اتفاقات شبیه به زندگی

اتفاقات شبیه به زندگی

مهدی گلستانه، کارگردان جوانی که متولد ١٣٥٨ است و فارغ‌التحصیل رشته ادبیات نمایشی دانشگاه هنر و معماری، از ٢٠سالگی فعالیت سینمایی‌اش را با دستیاری کارگردان در سریال «کیف انگلیسی» شروع کرده و سال ١٣٨٦ اولین فیلم بلندش را ساخته؛ تله‌فیلمی با نام «بگو که رویا نیست». او سال ١٣٨٨ نیز «دردسر بزرگ» را ساخت و ١٣٩٢ هم «نازنین» را کارگردانی کرد.

کد خبر : ۱۰۷۵۶
بازدید : ۲۶۳۱
اتفاقات شبیه به زندگی

مهدی گلستانه، کارگردان جوانی که متولد ١٣٥٨ است و فارغ‌التحصیل رشته ادبیات نمایشی دانشگاه هنر و معماری، از ٢٠سالگی فعالیت سینمایی‌اش را با دستیاری کارگردان در سریال «کیف انگلیسی» شروع کرده و سال ١٣٨٦ اولین فیلم بلندش را ساخته؛ تله‌فیلمی با نام «بگو که رویا نیست». او سال ١٣٨٨ نیز «دردسر بزرگ» را ساخت و ١٣٩٢ هم «نازنین» را کارگردانی کرد.

با او به بهانه اکران «نقطه کور» آخرین ساخته سینمایی‌اش، گپی کوتاه داشته‌ایم.

«نقطه کور» چطور شکل گرفت؟
فروردین سال ٩٣ سرانجام به این نتیجه رسیدم باید فیلمی در قالب یک ملودرام اجتماعی بسازم، که ساخت چنین فیلمی خیلی باب میل خودم بود چون این ژانر، ژانر مورد علاقه من است. در تحقیقات اولیه‌مان که به دادگاه‌های خانواده سر زدیم و در پرونده‌های خانواده سرک کشیدیم به طور مشخص به رایج‌بودن مسئله شک و بی‌اعتمادی در این پرونده‌ها پی بردیم. همان زمان با الهام از این تفحص‌ها فیلم‌نامه‌ای به نام «وقایع‌نگاری یک تشویش» توسط آقای امیر بوالی تنظیم شد.

فیلم‌نامه برای دریافت پروانه ساخت ارائه و در خردادماه مشخص شد آن فیلم‌نامه امکان دریافت پروانه ساخت ندارد و مقرر شد ما فیلم‌نامه‌ای جایگزین کنیم. در تماسی که با دوستان فیلم‌نامه‌نویس داشتم و خط‌وربطی که نسبت به فیلم‌نامه درخواستی به آنها دادم، خواهش کردم الزاما فیلم‌نامه‌هایی را برایم بفرستند که هم در ژانر ملودرام اتفاق می‌افتد و هم بستر خانواده در آن لحاظ شده.

آن زمان ١٩ فیلم‌نامه به دستم رسید که فیلم‌نامه «نقطه کور» احسان بیگلری هم جزء آنها بود. مشخصا این سناریو بیش از بقیه، توجه مرا به خودش جلب کرد. بعد از عقد قرارداد با احسان بیگلری و خرید همه حق و حقوق فیلم‌نامه، برای دریافت پروانه ساخت اقدام شد. ١٢ آذر ٩٣ پروانه ساخت فیلم صادر شد و در آن مقطع که پروانه ساخت صادر شده بود، درحالی ‌که اگر فیلم را شروع می‌کردیم، به جشنواره سال گذشته نمی‌رسید، فیلم را کلید نزدیم. چون برایمان به‌صرفه نبود آن زمان فیلم را تولید کنیم.

از همان مقطع با تیممان قرار گذاشتیم اردیبهشت ٩٤ فیلم را شروع کنیم. از این فرصت شش‌ماهه نهایت استفاده را برای بازنویسی فیلم‌نامه بردیم و هشت ورسیون فیلم‌نامه بازنویسی شد. اردیبهشت ٩٤ وارد مرحله پیش‌تولید شدیم و پس از عقد قرارداد با بازیگران و عوامل پشت دوربین، جلسات دورخوانی فیلم شروع شد و درنهایت ١٢ مرداد ٩٤ فیلم‌برداری شروع و بعد از ٤٨ جلسه شوتینگ در تهران و شش جلسه شوتینگ در عسلویه فیلم‌برداری، کار تمام شد.

‌شما سال گذشته پس از دریافت پروانه ساخت، فیلم‌برداری را به دلیل نرسیدن فیلم به جشنواره، به تعویق انداختید. مگر شما مشخصا برای جشنواره فیلم می‌سازید؟
نه، ولی اتفاقی که درباره «نقطه کور» افتاد، این بود که من تأکید داشتم حتما اولین فیلمم به عنوان تهیه‌کننده، در جشنواره فجر حضور داشته باشد. برای همین، پروسه فیلم‌برداری و ساخت فیلم را پاییز سال گذشته به تعویق انداختیم.

