفت و دفاعیات خود را مطرح کرد. او با توجه به درخواست بخشش متهم، از اولیای دم خواست تا آنها در صورت امکان مصالحه کرده و از خون پدرشان گذشت کنند. بنا بهر این گزارش در پایان هیئت قضات وارد شور شدند تا حکم خود را درباره این پرونده صادر کنند.