قیامت آب!
تصور کنیم که اگر دولتها حداقل از ۱۰ سال پیش هشدارهای اقلیمشناسان را جدی میگرفتند و تمهیدات لازم را به کار میبستند حتما اکنون جهان با این بحران بزرگ روبهرو نبود.
جعفر گلابی | افلاطون معتقد بود که برای تحقق شهرآرمانی، شهری که عدالت، زیبایی و حکمت و برادری و خیرخواهی، آزادی بیان، آزادی پرستش، آزادی عشق، تساوی بین مرد و زن برقرار باشد ...
باید فیلسوفان حاکم شوند. احتمالا او تصور میکرد که حکیمان سیاست را عالمانه خواهند کرد ولی افزون بر نقادان نظریه افلاطون، تاریخ هم تاحدود زیادی ثابت کرد که نه تنها فلیسوفان بلکه هر عالم یا عامی یا مذهبی یا غیر مذهبی با هر گرایشی که حاکم شود با تفاوت کمی بیش از آنکه در سیاست تاثیر داشته باشد از سیاست تاثیر میپذیرد.
اسکندر که شاگرد ارسطو بود با همه ارادتی که به استاد خود داشت وقتی قدرت یافت در اوج سیاستمداری جهانگشایی خونریز شد و فراق این دو فرا رسید. بهترین سیاستشناس تاریخ نیکولو دی ماکیاولی بود که دنیای سیاست را شناخت و بیپرده اصول آن را مدون کرد.
اساسا دنیایی که سیاستمداران و خصوصا قدرتمندان در آن سیر میکنند با دنیای واقعی تفاوتهای بزرگ و عجیب دارد گویی آنها همه چیز را طور دیگری میبینند و همه صداها به گونهای دیگر به گوششان میرسد! بهترین نمونه برای درک دنیای سیاستمداران در دوران معاصر موضوع همهگیری کرونا و تغییرات اقلیم است.
در کرونا به جز دو، سه دولت همه غافلگیر شدند و هنگامی هم که بازیهای سیاسی معمولشان اجازه داد که به کرونا فکر کنند هم دیر و هم کند وارد میدان شدند چنانچه سازمان بهداشت جهانی آمار واقعی مرگ و میراین همهگیری را ۱۵ میلیون نفر اعلام میکند که ۳ برابر اعلام رسمی دولتهاست.
اما در مورد تغییرات اقلیم دولتها بدتر و کندتر و نامسوولانهتر عمل کرده و میکنند، ترامپ بدون شرمساری از معاهده مهم و تاریخی پاریس خارج شد در حالی که امریکا یکی از بزرگترین کشورهای تولیدکننده گازهای گلخانهای است.
چین با زحمت به این معاهده پیوست و شکایت مکرر سازمان ملل آن است که دولتها به تعهدات خود برای جلوگیری از گرم شدن زمین پایبند نیستند. در حال حاضر خشکسالی و سیلهای ویرانگر که ناشی از تغییرات اقلیمی است کمتر نقطهای از جهان را از گزند خود در امان داشته است.
در اروپا که معمولا بارشهای مناسب داشت چنگال خشکسالی انگلیس، فرانسه و آلمان را هم فرا گرفته است و موضوع آنقدر تاثیرگذار شده که بسیاری از استخرها تعطیل شدهاند و حتی به مردم هشدار داده شده که برای مسواک زدن از آب کمتری استفاده کنند، چین و امریکا وضع بهتری ندارند و نفسهای آفریقای مظلوم در تب خشکسالی به شماره افتاده است.
تصور کنیم که اگر دولتها حداقل از ۱۰ سال پیش هشدارهای اقلیمشناسان را جدی میگرفتند و تمهیدات لازم را به کار میبستند حتما اکنون جهان با این بحران بزرگ روبهرو نبود.
