فیلم و فلسفه؛ «نمایش ترومن»

فیلم و فلسفه؛ «نمایش ترومن»

فیلم «نمایش ترومن» (The Truman Show) (۱۹۹۸) در ضمن داستان جذاب و حتی مفرحی که دارد، مجموعه‌ای شگفت‌انگیز و عمیق از مفاهیم فلسفی را نیز به مخاطب ارائه می‌کند.

کد خبر : ۱۱۲۱۱۴
بازدید : ۹۶۴

فرادید | اگر عبارت «Philosophical Movies» را در اینترنت جستجو کنید، احتمالا نام «نمایش ترومن» را در بیشتر فهرست‌ها پیدا خواهید کرد؛ فیلمی که پیتر ویر آن را در سال ۱۹۹۸ ساخت و جیم کری نقش اصلی آن را بازی کرد.

به گزارش فرادید؛ فلسفی بودن «نمایش ترومن» به معنی این نیست که داستان پیچیده یا غیرقابل فهمی داشته باشد یا حتی دیالوگ‌های خیلی عجیب و غریبی در آن گفته شود. این فیلم اتفاقا داستان بسیار جذاب و نسبتا ساده و سرراستی را روایت می‌کند و می‌شود گفت که فضای مفرح و شادابی هم دارد (اصلا صرف حضور جیم کری نمی‌تواند خالی از شادابی و طنز باشد).

فیلم و فلسفه؛ «نمایش ترومن»

اما با همۀ این‌ها این یکی از بهترین فیلم‌هایی است که در عین سرگرم‌کننده بودن توانسته است مضامین فلسفی عمیقی را در ساختار منسجم و درخشان خودش بگنجاند. «نمایش ترومن» فضایی را ترسیم کرده و جهانی را شکل داده که انواع و اقسام تفسیر‌های فلسفی را می‌شود از دل آن بیرون کشید.

داستان فیلم دربارۀ مردی به اسم «ترومن» است (اسمی که به معنی «انسان حقیقی» است). ترومن بدون اینکه خودش بداند از زمان تولد تا جوانی ستارۀ یک نمایش تلویزیونی بوده که بسیاری از مردم سراسر دنیا در تلویزیون‌هایشان آن را دنبال می‌کنند. او در یک استودیوی بسیار بزرگ زندگی می‌کند که همۀ آدم‌های آن بازیگر هستند (حتی همسرش و بهترین دوستش) و همه‌جای آن پر از دوربین‌های مخفی است (حتی پشت آینۀ توالت). تنها کسی که فکر می‌کند این دنیا دنیای واقعی است خود ترومن است.

این استودیوی بزرگ شبیه به یک جزیره ساخته شده تا بیرون رفتن از آن فقط با قایق امکانپذیر باشد؛ در ضمن کارگردان نمایش در زمان کودکی ترومن پدر او را در یک صحنه‌سازی نمایشی در دریا غرق می‌کند تا ترومن از دریا وحشت پیدا کند و هیچوقت هوس سوار شدن به قایق و ترک جزیره به سرش نزند.

فیلم و فلسفه؛ «نمایش ترومن»

اما یک حادثه همه چیز را تغییر می‌دهد؛ ترومن عاشق دختری به اسم سیلویا می‌شود و او به ترومن می‌گوید که همۀ این چیز‌ها غیرواقعی است. اما قبل از اینکه او توضیح بیشتر بدهد کارگردان کسانی را می‌فرستد تا سیلویا را به بهانه‌ای سوار ماشین کنند و با خودشان ببرند. آن‌ها او را از استودیو اخراج می‌کنند، اما آتش عشقی که در قلب ترومن روشن شده خاموش‌شدنی نیست؛ همان آتشی که او را به سمت کشف حقیقت و بیرون رفتن از این دنیای دروغین می‌کشاند.

تفسیر‌های فلسفی مختلفی از فیلم ارئه شده که همۀ آن‌ها هم به نوبۀ خودشان درست هستند. بعضی‌ها فیلم را با فلسفۀ دکارت مرتبط کرده‌اند؛ فیلسوفی که در کتاب «تاملات» پرسید: «از کجا بدانم که الان در حال خواب دیدن نیستم؟». بعضی‌ها هم فیلم را با فلسفۀ ژان بودریار پیوند داده‌اند که می‌گفت ما دیگر نه در دنیای واقعی بلکه در یک «فراواقعیت» ساخته شده توسط رسانه‌ها زندگی می‌کنیم.

همۀ این‌ها درست است، اما تفسیر عارفانه از فیلم شاید عمیق‌ترین و جذاب‌ترین تفسیر آن باشد. طبق این نگاه می‌شود گفت «نمایش ترومن» حکایت انسانی است که ابتدا فکر می‌کند همۀ واقعیت و هستی در همین دنیای کوچکی خلاصه شده که او را احاطه کرده است. او در جهان سایه‌ها و «بازی»‌ها زندگی می‌کند. اما جاذبۀ عشق یا به تعبیر حافظ «برقی که از منزل لیلی می‌درخشد»، او را آشفته و سرگردان می‌کند؛ و همین سرگردانی جنون‌آمیز و عاشقانه است او را به جستجو می‌کشاند و توان دل به دریا و طوفان زدن به او می‌بخشد.

فیلم و فلسفه؛ «نمایش ترومن»

در همۀ سنت‌های عرفانی به این نکته اشاره شده است که در حالیکه عقل انسان او را در چارچوب محاسبه‌های روزمره و قواعد معمول و منطقی نگه می‌دارند، تنها نیرویی که می‌تواند او را از همۀ حجاب‌ها و پرده‌های پندار بیرون ببرد نیروی عشق است. عشق تنها نیرویی است که جاذبۀ آن توان عبور کردن از مرز دنیا‌ها را دارد.

اگر بر طبق تفسیر مسیحی، حوا باعث بیرون آمدن آدم از بهشت حقیقی شد، این بار هم خود حوا (سیلویا) است که با نیروی عشق، «آدم حقیقی» را از بهشت دروغینی که خدایان دروغین اداره‌اش می‌کنند بیرون می‌کشد و او را وادار می‌کند که از پلکان آسمانی دنیای حقیقی بالا برود.

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید