آیا هندیهای موطلایی از نسل اسکندر هستند؟!
امروزه بسیاری از کسانی که در مالانا زندگی میکنند نسبت به بیشتر هندیها، موهای روشنتری دارند و ادعا میکنند از تبار ژنرالها و سربازان اسکندر هستند. با این حال، به جز تعدادی دستسازه از قبیل شمشیر که مردمان دهکده برای اثبات ادعایشان به آنها اشاره میکنند، کارشناسان شواهد کمی مبنی بر پیوند آنها با نژاد اسکندر یافتهاند.
فرادید | زمانی که اسکندر کبیر به مالانا (یک دهکدهی هندی باستانی در هیماچال پرادش) رسید، سربازان او که از جاهطلبی سرسختانهی او برای مغلوب کردن کل شبهقارهی هند خسته و کوفته شده بودند بالاخره پس از هزاران مایل و سالها نبرد صبرشان به سر آمد. شاید تیر خلاص، نبرد هوداسپس علیه حاکم پنجاب در سال ۳۲۶ قبل از میلاد بود؛ نبردی که در آن بسیاری از سربازان اسکندر مجروح شدند. اگرچه آنها قبلاً وفاداریشان را به اسکندر اثبات کرده بودند، از او درخواست کردند به سرزمینشان بازگردند و پس از روزها رایزنی، اسکندر در نهایت تسلیم شد.
به گزارش فرادید ، اما خیلیها هم در هیماچال پرادش ماندند و بر اساس افسانههای قومی و اجدادی، شروع به برقراری ارتباط با کسانی کردند که تا پیش از این امید مغلوب کردنشان را داشتند. موقعیت دهکده در ۲۶۵۱ متری بالای سطح دریا در درهای که اطراف آن را جنگلها، قلههای پوشیده از برف و رودخانه مالانا احاطه کرده است، شاید یونانیان را به ماندن ترغیب کرده باشد.
چشماندازی از منطقه مالانا
امروزه بسیاری از آنها که در مالانا زندگی میکنند نسبت به بیشتر هندیها، موهای روشنتری دارند و اعا میکنند از تبار ژنرالها و سربازان اسکندر هستند. با این حال، به جز تعدادی دستسازه از قبیل شمشیر که مردمان دهکده برای اثبات ادعایشان به آنها اشاره میکنند، کارشناسان شواهد کمی را یافتهاند.
اما حالا این ادعا در شرف اثبات شدن است. دکتر آنیل کومار سینگ، دانشیار مطالعات رومی در دانشگاه جواهر لعل نهرو امیدوارست تیمی را راهی مالانا کند تا ژنتیک ساکنان آن دهکده را بررسی کند. سینگ به تایمز گفته است: «با استفاده از نشانههای ژنتیک برای دیابت نوع یک و دو، ما میتوانیم اطلاعات بیشتری را دربارهی الگوهای مهاجرتی و توالی نسلها به دست آوریم. این حوزه شاهد تاثیر گسترده و متدوامی بوده است.»
ساکنان مالایا با کوشش و جدیت، تمایزشان را در اذهانشان پروراندهاند، جلوی ورود غریبهها را گرفتهاند و اجازه ندادهاند کسی زبان آنها را یاد بگیرد و از سنتهای باستانیشان حفاظت کردهاند. برای مثال، هیچ پلیسی اجازهی ورود به آنجا را ندارد و شکار حیوانات یا سوزاندن چوب در جنگل ممنوع است.
سینگ میگوید این امکان وجود دارد که برخی افراد در پنجاب نیز اصل و نسبشان به سربازان اسکندر بازگردد، چون آنجا جاییست که آن سربازان مقابل بزرگترین فرمانده نظامی خودشان و کل دنیا ایستادند تا به جنگیدن خاتمه دهند. اسکندر نخستین بار در سن ۱۸ سالگی (۳۳۸ قبل از میلاد) سربازانش را در نبرد خایرونیا رهبری کرد و زمان مرگش در ۳۲۳ قبل از میلاد، قلمروی او دو میلیون مایل مربع را پوشش میداد؛ از شمال یونان گرفته تا ترکیهی امروزی، ایران و افغانستان، کشمیر و نیل و آسوان امروزی.
در واقع، از آنجا که افغانستان و پاکستان امروزی بخشی از شبهقارهی آن زمان بودند، این امکان وجود دارد که مردمِ برخی نواحیِ آنجا نیز با هم پیوند داشته باشند. آموزگار اسکندر، ارسطو بود. ارسطو باور داشت تمام غیریونانیها زیردستِ یونانیها هستند و فرهنگهای آسیایی را «بربر» میخواند، اما اسکندر، گرچه بسیار متاثر از ارسطو بود، این دیدگاه او را تصدیق نمیکرد.
اسکندر متاثر از لئونیداس اپیروسی (از خویشاوندان المپیاس؛ مادر اسکندر) نیز بود. او پس از ارسطو، وظیفهی خطیر تربیت و تعلیم اسکندر را در خردسالی بر عهده داشت. بنا به گفتهی مورخان، لئونیداس عادت داشت سینهی اسکندر را وارسی کند تا خوراکیهایی که مادرش به او داده بود از او بگیرد و عشق او به تجملات را سرزنش میکرد. او به اسکندر میگفت: «تنها زمانی که سرزمین ادویهها را فتح کردی میتوانی به خودت ببالی.»
سالها بعد وقتی اسکندر توانست سرزمین ادویهها را فتح کند برای آموزگار دوران کودکی خود ۱۶ تن کندر هندی و مُرّ مَکّی فرستاد و به او گفت حالا میتواند دست از خساست بردارد.
منبع: thetimes.co.uk
مترجم: زهرا ذوالقدر