بحران تغییر اقلیم در خاورمیانه
بانک جهانی میگوید که شرایط آبوهوایی شدید تبدیل به یک امر عادی خواهد شد و منطقه ممکن است هر سال با چهار ماه آفتاب سوزان مواجه شود.
مهدی زارع | در آخرین روزهای مهر ۱۴۰۱ رئیس مرکز پیشبینی سازمان هواشناسی گفت: «در این مدتی که از فصل پاییز گذشته باید حدود چهار میلیمتر باران میبارید که فقط هشت دهم میلیمتر باریده است و انتظار میرود این کمبارشی همچنان نسبت به بلندمدت ادامه داشته باشد.
پیشبینیها نشان میدهد بارشهای پاییزی کمتر از نرمال خواهد بود. پیشبینی میشود که آبان کمبارشی را هم نسبت به بلندمدت داشته باشیم». خاورمیانه دو برابر میانگین جهانی گرم میشود و تا سال ۲۰۵۰ در مقایسه با ۱.۵ درجهای که دانشمندان برای نجات بشر تجویز کردهاند، چهار درجه سانتیگراد گرمتر خواهد شد.
بانک جهانی میگوید که شرایط آبوهوایی شدید تبدیل به یک امر عادی خواهد شد و منطقه ممکن است هر سال با چهار ماه آفتاب سوزان مواجه شود.
به گفته مؤسسه ماکس پلانک آلمان، بسیاری از شهرهای خاورمیانه ممکن است قبل از پایان قرن بیستویکم به معنای واقعی کلمه غیرقابل سکونت شوند و منطقه، ویرانشده از جنگ و غرق در فرقهگرایی، ممکن است برای رویارویی با چالشهایی که موجودیت جمعی آن را تهدید میکند، آمادگی خاصی نداشته باشد.
از آنجایی که منطقه خاورمیانه همزمان قلمرو فقرا و اغنیاست، همسایگان فقیر کشورهای نفتخیز اولین کسانی هستند که به دلیل کمبود امکانات اولیه مانند آب و برق با نابسامانی اجتماعی مواجه شدهاند. چنین کشورهایی زیرساختهای انرژی فرسوده و کمبودهای ساختاری ریشهای و نظامهای ناکارآمد در بهرهبرداری از نیروی انسانی دارند که مانع از ترویج و نوآوری فناوری در انرژیهای تجدیدپذیر میشود.
در سوریه تغییرات اقلیمی باعث خشکسالی شد که قبل از جنگ داخلی در آنجا رخ داد. آن خشکسالی کشاورزان روستایی را به مراکز شهری مانند دمشق و حلب سوق داد و مردم را برای ناآرامیهای سیاسی متمرکز و در مقیاس بزرگ آماده کرد.
از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۰، کل جمعیت شهری کشور ۵۰ درصد افزایش یافت. تغییرات اقلیمی مسلما بشار اسد را مجبور به سرکوب مردم خود نکرد، اما باعث رویاروییای شد که ممکن بود رخ ندهد. ناامیدی اقتصادی ناشی از تغییرات اقلیم و در نتیجه مهاجرت، بر تقویت سایر محرکهای مهم درگیری مؤثر بود.
از جمله تلاشهای «خصوصیسازی» بشار اسد و تمرکز قدرت، نابرابری را اغراقآمیز کرده و ارتباط او را با جوامع روستایی و اخیرا مهاجرتکرده قطع کرد.
کمبود آب ناشی از اقلیم منبع دیگری از درگیری خواهد بود. زمانی که داعش بخشهای وسیعی از خاک عراق و سوریه را تحت کنترل داشت، سدهایی که آب و برق میلیونها نفر در امتداد رودخانههای دجله و فرات را تأمین میکردند، تحت کنترل درآورد.
درگیریهای متعاقب آن با نیروهای کرد و عراقی، شهرهای مقدس شیعیان مانند کربلا و نجف را بیآب کرد. بیش از ۲۳ میلیون نفر در حوضه رودخانه زندگی میکنند و کارشناسان پیشبینی میکنند که ممکن است به دلیل گرمشدن زمین، دجله و فرات در سده بیستویکم خشک شوند.
علاوهبراین، اولا رویدادهای اقلیمی مکرر، مطمئنا باعث تأخیر در تحویل منابع و ایجاد نیازهای امداد اضطراری جدید خواهد شد. درثانی تولیدکنندگان نفت منابع کمتری خواهند داشت، زیرا دریافتهای نفتی در بحبوحه انتقال به انرژی پاک به صورت اجتنابناپذیری کاهش مییابد.
تغییر اقلیم همچنین ممکن است دولتهای خاورمیانه را نسبت به همسایگان خود محتاطتر کند. کمبود منابع در داخل یک کشور میتواند ناآرامیهای سراسری را برانگیزد، اما رقابت بر سر منابع فرامرزی میتواند حتی به سطوح جنگجویانهتر نیز برسد.
با دانستن اینکه آب کمیابتر خواهد شد، اینکه همسایگان خاورمیانه چگونه به اختلافات بر سر آب مورد نیاز برای آبیاری، شرب و تولید برقابی رسیدگی میکنند، مهم است.
در خاورمیانه و کشورهای جنوب صحرای آفریقا و آنهایی که در کشورهای کم درآمد هستند بیشترین افزایش در مواجهه را خواهند دید. البته چنین تخمینهایی فقط تغییرات در فراوانی رویدادهای شدید را بررسی میکنند و معمولا نشان نمیدهند که چگونه آن رویدادها ممکن است شدیدتر و طولانیتر شوند.