خروج خوراک اصلی از سفرهها و علاج بیثمر حداقل دستمزد
حداقل دستمزد تعیینشده در استانی مانند سیستان و بلوچستان هزینههای زندگی یک خانوار ۴ نفره را پوشش دهد. این در حالی است که این دستمزد پاسخگوی هزینه زندگی یک خانوار ۴ نفره ساکن در تهران نیست. این گزارش بیان میکند خط فقر خانوار ۳ نفره در شهر تهران ۸۰ درصد بیش از حداقل دستمزد است؛ اما در نقاط شهری سیستان و بلوچستان حداقل دستمزد در حدود ۵/ ۱ برابر خط فقر است.
وزارت رفاه، روایت رسمی از خط فقر۱۴۰۰ را منتشر کرد. نکته قابل توجه این گزارش این است که در سال۱۴۰۰ نسبت به سال۱۳۹۹، متوسط مصرف کالاهای اساسی نظیر مرغ، برنج، شیر و ماست، میوه کاهش یافته و تنها مصرف گوشت قرمز افزایشی بوده است.
بر اساس گزارش رسمی وزارت رفاه، خط فقر سرانه در سال ۱۴۰۰ با رشد ۵۰ درصدی نسبت به سال گذشته خود، به عدد یکمیلیون و ۶۸۲ هزار تومان در ماه رسیده است. بر این اساس خط فقر یک خانوار ۴ نفره در سال ۱۴۰۰، معادل ۴ میلیون و ۶۸۲ هزار تومان بوده است.
بر این اساس در سال ۱۴۰۰ معادل ۳۰ درصد از جامعه ایران فقیر محسوب میشدند. برآوردهای این گزارش بیانگر آن است که خط فقر در سال ۱۴۰۱ به طور متوسط در کل کشور برای هر نفر معادل ۲ میلیون و ۸۵۰ هزار تومان است که برای خانوار چهارنفره در حدود ۷ میلیون و ۷۰۰ تومان میشود. البته این عدد برای خانوارهای تهرانی بالاتر بوده و برای خانوار ۴ نفره حدود ۱۴ میلیون و ۷۰۰ هزار تومان برآورد میشود.
پیش از این «دنیای اقتصاد» در گزارش «خط فقر مطلق کجاست؟» عدد خط فقر مطلق برای خانوار ۴ نفره ساکن در تهران را ۱۲ میلیون تومان برآورد کرده بود. مقایسه خط فقر مذکور و حداقل دستمزد تعیینشده در سال جاری بیانگر یک شکاف قابلتوجه است که با نزدیک شدن به ماههای پایانی سال افزایش پیدا میکند.
میتوان گفت دلیل اصلی افزایش شکاف مذکور تورم است. دولتها بدون توجه به ریشههای کلان مساله فقر، سیاستهایی در جهت تشدید این پدید پی میگیرند و در نتیجه خانوارها سال به سال فقیرتر میشوند. آنگاه دولت برای کاهش میزان فقر به وجودآمده میزان حداقل دستمزد را افزایش میدهد؛ با این حال خانوار در پایان سال فقیرتر از ابتدای سال است. به همین دلیل میتوان گفت افزایش حداقل دستمزد بدون توجه به ریشه آن، یعنی بیثباتی اقتصاد کلان و مساله تورم موثر نخواهد بود.
تصویر خط فقر
خط فقر به صورت کلی به سطحی از درآمد گفته میشود که حداقل درآمد در یک کشور است. این میزان از درآمد با یافتن هزینه کل تمام منابع ضروری، که یک انسان بالغ به صورت متوسط به آن نیاز داشته و مصرف میکند محاسبه میشود. درآمد پایینتری از خط فقر، فقر مطلق است.
وضعیتی که در آن افراد از منابع ضروری برای ادامه زندگی به کلی محروم هستند. این افراد در تداوم زندگی دچار مشکل میشوند و در تامین نیازهایی مانند خوراک، پوشاک و مسکن ناتوانند. بر اساس گزارش وزارت رفاه، در سال ۱۴۰۰ خط فقر سرانه متوسط کشوری حدود ۵۰ درصد نسبت به سال گذشته خود رشد داشته و به میزان حدود یکمیلیون و ۷۰۰ هزار تومان رسیده است.
بر این اساس میتوان گفت در سال ۱۴۰۰ متوسط خط فقر برای یک خانوار ۳ نفره معادل ۳ میلیون و ۷۰۰ هزار تومان و برای خانوار ۴ نفره معادل ۴ میلیون و ۵۴۱ هزار تومان بوده است. بر این اساس ۳۰ درصد از افراد جامعه ایران درآمدی کمتری از خط فقر متوسط داشتهاند.