‌دلیل این تأکیدتان بر حضور در جشنواره چه بود؟
دو فیلم قبلی‌ام به دلیل تمایل‌نداشتن تهیه‌کننده (آقای فرحبخش)، امکان حضور در جشنواره فجر را نداشتند، برای همین آن اتفاق، این شوق را در من ایجاد کرد که در اولین فیلمی که خودم به عنوان تهیه‌کننده ورود کردم، تأکید مؤکد روی جشنواره فیلم فجر داشته باشم و فیلم را زمانی بسازم که مطمئن باشم حتما به جشنواره می‌رسد.

در این فیلم، شما شش بازیگر خردسال دارید. کارگردانی‌کردن بچه‌ها سخت نبود؟
کارکردن با بزرگ‌ترها سخت‌تر بود. بچه‌ها مثل خمیر می‌مانند، چون هیچ بک‌گراند و پیشینه ذهنی نسبت به نقش‌ها ندارند و ما راحت می‌توانیم به آنها شکل دهیم. ولی بازیگر بزرگسال با توجه به ذهنیت و ایدئولوژی‌اش نسبت به فیلم‌نامه، ممکن است آن چیزی که دوست دارد را اجرا کند و آنچه اجرا می‌کند، الزاما نزدیک به ذهنیت کارگردان نباشد و تغییردادن ذهنیت او زمان‌بر است.

‌فیلم شما که با یک دعوای زن و شوهری شروع می‌شود و بعد با همین دعواها ادامه پیدا می‌کند، آیا براساس یک پرونده خانوادگی مستند شکل گرفته؟
خیر. موضوع و دستمایه این فیلم صرفا مبتلا به‌اجتماع است و طراحی داستان و فیلم‌نامه را شخصا احسان بیگلری انجام داده منتها موضوعات این فیلم آن قدر نزدیک به زندگی ماست که قطعا همه تجربه‌اش کردیم و بدون شک اتفاقات جاری در آن را اطرافمان دیده‌ایم، اتفاقات شبیه زندگی است.

‌انتخاب بازیگران به چه شکل بود؟
مثل هر پروژه سینمایی دیگری، وقتی شروع به پیش‌تولید کردیم، با شماری از بازیگران تماس گرفتیم و از آنها دعوت به همکاری کردیم که خوشبختانه همان افرادی را که برای نقش‌ها مدنظر داشتیم، درنهایت با ما همکاری کردند. فقط خانم الهام حمیدی یکی از بازیگران ما بودند، که به دلیل حضورشان بر سر فیلمی دیگر هم‌زمان با فیلم‌برداری ما، موفق به همکاری با ایشان نشدیم.

‌اولین تجربه تهیه‌کنندگی چطور بود؟
تهیه‌کنندگی هم‌زمان با کارگردانی خیلی چالش بزرگی بود. چون باید هم به تعهدات مالی می‌رسیدیم و هم به چارت تولیدی. رعایت هم‌زمان اینها در مقام کارگردان خیلی سخت بود، ولی نه پشیمان هستم و نه نادم و قطعا در مسیر حرفه‌ای‌ام همین شیوه را ادامه می‌دهم.
‌اصرارتان بر ساخت فیلم ملودرام چه بود؟ در شرایطی که به نظر می‌رسد سینمای ما از این ژانر اشباع شده.

ژانر مورد علاقه‌ام ملودرام اجتماعی است و خودم را اصولا در این ژانر تواناتر می‌دانم. هم ذائقه حسی‌ام متمایل به این ژانر است و هم ذائقه اجرائی‌ام.

موفقیت و استقبال از فیلم را در جشنواره و اکران عموم، چطور پیش‌بینی می‌کنید؟
خیلی به اکران فیلم امیدوارم. چون در چهار اکرانی که روز اول جشنواره داشتیم، بازخورد مخاطبان خیلی خوب بود و همین سبب شد به اکران عمومی امیدوار باشم. بقیه فیلم‌ها را ندیدم که بتوانم درباره اینکه در جشنواره چه سرنوشتی داریم، اظهارنظر کنم اما خیلی امیدوارم.

‌هیچ‌یک از بازیگران اصلی، روی فرش قرمز فیلم نبودند. دلیل این حضورنداشتن چه بود؟
خدا را شکر، همه بازیگرانمان سر کار بودند. محمدرضا فروتن سر فیلم «نگار» رامبد جوان بود. خانم هانیه توسلی و مریم بوبانی یزد سر فیلم خانم توکلی هستند. خانم خاطره اسدی ترکیه هستند. نیکی مظفری و محسن کیایی و بچه‌ها هم که روی فرش قرمز حاضر شدند.
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید