محرکها و موانع در محیط کار کدامند؟
سر کری کوپر، استاد روانشناسی سازمانی در مدرسه کسبوکار منچستر آلاینس، معتقد است موثرترین اقدامات برای افزایش رفاه کارکنان، این است که هنگام استخدام یا ارتقای مدیران خط مقدم، به «مهارتهای فردی» و هوش هیجانی افراد در کنار مهارتهای فنی آنها، به یک اندازه اهمیت داده شود.
ایان ادوادرز همواره ارتقای رفاه کارکنان خود در شرکت هلدینگ مالی «نومورا» (Nomura) را دنبال کرده، اما در چند سال گذشته، شاهد افزایش فشارهایی بر سلامت جسمی و روانی، بهره وری و تعهد آنها در محیط کار بوده است.
او بهعنوان مدیر سلامت و ایمنی عملیات این بانک ژاپنی در بریتانیا، متوجه افزایش قابلتوجه میزان استرس کارکنان در زمینه مراقبت از اعضای خانواده در طول شیوع کرونا بود که به نگرانیهای مالی و ترس از تغییرات اقلیمی اضافه شده بود.
او میگوید: «شاهد بودیم که علاوه بر نگرانیهای اجتماعی، مجموعهای از نگرانیهای مالی و زیستمحیطی بر کارکنان ما اثر گذاشته بود.»
دادههای جدید به دست آمده از بیش از ۸هزار و ۵۰۰نیروی کار در ۶۵سازمان مختلف که در نظرسنجی «سالمترین محیط کار بریتانیا» شرکت کرده بودند، این دیدگاه را تایید میکنند. این نظرسنجی را شرکت بیمه «وایتالیتی» با مشارکت فایننشالتایمز انجام داده و همواره نومورا را بهعنوان محیط کار قوی رتبه بندی کرده است.
افزایش مشکلات روانی و اضطراب نسبت به سالهای گذشته و افزایش مرخصیهای استعلاجی یا کار بدون بهره وری از دیگر نتایج این نظرسنجی بوده است. همچنین اثرات رویدادهای جدیدی مثل افزایش قابلتوجه دورکاری که قرنطینههای دوران کرونا عامل آن بوده، مورد بررسی قرار گرفته است.
این نظرسنجی میگوید کارکنانی که میتوانند الگوهای کار ترکیبی داشته باشند -یعنی زمان خود را بین حضور در دفتر کار و خانه متوازن کنند- بالاترین سطح رضایت شغلی و پایینترین سطح غیبت در محیط کار را دارند. افرادی که کمترین بهره وری را داشتند، کسانی هستند که در محیطهای کار غیردفتری -مثل کارخانه یا فروشگاههای خرده فروشی- کار میکنند.
برخی کارفرماها، به ویژه از ابتدای کرونا، علاقه وافری به رفاه کارکنان خود نشان داده اند، در عین حال که میخواهند از رشد مستمر در سازمانهای خود حمایت کنند. این کارفرماها، رویکردها و ابزارهای جدید، از اپلیکیشنهای ذهن آگاهی تا تغییر ساختار نقشها و مسوولیتها را به کار گرفته اند که به شکل گیری صنعت رفاه منجر شده و برنامههایی را پیشنهاد میدهد که قرار است سلامت افراد را ارتقا دهند.
اما کارشناسانی که در مورد این موضوع مطالعه میکنند، هشدار داده اند که در مورد علت و معلول این اتفاق و اینکه چه مداخلاتی اثربخش هستند، تحقیقات جدی صورت نگرفته است.
ژان امانوئل دِنِو، اقتصاددان مدرسه سعید دانشگاه آکسفورد، میگوید: «هیچگونه استاندارد طلایی برای این موضوع وجود ندارد. طرحهای آزمایشی کوچک زیادند، اما اغلب بهخوبی ارزیابی و بررسی نمیشوند. تنها چیزی که با قطعیت میتوان گفت این است که نمیتوانید مسائل ساختاری مهم در خصوص سلامت جسمی و روانی را نادیده بگیرید. منظور این نیست که ذهن آگاهی چیز بدی است، اما به دلایل ساختاری اصلی نمیپردازد.»
تحقیقات خود دنو در شرکت مخابراتی BT، حاکی از ارتباط قوی بین وجود پنجره در دفاتر کاری و سطح روحیه و بهره وری کارکنان است که نشان میدهد وقتی افراد به صورت بصری در معرض هوای آزاد هستند، خوشحال ترند و بهره وری بیشتری دارند. با این حال، او برای هرگونه نتیجه گیری در مورد کاربردپذیری چنین یافتههایی در عمل، محتاط است و به تحقیقات گستردهتر در مورد اهمیت رفاه شبکههای اجتماعی محیط کار، تیمهای پشتیبان، استقلال فردی، انعطاف پذیری و حس هدفمند بودن، اشاره میکند.
کارشناسان دیگر، دیدگاههای دنو را در مورد نیاز به رویارویی با مسائل ساختاری عمیقتر در زمینه سبک مدیریت و فرهنگ کاری، به اشتراک میگذارند. نانسی هی، مدیر مرکز What Works Wellbing، میگوید: «جالب بودن کار، روابط و انعطاف پذیری، برترین محرکهای رفاه کارکنان در محیط کار هستند.»
او معتقد است در سالهای اخیر که کارفرماها بیشتر به این مسائل پرداخته اند، پیشرفتهای خوبی حاصل شده است. شرکتهایی که عملکرد عالی داشتند، حتی قبل از شروع پاندمی، یک مدیر ارشد پزشکی در شرکتهای خود استخدام کرده و استراتژیهایی برای رفاه جسمی و روحی کارکنان خود معرفی کرده بودند که طرحهایی برای کار انعطاف پذیر را شامل میشد.
او در ضمن، به مشکلات مدیران خط مقدم اشاره دارد که در ترویج فرهنگ محیط کار حمایت گر نقش کلیدی دارند و در عین حال، از آزادی کامل برای چنین کاری برخوردار نیستند. حتی مشکلات آنها مشابه مشکلات زیردستانشان است.
جفری ففر، استاد رفتار سازمانی در مدرسه کسبوکار استنفورد و نویسنده چند کتاب مرتبط با این رشته، مثل «مردن برای حقوق ماهانه» به دلیل مهمتری برای ضعیف بودن رفاه کارکنان در محیط کار اشاره میکند: ناامنی اقتصادی در مورد دستمزد و اشتغال.
او میگوید: «چهل سال تحقیق در مورد اثرات تعدیل نیرو، نشان میدهد که این اتفاق باعث افزایش میزان خودکشی، پرخوری، مصرف سیگار و الکل و حتی مواد مخدر است.» او اضافه میکند که در اوج کرونا، خیلی از کارفرماها از برنامههای رفاه کارکنان استقبال کردند، چون در مورد جذب و حفظ نیروهای خود نگران بودند. اما تعهد آنها، با شروع رکود اقتصادی بهسرعت رنگ باخت.
ففر با اشاره به تعدیل نیروهای قابلتوجه اخیر در بخش تکنولوژی، میگوید: «یکسال پیش، میگفتند که نگرانی دارند، اما به محض اینکه وضعیت اقتصادی تغییر کرد، همه این حرفها محو شد و حالا بهراحتی میگذارند که افراد بروند. اگر کارفرماها واقعا نگران این موضوع بودند، نمیگذاشتند ناامنی کاری افزایش یابد.»
او به چند استثنا در میان کسبوکارهایی که در برابر این سیاستهای چرخشی استخدام و اخراج مقاومت کرده اند، اشاره میکند: ساوت وست ایرلاینز، پاتاگونیا و گروه صنعتی باری ومیلر. این شرکتها در رکود اقتصادی ۲۰۰۹-۲۰۰۸، مشکلات خود را با کاهش حقوق حل کردند و اقدام به تعدیل نیرو نکردند.
باب چپ من، مدیرعامل باری ومیلر، بر اهمیت مدیریت همدلانه تاکید دارد و میگوید: «مدیریت یا رهبری سازمانی سنتی، باعث میشود افراد را مثل کارگزار ببینیم و از آنها بخواهیم آنچه را که میخواهیم انجام دهند تا موفق شویم، بدون اینکه به خود آنها اهمیت بدهیم.»
سر کری کوپر، استاد روانشناسی سازمانی در مدرسه کسبوکار منچستر آلاینس، معتقد است موثرترین اقدامات برای افزایش رفاه کارکنان، این است که هنگام استخدام یا ارتقای مدیران خط مقدم، به «مهارتهای فردی» و هوش هیجانی افراد در کنار مهارتهای فنی آنها، به یک اندازه اهمیت داده شود.
او همچنین میگوید کارفرماها باید یک مدیر غیراجرایی و یک مسوول ارشد برای حفظ رفاه و سلامت کارکنان استخدام کنند و همواره نظرسنجیها و گزارشهایی در مورد بررسی اثرات این موارد در محیط کار داشته باشند.
منبع: دنیای اقتصاد