جزئیات تازه از راز قتل ۲ برادر در یک شهرک صنعتی
هنوز مشخص نبود که کارگر کارگاه با چه انگیزهای به ابراهیم شلیک کرده، اما وقتی مأموران پلیس به تحقیق از او پرداختند اسرار هولناکی فاش شد. بررسیها نشان میداد که این مرد چند روز قبلتر، برادر ابراهیم به نام بهزاد را به ضرب گلوله به قتل رسانده و جسد او را به آتش کشیده بود؛ پس از این حادثه، ابراهیم که از ناپدید شدن برادرش نگران شده بود، از شهرکرد راهی تهران شده و در جستوجوی یافتن ردی از او به کارگاهی رسیده بود که قاتل برادرش در آنجا کار میکرد و قاتل به تصور اینکه ابراهیم متوجه اسرار قتل برادرش شده و برای دستگیری وی آمده است، به او شلیک کرده و وی را نیز به قتل رسانده بود.
وقتی جوان مهندس گم شد، برادرش برای پیدا کردن ردی از او از شهرکرد راهی پایتخت شد، غافل از اینکه حادثهای هولناک انتظارش را میکشد.
او که در جستوجوی برادرش به کارگاهی در شهرک صنعتی خاوران رسیده بود، وقتی برای بررسی دوربینهای آنجا به کارگاه رفت قربانی شلیک مردی شد که چند روز قبلتر جان برادر گمشده او را گرفته بود.
اواخر آبانماه مأموران پلیس در جریان تیراندازی در کارگاهی در شهرک صنعتی خاوران قرار گرفتند و راهی آنجا شدند. در جریان این تیراندازی جوان ۳۵ سالهای به نام ابراهیم بر اثر اصابت گلوله مجروح شده بود و عامل تیراندازی که یکی از کارگران کارگاه بود، توسط شاهدان دستگیر شده بود.
ابراهیم به بیمارستان منتقل و تلاش پزشکان برای نجات جانش آغاز شد، اما شدت جراحتی که دیده بود باعث شد که دچار مرگ مغزی شود و در این شرایط با موافقت خانوادهاش اعضای بدن او به بیماران نیازمند اهدا شد.
اسرار جنایت
هنوز مشخص نبود که کارگر کارگاه با چه انگیزهای به ابراهیم شلیک کرده، اما وقتی مأموران پلیس به تحقیق از او پرداختند اسرار هولناکی فاش شد. بررسیها نشان میداد که این مرد چند روز قبلتر، برادر ابراهیم به نام بهزاد را به ضرب گلوله به قتل رسانده و جسد او را به آتش کشیده بود؛ پس از این حادثه، ابراهیم که از ناپدید شدن برادرش نگران شده بود، از شهرکرد راهی تهران شده و در جستوجوی یافتن ردی از او به کارگاهی رسیده بود که قاتل برادرش در آنجا کار میکرد و قاتل به تصور اینکه ابراهیم متوجه اسرار قتل برادرش شده و برای دستگیری وی آمده است، به او شلیک کرده و وی را نیز به قتل رسانده بود.
در جستوجوی برادر
یکی از همکاران برادران کشته شده درباره این پرونده عجیب میگوید: بهزاد برادر کوچکتر ابراهیم بود. ما کارگاهی در شهرک صنعتی خاوران داشتیم و کارمان تعمیر دستگاههای صنعتی بود و خوشبختانه در مدت ۳ سال توانسته بودیم مشتریان زیادی پیدا کنیم.
وی ادامه میدهد: سهشنبه ۲۴ آبان من و بهزاد در کارگاه بودیم و قرار بود فردای آن روز یک دستگاه صنعتی به کارگاه برسد. برای همین بهزاد زودتر رفت که هنگام رسیدن دستگاه به کارگاه برگردد و در خالی کردن بار کمک کند. اما روز بعد، وقتی خبری از او نشد، نگران شدم و با موبایلش تماس گرفتم. گوشیاش خاموش بود و نگرانیام بیشتر شد. امکان نداشت که بهزاد جواب تلفنش را ندهد و با این حال تا شب صبر کردم، اما باز هم خبری از او نشد.
دیگر مطمئن شده بودم که برایش اتفاقی افتاده است. رفتیم آگاهی که گم شدن او را گزارش کنیم، اما گفتند که باید اعضای خانوادهاش حضور داشته باشند. برای همین با برادرش به نام ابراهیم تماس گرفتم و ماجرا را تعریف کردم و او گفت که تا صبح خودش را به تهران میرساند. ابراهیم ۳۵ ساله از شهرکرد به سمت تهران حرکت کرد و روز پنجشنبه به شهرک خاوران رسید. او و همکار برادرش بهزاد، راهی اداره آگاهی شدند و ماجرای گم شدن وی را گزارش کردند.
همکار بهزاد ادامه میدهد: درحالیکه تحقیقات پلیس شروع شده بود، ابراهیم هم برای پیدا کردن ردی از برادرش وارد عمل شد. ۴،۳ روز به همراه ابراهیم و برادرم بهدنبال بهزاد گشتیم، اما هیچ خبری از او بهدست نیاوردیم.
یک روز که من در شهرک صنعتی نبودم، برادرم تماس گرفت و گفت که میخواهد به همراه ابراهیم، برای چک کردن دوربینهای مداربسته کارگاههای بالاتر بروند. آن روز آنها به کارگاهی رفتند که صاحب آنجا شریک سابق بهزاد بود. داخل کارگاه ۲ کارگر حضور داشتند و وقتی برادرم و ابراهیم وارد آنجا شدند و گفتند که میخواهند فیلم دوربینها را ببینند، یکی از آنها به بهانه اینکه برادرم ماشین را جای بدی پارک کرده، از او خواست که آن را جابهجا کند. برادرم از کارگاه خارج شد، اما ظاهرا در همان لحظه، کارگر دیگری که داخل کارگاه بود با اسلحه به ابراهیم شلیک کرد و او روی زمین افتاد. ۵ دقیقه بعد وقتی برادرم به داخل کارگاه برگشت و سراغ ابراهیم را گرفت، قاتل به او گفت که وی از کارگاه بیرون رفته است. اما برادرم در همان لحظه صدای نالهای شنید و به ماجرا مشکوک شد.
مرد جوان میگوید: برادرم چندبار از قاتل پرسید که صدای چیست؟ و بعد خواست بهدنبال صدا برود که ناگهان قاتل سلاحش را بیرون کشید. برادرم با دیدن این صحنه پا به فرار گذاشت و قاتل شروع به تیراندازی کرد، اما خوشبختانه هیچیک از گلولهها به برادرم اصابت نکرد. او به بیرون از کارگاه دوید و با فریاد درخواست کمک کرد و همان لحظه صاحب کارگاه رسید و با دیدن کارگر مسلح، با او درگیر شد و وی را خلع سلاح کرد. همزمان برادرم که از این حادثه جان سالم به در برده بود به داخل کارگاه برگشت و پیکر نیمهجان ابراهیم را دید که روی زمین افتاده بود و قاتل برای اینکه او را مخفی کند، تعدادی چوب روی آن انداخته بود. او ابراهیم را به بیمارستان منتقل کرد، اما متأسفانه وی دچار مرگ مغزی شد و جانش را از دست داد. همکار بهزاد میگوید: پس از دستگیری قاتل، او اعتراف کرد که علاوه بر ابراهیم، بهزاد را هم به قتل رسانده است.
او مدعی شده که شامگاه ۲۴ آبان، وقتی بهزاد از شهرک صنعتی خارج میشده، به بهانه اینکه ماشین ندارد، سوار ماشین او شده و در بین راه لوله اسلحهاش را روی سر او گذاشته و وقتی توقف کرده، با شلیک گلوله وی را به قتل رسانده است. سپس جسد او را به بیابان برده و در آنجا آتش زده است. او پس از قتل بهزاد تصور میکرد که هیچکس پی به راز این جنایت نخواهد برد، اما چند روز بعد وقتی برادر بهزاد را در داخل کارگاه دیده که میخواسته فیلم دوربینهای مداربسته را چک کند، از ترس اینکه دستش رو شود، او را نیز به ضرب گلوله به قتل رسانده است.
انگیزه مبهم
در همین حال پدر بهزاد و ابراهیم که این روزها داغدار از دست دادن ۲ پسرش است میگوید: بهزاد مهندس و کوچکتر از ابراهیم بود. او با دوستانش کارگاهی در شهرک صنعتی راه انداخته و در زمینه تعمیر دستگاههای صنعتی فعالیت داشته است.
او ادامه میدهد: وقتی بهزاد گم شد، ابراهیم بیدرنگ برای پیدا کردن او راهی تهران شد. ابراهیم به تازگی عقد کرده و قرار بود بهزودی با همسرش زیر یک سقف بروند و زندگی مشترکشان را شروع کنند که این حادثه رخ داد.
پدر مقتولان میگوید: هنوز معلوم نیست که انگیزه اصلی قتل پسرهایم چیست، اما پلیس علاوه بر ۲ کارگری که در محل جنایت کار میکردند، صاحب کارگاه و یک نفر دیگر را دستگیر کرده و در حال تحقیق روی این پرونده است. از طرفی، قاتل اصلی اعتراف کرده که برای ارتکاب این جنایت اجیر شده است و حالا منتظریم تا تحقیقات تکمیلی اسرار این پرونده را فاش کند.
او همچنین با اشاره به اهدای اعضای بدن یکی از پسرانش میگوید: بهزاد و ابراهیم هر دو کارت اهدای عضو داشتند. ابراهیم ورزشکار و غارنورد بود. به همین دلیل وقتی پزشکان از ما خواستند که اعضای بدنش را اهدا کنیم، با اینکه داغ سنگینی بر دلمان بود، با اهدای عضو موافقت کردیم و چند عضو بدن او به بیماران نیازمند پیوند زده شد.
منبع: همشهری