ماجرای عجیب و هولناک «جادوگرکُشی» در اروپا

ماجرای عجیب و هولناک «جادوگرکُشی» در اروپا

شکار جادوگران اروپایی در قرون وسطی به یک پدیده‌ی شایع تبدیل شده بود و در قرن هفدهم به اوج خود رسید. شکارچیان جادوگر از هیچ چیزی برای به چنگ آوردن یک جادوگر دریغ نمی‌کردند.

کد خبر : ۱۱۵۰۶۸
بازدید : ۴۰۲۲۴

فرادید | شمار دقیق کسانی که در جنون جادوگرکشی اروپا اعدام شدند مشخص نیست، اگرچه شمار آن را ده‌ها هزار تن تخمین می‌زنند. در برخی بخش‌های اروپا از قبیل آلمان، اکثریت متهمان زن بودند در حالی که در ایسلند بیشترِ جادوگران مرد بودند. سال ۱۴۸۴ یک فرمان رسمی از سوی پاپ اینوسِنتِ هشتم صادر شد که انتقادی بود از دستگیریِ جادوگران توسط هاینریش کرامِر.

به گزارش فرادید؛ کرامر یک مفتش عقاید آلمانی بود که سال ۱۴۸۶ دفترچه‌ی راهنمای شناسایی و طرز برخورد با جادوگران، موسوم به «پتک جادوگران» را نوشت. جادوگر نشانه‌های متعددی داشت و برای اعتراف‌گیری از متهم از روش‌های مختلفی استفاده میشد.

محاکمات جادوگران وله: نخستین جادوگرکشی سیستماتیک اروپایی

تایخچه‌ی جادوگرکشی در اروپا

حکاکی روی چوب که یک جادوگر و شیطان را به تصویر کشیده است، ۱۷۲۰

سال ۱۴۲۸، نخستین جادوگرکشیِ سیستماتیک اروپایی در وله، سوئیس آغاز شد. این جادوگرکشی هشت سال ادامه داشت و منجر به کشتن ۳۶۷ نفر شد. برای صدور حکم نهایی، لازم بود حداقل سه نفر از همسایگانِ متهم به صورتِ علنی شهادت دهند که او یک جادوگر است. بیشترِ کسانی که در دادگاه‌های جادوگری وله متهم شدند روستاییانِ مرد بودند. این افراد در معرض شکنجه قرار می‌گرفتند و در اثر همین شکنجه‌ها از آن‌ها در خصوص ملاقات با شیطان اعتراف گرفته میشد. این تصور وجود داشت که شیطان، متهم را وادار به دوری کردن از توده‌ی مردم کرده تا در عوض به او توانایی پرواز بدهد. افراد دیگری نیز بودند که اعتراف می‌کردند قدرت کشتن همسایگان‌شان یا تبدیل شدن به گرگ را دارند.

مجازاتِ محکومان سوزانده شدن بود و عده‌ی کمی را گردن می‌زدند. قربانیان به نردبانی بسته می‌شدند که درون یک تل هیزم بود، سپس مقامات کیسه‌های باروت را اطراف گردنِ جادوگر می‌بستند تا لطفی به او کرده و سرعت مرگش را درون آتش بیشتر کنند.

ژاندارک: جشن شکار جادوگر

تایخچه‌ی جادوگرکشی در اروپا

ژاندارک

احتمالاً مشهورترین قربانیِ سوزانده شدن به جرمِ جادوگری و کفر دختری به اسم ژاندارک بود. با این حال، ژاندارک در دوره‌ی جنون جادوگرکشی کشته نشد، بلکه او بیشتر قربانی سیاست شد. جادوگری صرفاً راهِ آسانی برای خلاص شدن از شرّ او بود. ژان دختری فرانسوی بود که در جنگ‌های صدسالۀ بین فرانسه و انگلستان بر اثر رویاها و مکاشفه‌هایی که دیده بود، به عنوان فرمانده جنگاوران فرانسوی انتخاب شده بود. او از سوی اسیرکنندگانِ انگلیسی‌اش به دو شکلِ خصوصی و علنی در معرض ۱۵ محاکمه قرار گرفت و این‌ها پیش از محاکمه‌ی او در دادگاهِ کلیسایی بود که او را متهم به کفر کرد. در ترجمه‌ی محاکمه‌ی او عنوان شده که «سمّ کفر» اثرِ دگرگون‌کننده‌ای داشته و او را به «عضوی از شیطان» بدل کرده است. دادگاه کلیسایی سرانجام به این نتیجه رسید که ژان «کفرگو علیه خداوند» است و در نتیجه سال ۱۴۳۱ در شهر روآن (یکی از شهر‌های فرانسه) او را آتش زدند.

محاکمات جادوگران بامبِرگ

تایخچه‌ی جادوگرکشی در اروپا

شهر بامبرگ در آلمان

یکی از بزرگ‌ترین جاوگرکشی‌های اروپایی در بامبِرگِ آلمان از سال ۱۶۲۶ تا ۱۶۳۱ رخ داد. از میان یک هزار متهم، ۹۰۰ نفر سوزانده شدند و برخی از آن‌ها آنقدر خوش‌شانس بودند که به جای سوختن، گردنشان زده شد. این جاوگرکشی از نوعی بود که تبعیض قائل نمیشد و تمام افراد از سنین، جنسیت‌ها و طبقات مختلف در جریان محاکمات جادوگری بامبرگ کشته شدند.

این محاکمات سال ۱۶۲۶ آغاز شد؛ زمانی که مردم نزدِ مقاماتِ محلی از جادوگران شکایت کردند که چرا آن‌ها با فرستادن شبنمِ یخ‌زده محصولات آن‌ها را از بین برده‌اند. شاهزاده‌ی اسقف، یوهان جورج فوکس از دورنهایم، شروع به تحقیق و بازجویی کرد و چیزی نگذشت که یک زن دستگیر و متهم به فرستادن شبنمِ یخ‌زده شد. این تنها جادوگرکشی بود که اجازه می‌داد شکنجه بدون هیچ محدودیتی اِعمال شود. این کار نه‌تنها باعث اعتراف‌گیری میشد بلکه نام‌های جدیدی هم به فهرست متهمان اضافه میکرد. فردِ متهم زیرِ شکنجه به مشارکت در «بزمِ جادُوان»، جادوی بدخواهانه و رابطه‌ی جنسی با شیطان و دردانگان او اعتراف می‌کرد. شمار متهمان به قدری زیاد بود که ساختمان خاصی به نام «خانه‌ی جادوگر» در سال ۱۶۲۷ ساخته شد. روش‌های شکنجه‌گریِِ بکاررفته در این زمان برای گرفتنِ اعتراف و اتهامات از قربانیان شامل استفاده از اشکلک شست (شست‌بند)، گیره‌ی آهنگری (پا را لای اَن قرار می‌دادند) و تسمه‌ی مچ‌آویز میشد.

تایخچه‌ی جادوگرکشی در اروپا

بزمِ جادُوان اثر فرانسیسکو گویا

در نهایت، همسر یک زنِ متهم به نام دوروتیا فلاک موفق به فرار به نورمبرگ شد و نزد امپراتور شکایت کرد تا امپراتور در این ماجرا مداخله کند. شاهزاده‌ی اسقف که پیشگامِ دادگاه‌های جادوگریِ بامبرگ بود از مقام قدرت عزل شد، اما پیش از این حکم، سود بسیار کلانی از مصادره‌ی زمین‌های کسانی که قصد تخریب‌شان را داشت، بدست آورده بود. جان جورج فوکس از دورنهایم به عنوان شاهزاده‌ی اسقف در سال ۱۶۳۱ جانشین او شد و به این ترتیب، محاکماتِ جادوگران بامبرگ پایان یافت. با وجود این، نه‌تنها جنونِ جادوگرکشی در اروپا به پایان نرسید بلکه تا ۲۰ سال دیگر هم ادامه یافت و آخرین اعدام به جرم جادوگری در اروپا در سال ۱۷۸۲ انجام شد.

بر اساس داده‌های امروز، ۴۲ درصدِ محاکمات جادوگری با مجازات مرگ در آلمان رخ دادند. در آلمان و فرانسه، سوزاندن و در انگلستان و آمریکای شمالی به دارآویختن، رایج‌ترین روشِ اعدام جادوگران بود.

روش‌های تشخیص «جادوگر»

تایخچه‌ی جادوگرکشی در اروپا

جادوگر در حالِ شیردوشیدن از دسته یک تبر

به نقل از شکارچیانِ جادوگرِ آن عصر، روش‌های فراوانی برای تشخیص یک جادوگر وجود داشت. یکی از آنها وجودِ هرگونه نشانه روی پوست بود، مثل خال، لکه‌های پیری یا خال مادرزادی. این نشانه‌ها به عنوان نشانه‌های شیطانی تلقی می‌شدند که جادوگر از آن‌ها برای تغذیه‌ی روح خبیث استفاده می‌کرد؛ روحی که در اجرای اعمال جادویی به جادوگر کمک می‌کرد و خودش را به شکل حیوان خانگی (سگ یا گربه) درمی‌آورد. با در نظر گرفتن این که بیشتر مردم روی پوست بدن‌شان کم‌و‌بیش از این نشانه‌ها دارند، شکارچیان جادوگر اطمینان داشتند که با این روش می‌توانند جادوگران را شناسایی کنند.

روشِ دیگرِ شناساییِ هویتِ واقعی جادوگر، سیخونک زدن به آن‌ها با سنجاق بود. اگر از محل برخورد سنجاق با پوست خون نمی‌ریخت، نشانه‌ی قطعیِ این بود که جادوگر تحتِ سلطه شیطان است.

تایخچه‌ی جادوگرکشی در اروپا

برگی از کتاب هرباریوم نوشته آپولیوس بارباریوس

در عصر جادوگرکشی در اروپا، زنان مجرد و سالمند بیش از بقیه در معرض سوءظن بودند. مورخان این مورد را به نگرش‌های پدرسالارانه نسبت می‌دهند. به همین نحو، زنان مجرد و بیوه، حامی مرد نداشتند و یک زن بداخلاق یا زنی که دهانی بی‌چاک‌وبست داشت بسیار مورد سوء ظن واقع میشد. زنان و مردانی که با استفاده از دارو‌های گیاهی بیماری‌های مردم را شفا می‌دادند نیز در رده‌ی مظنونان قرار داشتند.

«شنای جادوگران» روش دیگری برای شناسایی جادوگر بود. متهم را برهنه می‌کردند و او را درون آب می‌انداختند در حالی که طنابی به کمرش بسته بودند. این باور وجود داشت که آب، دست‌نشاندگانِ شیطان را پس می‌زند، بنابراین اگر متهم روی آب شناور می‌ماند جادوگر تلقی میشد و اگر غرق میشد، با همان طنابی که به کمرش بسته بودند از آب بیرون کشیده میشد. متاسفانه، افراد زیادی با این روش غرق شدند و جانشان را از دست دادند. در حالیکه در غرب اروپا هم از این روش استفاده میشد، اما در شرق اروپا شایع‌تر بود. از آزمون‌های سخت برای اثبات بی‌گناهی در آب توسط جوامع اسلاوی به عنوان علاج دوره‌های خشکسالی استفاده میشد.

محاکمه‌ی جادوگری دوروخوو

تایخچه‌ی جادوگرکشی در اروپا

کلیسایی در دوروخوو، لهستان

آخرین محاکمه‌ی رسمی جادوگری سال ۱۷۷۵ در لهستان رخ داد (اگرچه در این مورد سوابق متناقضی وجود دارد). ظاهراً محاکمه‌ی جادوگری دوروخوو به این صورت شکل گرفت که اعضای جامعه از مقاماتِ یک دهکده‌ی مجاور خواستند تا شواهد جادوگری منطقه‌شان را بررسی کنند. نقل شده است که ۱۴ زن به جرم استفاده از جادو برای آسیب رساندن به همسر یک نجیب‌زاده‌ی محلی دستگیر شدند. سه تن از این زنان پس از شکنجه شدن جان باختند و زنان باقیمانده سوزانده شدند. این محاکمه از سوی برخی مورخان، سبب‌سازِ ممنوعیتِ شکنجه و محاکماتِ جادوگران توسط دولت لهستان در سال ۱۷۷۶، بوده است.

