قتل رفيق قبل از مهاجرت
مرد جوان وقتی فهمید دوستش قصد مهاجرت دارد و پول او را نمیدهد، دست به قتل زد؛ اما حین فرار بازداشت شد و در نهایت پای میز محاکمه رفت.
مرد جوان وقتی فهمید دوستش قصد مهاجرت دارد و پول او را نمیدهد، دست به قتل زد؛ اما حین فرار بازداشت شد و در نهایت پای میز محاکمه رفت. این مرد متهم است یک سال قبل همکارش را با واردکردن ضرباتی به سرش به قتل رسانده است.
یک سال قبل کارگران کارخانهای در حاشیه تهران به پلیس خبر دادند یکی از همکارانشان مرتکب قتل شده است. وقتی مأموران به محل رسیدند با مردی که وضعیت آشفتهای داشت، روبهرو شدند.
این فرد با ممانعت کارگران کارخانه نتوانسته بود فرار کند. این در حالی بود که جسد مرد دیگری نیز در یک انبار افتاده بود. به دستور بازپرس ویژه قتل جسد به پزشکی قانونی منتقل و مرد متهم نیز به اداره آگاهی برده شد.
پلیس ابتدا نگهبانی که جلوی شروین -کارگر دستگیرشده- را گرفته بود مورد بازجویی قرار داد. مرد نگهبان گفت: من در اتاقک نگهبانی بودم که متوجه شدم شروین با حالت آشفتهای در حال خارجشدن از کارخانه است. ساعتی که او داشت میرفت ساعتی نبود که کارگران از کارخانه خارج شوند، من جلو رفتم و از شروین پرسیدم کجا میرود؟
او که وحشتزده بود، سعی کرد از دست من فرار کند، اما من جلوی او را گرفتم و بعد متوجه شدم مقداری پول و گوشی همراهش است و بعد هم فهمیدم یک نفر به نام عباس را که از کارگران شرکت است، کشته است. بلافاصله همکارانم را خبر کردم و بعد هم به پلیس زنگ زدم.
این مرد گفت: وقتی به جایی که شروین گفت رفتیم، یک چماق هم پیدا کردیم که فکر میکنم آلت قتل باشد.
این در حالی بود که پزشکی قانونی نیز تأیید کرد علت مرگ عباس ضربه جسم سخت به سر اوست و مرگ بر اثر خونریزی مغزی و شکستگی جمجمه اتفاق افتاده است. با توجه به اطلاعاتی که مرد نگهبان ارائه داد، پلیس شروین را بازجویی کرد.
شروین به مأموران گفت: من مدتی قبل به عباس پول قرض دادم، او از من هشت میلیون تومان پول خواسته بود تا گوشی تلفن همراه بخرد. من هم این پول را به او قرض دادم، اما در موعدی که قرارمان بود پول را پس نداد. من هم صبر کردم، با این حال نمیخواست پول را پس بدهد.
او گوشی خریده بود و استفاده میکرد، اما پول من را نمیداد. تا اینکه فهمیدم میخواهد به ترکیه مهاجرت کند. سراغش رفتم و گفتم باید قبل از رفتن پولم را بدهی. او گفت نمیتواند قبل از رفتن این کار را بکند، اما وقتی به ترکیه رفت از آنجا برایم پول حواله میکند.
میدانستم اگر او از ایران برود دیگر نمیتوانم پولم را از او پس بگیرم، به همین خاطر همکارم را تحت فشار قرار دادم تا بتوانم طلبم را بگیرم. در نهایت ما روز حادثه بر سر این موضوع با هم درگیر شدیم و من او را زدم و بعد هم پول و تلفن همراه را برداشتم و فرار کردم.
با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. این در حالی بود که دادسرا نتوانست اولیای دم مقتول را شناسایی کند.
بعد از اینکه پرونده به شعبه ۱۰ رفت، وقت رسیدگی تعیین شد و متهم پای میز محاکمه قرار گرفت. پس از اینکه کیفرخواست علیه متهم خوانده شد، وی در جایگاه قرار گرفت. متهم گفت مطمئن نیست ضربه او باعث مرگ مقتول شده باشد. این مرد توضیح داد: من و عباس بهخاطر پولی که من به او قرض داده بودم و پس نمیداد با هم مشکل داشتیم. من بارها به عباس گفته بودم طلبم را بدهد و لازم دارم، اما او طفره میرفت.
با اینکه میدانستم پول دارد و میتواند پس بدهد، اما این کار را نمیکرد. تا اینکه مدتی قبل از حادثه متوجه شدم او قصد دارد به ترکیه مهاجرت کند. میدانستم اگر به ترکیه برود دیگر دستم به او نمیرسد. عباس همه طلبش را از کارخانه گرفته بود و میخواست بهزودی برود.
روز حادثه سراغش رفتم و گفتم شنیدم قصد دارد مهاجرت کند. او هم گفت درست است، میخواهم بروم. گفتم باید قبل از رفتن پول من را بدهی.
متهم ادامه داد: عباس جواب داد پول ندارم بدهم و من هم گفتم اگر پول نداری چطور میخواهی مهاجرت کنی؟ او گفت مقداری پول دارد که میخواهد با آن مهاجرت کند. من هم میدانستم اگر برود دیگر دستم به پولم نمیرسد. او اهل افغانستان بود و کسی را هم در ایران نداشت، اگر من همان موقع پولم را از او نمیگرفتم، دیگر نمیتوانستم طلبم را پس بگیرم.
به او گفتم باید همین حالا به من پول بدهی، او هم قبول نکرد و با هم درگیر شدیم. من با سر یک ضربه به او زدم و تلفن همراه و پنج میلیون پولی را که همراهش بود، برداشتم و فرار کردم.
وی درباره اینکه درگیریاش با عباس در چه حدی بود، گفت: ما با هم گلاویز شدیم، من با سر به او ضربه زدم و بعد هم پول را برداشتم و فرار کردم. حین فرار نگهبان کارخانه من را دید و با توجه به اینکه سر و وضعی آشفته داشتم، من را متوقف کرد و بعد هم دستگیر شدم.
او درباره اینکه ماجرای چماق پیداشده کنار جسد چه بود، گفت: از این مسئله خبر ندارم، من با چماق ضربهای نزدم.
متهم درباره اینکه آیا از خانواده مقتول خبر دارد یا خیر گفت: عباس اهل افغانستان بود و در ایران کسی را نداشت. خانواده من در ایران خیلی تلاش کردند که ردی از خانواده عباس پیدا کنند تا شاید بتوانند رضایت بگیرند، اما موفق نشدند، در دادسرا هم خانواده او شناسایی نشد.
بعد از گفتههای متهم و وکیلمدافع او، هیئت قضات در حالی برای تصمیمگیری وارد شور شدند که بر اساس قانون در صورت شناسایینشدن اولیای دم مقتول، رئیس قوه قضائیه باید بهعنوان مدعیالعموم درخواستی را مطرح کند. به این ترتیب بعد از مشخصشدن خواسته رئیس قوه قضائیه به جای اولیای دم رأی پرونده صادر خواهد شد.