سوال بسیار مهم این است که در حال حاضر که ابعاد بحران بیش از هر زمان دیگری خود را نشان میدهد و احتمالا تازه این اول ماجرا است آیا قدرتمندان از چنان اراده و احساس مسوولیتی برخوردار هستند که دراین مورد خاص و حاد فارغ از همه دعواها و جنگها و جدالها به تصمیمات جهانی برسند و قاطعانه و مستمرا این تصمیمات را عملی کنند؟
آیا ممکن است حال وخیم کرهزمین مورد ادراک دولتها قرار گیرد و یک آتشبس جهانی پیرامون همه منازعهها برقرار شود تا خطر حتمی که کره خاکی را تهدید میکند کمتر شود؟ البته جواب منفی است، چراکه از دید اغلب سیاستمداران جهان مساله اصلی حفظ و اشاعه قدرت به تناسب عرف جامعه خویش است و فقط اگر تغییرات اقلیم در بقای قدرتها موثر باشد و ابعاد امنیتی پیدا کند که میکند، حتما و عاجلانه برای آن آستین بالا خواهند زد!
اما در ایران خودمان وضعیت واقعا نگرانکننده است، ما همیشه تاریخ درگیر خشکسالیهای ممتد با برخی توقفهای موقت بودهایم. متاسفانه از حدود ۱۵ سال پیش که اتفاقا روند گرم شدن زمین آثار خود را نشان میداد، یعنی درست در یکی از حساسترین شرایط آبی کشور مدیریت منابع زیرزمینی و سطحی به خواب عمیق رفت یا خود را به خواب زد و آنچنان که گفته میشود مجوز ۳۰۰ هزار چاه عمیق صادر شد و جالب اینکه در این مورد نه محاکمهای صورت گرفت و نه حتی مسوولان مربوطه مورد بازخواست قرار گرفتند!
اکنون روستاها و شهرها یکی پس از دیگری دچار بیآبی میشوند و بیم آن میرود که این روند با شدت و عمق و گستره بیشتری ادامه پیدا کند. آمارها از میزان ذخیره آب سدها که بهتر و دقیقترش نزد مسوولان قرار دارد چنان گویا و هشدارآمیز است که اگر امور جاری کشور متوقف و رسیدگی همهجانبه برای تامین آب و احیای منابع زیر زمینی (اگر شدنی باشد) متمرکز شود به عقل و درایت و آیندهاندیشی نزدیکتر است.
اگر بحران کنونی آب در سطح جهان حادتر از وضع فعلی شود، اولا فلات ایران تاثیر منفی بیشتری به خود خواهد دید و دوم آنکه انواع مشکلات حاشیهای ما بر وخامت اوضاع خواهد افزود؛ لذا اکنون دیر هم شده است ولی چاره کار را به میدان عمل و در تنگنای حادثه نسپاریم.
ما برای عبور از بحران عظیم آب نیازمند سرمایهگذاریهای بزرگ و متعدد هستیم، همانگونه که برخی کشورها در این زمینه اقدام کردهاند و همین توجه آنها خود باعث تقویت مواضعشان خواهد شد و بر عقبافتادگیهایمان دامن خواهد زد.
رفع موانع سرمایهگذاری خصوصا در بخش آب و انرژیهای تجدیدپذیر دیگر یک اولویت نیست، یک ضرورت حیاتی است که اگر به آن توجه نشود عواقب وخیمی به دنبال خواهد داشت، بیآبیها که از شهرکرد به همدان سرایت کرد نباید به یک سریال تکرار شونده تبدیل شود و مردم را به استیصال بکشاند.
متاسفانه سرمایهگذاریها در بخش آب زودبازده نیستند و همین حالا هم برای تمرکز در این حوزه دیر شده است. آب شوخیبردار نیست و اگر با هر کمبودی بتوان کنار آمد با قطع آب امکان تداوم زندگی با خطر جدی مواجه میشود. اگر سیاستمداران عالم دغدغه بشری داشته باشند خطر آنقدر بزرگ و نزدیک هست که برای چند سالی جنگها و جدالهای توسعهطلبانه خود را فرو گذارند و مقابله همهجانبه با تغییرات اقلیم را متفقا آغاز کنند.
البته روشن است که مردم منتظر سیاستمداران نخواهند ماند و قطعا آنها را با خطر جهانشمول تغییرات اقلیم آشنا خواهند کرد. آنچه کارشناسان و سازمان ملل از اوضاع کلی آب میگویند چنان هولانگیز است که اگر تعبیر قیامت آب برای آن بهکار گرفته شود اغراقآمیز نمینماید.