پایان جادوگرکشی در اروپا

تایخچه‌ی جادوگرکشی در اروپا

جادوگری که در یک دستش گیاه و در دست دیگرش بادبزن است، سال۱۷۰۰

درباره‌ی چراییِ وقوع جنونِ جادوگرکشی در اروپا نظریه‌های زیادی وجود دارد. عصر یخ کوچک که منجر به از دست رفتن گسترده‌ی محصولات و احشام و متعاقباً بیماری و قحطی شد. این جادوگرکشی‌ها توسط شکارچیان حریص و بی‌پروا شدت گرفت که از شکار و اعدام این جادوگران منفعت مالی زیادی نصیب‌شان میشد.

عوامل سیاسی متعددی که مورخان آن‌ها را محرکِ جنون جادوگرکشی در اروپا می‌دانند از قبیل «جنگ سی ساله» سرانجام به سرآمد و به دوره‌ی بی‌ثباتی سیاسی پایان داد. عوامل عقلانی هم به پایان یافتن دوره جادوگرکشی کمک کردند، از جمله عصر روشنگری (جنبش فکری-فلسفی در تاریخ فلسفه غرب) که مردم را تشویق کرد نگاه و رویکرد منطقی‌تری به مفهوم سِحر داشته باشند و خرافات را کنار بگذارند. پیشرفت‌های علم نیز به عوام فهماند که خال‌ها بخش طبیعی فیزیولوژی انسانها هستند. خوشبختانه، بسیاری از کشور‌های اروپایی قوانینی صادر کردند که شکار جادوگران را منع کرد. به این ترتیب، با ثبات یافتن دولت و برقراری امنیت اقتصادی، کژخیالی‌های عوام درباره‌ی جادوگری رو به افول گذاشت.

جادوگرکشی‌های اروپا نمونه‌های سوءاستفاده از قدرت محلی‌ هستند. بسیاری از این محاکمات به فرمانِ مقاماتِ محلی انجام شدند که در آن‌ها «عدالت» را قضات و کشیشان محلی تعریف می‌کردند. آلمان، فرانسه، سوئیس، بلژیک و هلند شاهد بیشترین شمار اعدام به جرم جادوگری و کشور‌های کاتولیکِ ایتالیا، اسپانیا و پرتقال شاهد کمترین شمار شاکی و اعدام بودند.

تایخچه‌ی جادوگرکشی در اروپا

سربازان در حالِ غارتِ یک مزرعه، اثر سباستین رانک، ۱۶۲۰

آخرین فردی که به جرم جادوگری در اروپا اعدام شد زنی بود به نام آنا گولدی . او سال ۱۷۸۲ در سوئیس در سن ۴۸ سالگی از دنیا رفت. آنا در یک خانواده‌ی فقیر متولد شد و یک فرزند نامشروع داشت. این کودک در دوران شیرخوارگی از دنیا رفت. آنا که به جرم کشتن فرزند خودش متهم شده بود به ایالت دیگری فرار کرد و در آنجا به عنوان خدمتکارِ یک خانواده‌ی ثروتمند مشغول به کار شد، اما پس از اینکه دخترانِ کارفرما او را به جادوگری متهم کردند، شغلش را از دست داد.

آنا زیر شکنجه اعتراف اجباری کرد، گناهکار شناخته شد و سرش را بریدند. مدت‌ها بعد رابطه‌ی کارفرمایش با او فاش شد. از آنجا که آنا تهدید کرده بود راز این رابطه‌ی پنهانی را فاش می‌کند، کارفرما هم تصمیم گرفت او را به جادوگری متهم کند تا به راحتی از شرّش خلاص شود. آنا مظهر اکثریت کشته‌شدگان آن عصر بود: زن، مجرد، بالای ۴۰ سال و فقیر!

منبع: thecollector

مترجم: زهرا ذوالقدر

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید