قرن چهاردهم و مرگ سیاه

قرن چهاردهم و مرگ سیاه

این بیماری همه‌گیر را مرگ سیاه نامیدند، زیرا هیچ‌کدام از مردم و حتی پزشکان آن روزگار نمی‌دانستند با چه بلایی سروکار دارند و واقعا چه اتفاقی روی داده است.

کد خبر : ۱۰۳۱۹۹
بازدید : ۸۶۸۴

مرتضی میرحسینی | این پرسش که مرگ سیاه در نیمه قرن چهاردهم میلادی جان چند نفر از مردم دنیا را گرفت، پرسشی است که پاسخ دقیقی ندارد.

نویسنده ایتالیایی، جیوانی بوکاتچو که همان دوره زندگی می‌کرد (در کتاب «دکامرون») می‌نویسد که زمانه بدی بود، چنانکه «برادر از برادر، عمو از برادرزاده و خواهر از برادر دوری می‌جست و بسیار پیش می‌آمد که زن، شوهر را ترک کند. اتفاق تقریبا باور نکردنی آنکه پدران و مادران از دیدار و مراقبت از فرزندان بیمار خود گریزان بودند، گویا هیچ‌گاه با آن‌ها پیوندی نداشته‌اند.»

این بیماری همه‌گیر را مرگ سیاه نامیدند، زیرا هیچ‌کدام از مردم و حتی پزشکان آن روزگار نمی‌دانستند با چه بلایی سروکار دارند و واقعا چه اتفاقی روی داده است. جهل به خرافه‌ها دامن می‌زد و افسانه‌ها یکی پس از دیگری خلق می‌شدند. باربارا تاکمن می‌نویسد: «اسکاندیناویی‌ها معتقد بودند که دوشیزه طاعون از دهان مردگان به شکل شعله‌ای آبی‌رنگ پدیدار می‌شود و در هوا به پرواز درمی‌آید تا خانه‌های آن حوالی را آلوده و مبتلا کند.

در لیتوانی مردم بر این باور بودند که این دوشیزه شال قرمزی را از میان در یا پنجره تکان می‌دهد تا طاعون را وارد آنجا کند. در افسانه‌ها آمده است که مردی شجاع در کنار پنجره باز خانه‌اش با شمشیری از غلاف بیرون کشیده به انتظار نشست و همین که شال تکان خورد، آن دست را قطع کرد.

او جانش را در این راه فدا کرد، اما دهکده‌اش نجات یافت و آن شال تا مدت‌ها در کلیسای محلی نگهداری می‌شد.»

انگلیسی‌ها نیز مثل -و شاید بیشتر از- دیگر اروپاییان با مرگ و میر ناشی از طاعون مواجه شدند و در دوره همه‌گیری، در آن سرزمین هر روز عده زیادی می‌مردند. مثلا چنین روزی از سال ۱۳۴۹ بیشتر از ۲۰۰ جسد را پشت چند گاری ریختند، به حاشیه شهر لندن بردند و در گوری دسته‌جمعی ریختند و خاک کردند.

کشیشی از اهالی آنجا نوشت: «خداوند نسبت به بندگانش سخت‌گیر است و همه‌چیز به اراده اوست. او آن‌هایی را که دوست می‌دارد توبیخ و تنبیه می‌کند. به دیگر سخن، او آن‌ها را به سبب اعمال شرم‌آورشان به شیوه‌های مختلف در طول این حیات فانی‌شان مجازات می‌کند تا شاید از مجازات ابدی رهایی یابند. او هر از گاهی طاعون، قحطی‌های محنت‌بار، درگیری‌ها، جنگ‌ها و مصیبت‌های دیگر را نازل می‌کند تا از این طریق به بندگانش هشدار و در رنج قرارشان دهد تا گناهان‌شان پاک شود.

به‌راستی که سرزمین انگلستان به سبب غرور و فساد روزافزون مردمانش و گناهان بی‌شمارشان... با طاعون مجازات شد.» فقط برخی کشیش‌ها چنین باوری نداشتند.

مردم عادی که هر روز با مرگ چشم در چشم می‌شدند نیز فکر می‌کردند تاوان گناهان‌شان را پس می‌دهند. نوشته‌اند شاید ۱۵ درصد مردم دنیا قربانی مرگ سیاه شده باشند که در صورت پذیرش این تخمین، حداقل ۷۵ میلیون نفر در آن دوره جان باختند.

اوتو فردریک در کتاب «پایان جهان» می‌نویسد: «رویدادنامه‌های قرن چهاردهم تصویری به دست می‌دهند از کلبه‌های متروکه که در حال ویران شدن بودند و مزارع کشت نشده گندم که داشتند به برهوت بدل می‌شدند. هزاران دهکده در سراسر اروپا در یک چشم برهم‌زدن ناپدید شدند. بقایای دفن شده کمابیش در تصاویر هوایی به چشم می‌خورند، نما‌های کلی شبح‌مانند مردمان ازبین رفته و فقط در انگلستان بیش از ۲ هزار مورد از این ویرانه‌ها ثبت شده است.

حتی در زبان آلمانی برای دهکده‌هایی که متروکه می‌شوند واژه Dorfwustungen (دهکده شیطانی) را به کار می‌برند. خالی شدن شهر‌ها از جمعیت هم اهمیتش کمتر از این نیست. دست‌کم دو قرن طول کشید تا جمعیت شهر‌ها و دیگر مناطق به اندازه سال ۱۳۰۰ شود.»

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید