اگر جشنواره دولتی نبود!
بالاخره جشنواره است، ١٠روز نفسگیر با حاشیههای فراوان و بینظمی. فیلمهای بد و متوسط، گرسنگی و بیخوابی اهالی رسانه، اما هرچه هست باید دوستش داشت که بیشتر از این سخت نگذرد.
کد خبر :
۱۰۶۵۵
بازدید :
۱۶۸۹
١- بالاخره جشنواره است، ١٠روز نفسگیر با حاشیههای فراوان و بینظمی. فیلمهای بد و متوسط، گرسنگی و بیخوابی اهالی رسانه، اما هرچه هست باید دوستش داشت که بیشتر از این سخت نگذرد.
البته نباید بیانصافی کرد، خوبیهایی هم دارد که مهمتریناش دیدار سالانه اهالی فرهنگ و رسانه است، با یکدیگر و مختصری تبادل اطلاعات.
برای حفظ روحیه تحریریه فرهنگی روزنامه و همچنین خوانندگان محترم تصمیم گرفتیم مطالب انتقادی را به روزهای پایانی جشنواره موکول کنیم تا هم فرصتی باشد برای بررسی منصفانهتر و هم تاب و توانی باشد و انگیزهای برای گذران ایام جشنواره.
البته نباید بیانصافی کرد، خوبیهایی هم دارد که مهمتریناش دیدار سالانه اهالی فرهنگ و رسانه است، با یکدیگر و مختصری تبادل اطلاعات.
برای حفظ روحیه تحریریه فرهنگی روزنامه و همچنین خوانندگان محترم تصمیم گرفتیم مطالب انتقادی را به روزهای پایانی جشنواره موکول کنیم تا هم فرصتی باشد برای بررسی منصفانهتر و هم تاب و توانی باشد و انگیزهای برای گذران ایام جشنواره.
٢- از سالی که برج میلاد بهعنوان کاخ جشنواره تعیین شد، به دلیل موقعیت مکانی و دسترسی مشکل آن به مرکز موجب شد دستاندرکاران جشنواره به میهمانانشان نهار و شام بدهند. خدا میداند چه تعداد کارت صادر میشد و چه هزینهای روی دست سینمای ایران میماند.
امسال برای نخستینبار وعده نهار در برج میلاد حذف شده است، حذف که نه به تعداد محدودی از اهالی رسانه که مجبور به پوشش نشستها هستند، تعلق میگیرد. این اقدام مثبت جشنواره منتقدان فراوانی دارد، هرچند که در نخستین شب جشنواره با شام اعیانی از میهمانان پذیرایی شد.
واقعیت اینجاست که در فستیوالهای مهم دنیا چنین اتفاقی عجیب خواهد بود. در رویدادهای مهم در دنیا، این رسانهها هستند که هزینه خبرنگارانشان را تأمین میکنند.
برهمین اساس هم درجهبندی رسانهها مشخص میشود و هم نوع پوشش رسانه از آن رویداد، اما جشنواره فجر به واسطه دولتی بودنش متفاوت است.
همه رسانهها حق مسلم خود میدانند که به یک نسبت از تمام امکانات جشنواره استفاده کنند. ای کاش جشنواره دولتی نبود و ای کاش جشنواره به سمت خصوصیشدن پیش میرفت. آنوقت همه چیز رنگ و بوی حرفهایتری به خود میگرفت.
عیار رسانهها مشخص میشد و هر رسانهای براساس اهمیتاش از امکانات جشنواره استفاده میکرد، حتما چندسالی منتقدان پروپاقرصی مسئولان را عاصی میکردند اما به مرور آبها از آسیاب میافتاد و رقابت میان رسانهها تنور داغ جشنواره را حرفهای میکرد.
آنوقت حتما جشنواره خلوتتر هم میشد و آنوقت شاید دیگر اهالی مطبوعات از حضور کودکان و نوجوانان و اقشار غیرمرتبط به جشنواره فیلم گله نمیکردند، چون برای دوستان و آشنایان و همسایگان ارگانها و برگزارکنندگان جشنواره و دستاندرکاران برج میلاد و غیره صرف نداشت تا هر روز هزینه کنند و میهمان کاخ جشنواره باشند.
آنوقت که از شام و نهار مجانی خبری نباشد، حضور افراد بیدلیل هم کمرنگتر میشود. اگر جشنواره دولتی نبود!
٣- و اما درباره کیفیت فیلمها. از «گیتا» بگذریم که به نظر میرسد آقای کارگردان راه زیادی درپیش دارد تا فیلمسازشدن. «گیتا» در بهترین حالت میتوانست یک تلهفیلم باشد. «نقطه کور» مهدی گلستانه یک فیلم متوسط است که بازی کلیشهای محمدرضا فروتن هم چاشنی آن شده است.
«نیمهشب اتفاق افتاد» تینا پاکروان اما بهترین فیلم روز اول جشنواره بود. یک عاشقانه ساده و بیادعا، با داستانی پرکشش که تا لحظات پایانی فیلم با اضافهشدن خردهداستانها مخاطب را جذب میکند و ریتم داستان حفظ میشود.
تینا پاکروان سال گذشته با «خانوم» و امسال هم با «نیمهشب اتفاق افتاد» نشان داد که دغدغه اجتماعی دارد او در فیلم جدیدش هم به سراغ معضلات اجتماعی رفته، البته که عشق را چاشنی آن کرده و خبر بد اینکه با فیلم تلخی مواجه هستید اما به دیدنش میارزد، بازی بسیار خوب ستاره اسکندری و گوهر خیراندیش را از دست ندهید و دیگر اینکه میتوانید برای دیدن یک حامد بهداد درخشان با کاراکتری عاشق به تماشای این فیلم بنشینید.
۰