برآورد این گزارش حاکی از آن است که این عدد در شهریور سال ۱۴۰۱ به ۲ میلیون و ۸۵۰ هزار تومان رسیده که میتوان نتیجه گرفت خط فقر برای یک خانوار ۴ نفره در این زمان برابر با ۷ میلیون و ۷۰۰ هزار تومان است.
از آنجایی که این عدد متوسط کل کشور است، در شهرهای مختلف کشور متفاوت خواهد بود. برای مثال خط فقر برای خانوار سهنفره در تهران معادل ۱۱ میلیون و ۹۰۰ هزار تومان و برای خانوار ۴ نفری معادل ۱۴ میلیون و ۷۰۰ هزار تومان است.
تحولات اقتصاد کلان
این گزارش بیان میکند تورم یکی از مهمترین عواملی است که بر نرخ فقر و وضعیت معیشت گروههای مختلف درآمدی اثرگذار است. نرخ تورم در طول یک سال، درحالیکه درآمدها ثابت است، به طور مکرر از قدرت خرید خانوارهایی که درآمدهای ثابت دارند، میکاهد و باعث میشود این خانوارها با درآمدهای قبلی رفاه کمتری به دست آورند.
همچنین در سالهایی که نرخ تورم از نرخ تورم میانگین بلندمدت کشور نیز بیشتر است، به طور معمول درآمدها و بهخصوص درآمدهای گروههای پاییندرآمدی مطابق با تورم رشد نکرده و در نتیجه، سال به سال از قدرت خرید و رفاه گروههای پاییندرآمدی کاسته میشود.
در سال ۱۴۰۰، در بین گروههای کالایی، نرخ تورم خوراکیها و آشامیدنی بیش از خدمات بوده است. با توجه به این مساله که هزینه خوراکی سهم عمدهای در سبد هزینه فقرا دارد، میتوان نتیجه گرفت فقرا کاهش رفاه بیشتری متحمل میشوند.
عدم تامین حداقل کالری
بررسی این گزارش نشان میدهد کالری دریافتی خانوارهای ایرانی از سال ۱۳۹۰ به بعد روند نزولی داشته و میانگین کالری دریافتی از سال ۱۳۹۷ به بعد پایینتر از مقدار مورد نیاز است. این روند نزولی تا ۱۴۰۰ ادامه داشته است.
این به آن معنی است که خانوارهای ایرانی به صورت میانگین قادر به تامین کالری مورد نیاز خود نبودهاند. نکته قابلتوجه در مقادیر سرانه مصرف کالاهای اساسی میزان درصد کاهش این گروههای غذایی است؛ به طوری که خانوارهای کمدرآمد، با توجه به تورم گروههای خوراکی ناچار به حذف برخی از کالاها شدهاند.
علاج بیثمر حداقل دستمزد
میتوان گفت اصلیترین ابزارهای سیاستی دولت برای کاهش فقر، تعیین حداقل دستمزد کارگران است. البته کارشناسان هر سال این انتقاد را مطرح میکنند که تعیین حداقل دستمزد برای تمام نقاط کشور منطقی نیست. اصلیترین دلیل این استدلال یکسان نبودن هزینههای زندگی در شهرهای مختلف کشور است.
برای مثال ممکن است حداقل دستمزد تعیینشده در استانی مانند سیستان و بلوچستان هزینههای زندگی یک خانوار ۴ نفره را پوشش دهد. این در حالی است که این دستمزد پاسخگوی هزینه زندگی یک خانوار ۴ نفره ساکن در تهران نیست. این گزارش بیان میکند خط فقر خانوار ۳ نفره در شهر تهران ۸۰ درصد بیش از حداقل دستمزد است؛ اما در نقاط شهری سیستان و بلوچستان حداقل دستمزد در حدود ۵/ ۱ برابر خط فقر است.
آگاهی در این زمینه، یعنی وجود تفاوت در هزینههای زندگی و بهرهوری نیروی کار در نقاط مختلف کشور، باعث رشد اشتغال غیررسمی در مناطق با هزینههای پایینتر و فقر شاغلان در مناطق با هزینههای بالاتر میشود؛ بنابراین میتوان گفت تعیین حداقل دستمزد برای تمامی نقاط در کشوری مانند ایران سیاست مناسبی به شمار نمیآید.
در ایران علاوه بر تعیین حداقل دستمزد، دولتها با اعطای یارانه سعی در از میان بردن فقر و تامین حداقلهای زندگی داشتهاند. این در حالی است که تورم موجب کاهش ارزش حقیقی یارانه اعطایی و خنثی کردن هدف موردنظر میشود.
منبع: دنیای اقتصاد