آثار باستانی ایرانی را چطور دزدیدند؟
روند خروج آثار تاریخی ایرانی به دوره ۱۰۰ ساله پادشاهی قاجار و با قراردادهای کاوش در ایران همراه با اعطای امتیازهای ویژه به اروپاییها و آمریکاییها باز میگردد. اولین کاوشهای باستان شناسی دوره قاجار در زمان ناصرالدین شاه و توسط یک زوج فرانسوی در شوش انجام شد.
روند خروج آثار تاریخی ایرانی به دوره ۱۰۰ ساله پادشاهی قاجار و با قراردادهای کاوش در ایران همراه با اعطای امتیازهای ویژه به اروپاییها و آمریکاییها باز میگردد. اولین کاوشهای باستان شناسی دوره قاجار در زمان ناصرالدین شاه و توسط یک زوج فرانسوی در شوش انجام شد.
لابلای طرح کاشیهای کاخ گلستان و آینه کاریهایش، ظرافت ظروف باقی مانده از دوره قاجار، تابلو و پرترههای کشیده شده و حتی لوسترهای طرح کلاسیک کاخ گلستان بودم که یکباره از خودم پرسیدم «اگر تمام اشیاء عتیقه از دورههای قدیمیتر تاریخ کشورمان را داشتیم، چقدر این گنجینه غنیتر میشد؟» تخت جمشید، زیگورات چغازنبیل، بم، سیستان و شهر سوخته و کاخ اتابکان لرستان نشان میدهند که میتوانستیم چندین موزه مردم شناسی مختص به دورههای مختلف از تاریخ کشورمان داشته باشیم. اما این ایده زمانی توانایی اجرایی شدن داشت که اشیاء به اصطلاح عتیقه در خاک کشورمان باقی میماندند.
چگونه آثار باستانی از کشورمان خارج شدند؟
روند خروج آثار تاریخی ایرانی به دوره ۱۰۰ ساله پادشاهی قاجار و با قراردادهای کاوش در ایران همراه با اعطای امتیازهای ویژه به اروپاییها و آمریکاییها باز میگردد. اولین کاوشهای باستان شناسی دوره قاجار در زمان ناصرالدین شاه و توسط یک زوج فرانسوی در شوش انجام شد.
این زوج فرانسوی به نامهای مارسل دیولافوا و مادام ژان دیولافوا (Dieulafoy) در سفر به ایران به وجود تپههای باستانی در شوش پی بردند و پس از بازگشت به کشورشان از مدیر موزه لوور فرانسه خواستند تا بودجهای را برای کاوش این تپهها در اختیار آنها بگذارند. بعد از پذیرفته شدن این خواسته زوج فرانسوی مجددا به ایران آمدند و با استفاده از رابطه دوستی با طولوزان پزشک فرانسوی ناصر الدین شاه قاجار توانستند مجوز حفاری در شوش را بدست آورند در این زمان نخستین قرار داد ایران و فرانسه نوشته شد و طبق آن ایران اجازه داد که فرانسویان به حفاری در اطراف قبرستان دانیال بپردازند با این شرط که به آرامگاه دست نزنند مگر اینکه احتیاج به بازسازی داشته باشد.
براساس این قرار داد؛ فلزاتی که پیدا میشوند متعلق به دولت ایران باشد و سایر آثار نصف به نصف تقسیم شده و در صورت تمایل ایران برای فروش دولت فرانسه در اولویت قرار گیرد. اما در نهایت ۵۵صندوق از آثار تاریخی سرزمینمان بدون اطلاع از کشور خارج شد. پس از آن در دور مظفرالدین شاه قاجار نیز قرارداد واگذاری امتیاز انحصاری و دایمی حفاری و برداشت عتیقه به دولت فرانسه امضا شد تا غارت آثار باستانی ایرانی توسط اروپاییها تکمیل شود.
چه چیزی در کجا قرار دارد؟
بازوبند طلایی بز و هما متعلق به دوره هخامنشیان است. این بازوبند با منقش از دو حیوان اساطیری بز و هما است که به صورت متقارن روبروی یکدیگر قرار دارد. قدمت بازبند طلایی به حدود ۵۰۰ سال پیش از میلاد است. بازوبند طلایی بز و پرنده همای هخامنشی البته مزین به سنگها و نگینهای گرانبها نیز بوده، اما تمام آن سنگها از روی این بازوبند کنده شده است. گفته میشود که این بازوبند عضوی از صدها عتیقه گنجینه رودخانه آمودریا بوده است. این رودخانه مرز ایران باستان بود. بازوبند طلای بز و پرنده همای در موزه بریتانیا نگهداری میشود.
از دیگر آثار باستانی ایرانی که در موزه بریتانیا نگهداری میشوند میتوان به جام نقره ساسانی نیز اشاره کرد. این جام با کنده کاریهایی شگفت انگیز در کنار دیگر آثار باستانی ایرانی در موزه بریتانیا قرار دارد. از زمان خروج این اثر و مشخصات دقیق این جام، اما اطلاعاتی وجود ندارد.
بشقاب نوازندگان نیز یکی دیگر از آثار باستانی ایران در موزه بریتانیاست. این بشقاب نیز از جنس نقره است، اما در اصطلاح امروزی با طلا آبکاری شده است. بشقاب نوازندگان شبیه به یک برگه کنده شده از میان یک قصه چند فصلی است، اما خودش به تنهایی نیز روایتگر یک وجه از این قصه نیز هم هست. اگر به تصویر این بشقاب دقت کنید، ظاهرا بزرگ زادهای در میان بشقاب نشسته و درحال سرکشیدن نوشیدنی است.
در اطراف آن نیز سه نوازنده قرار دارند که یکی از آنها درحال نواختن سازی است که از با دهان صدا تولید میکند. در گوشهای از بشقاب نیز نقش یک درخت قابل روئیت است. جزئیات نقوش این بشقاب، اما به حدیست که برای هر کسی حیرت آور است و قطعا این پرسش مطرح میشئد که در آن دوره چگونه میتوان بر روی شی فلزی چنین جزئیاتی را پیاده کرد؟
ایران در موزه لوور فرانسه
موزه بریتانیا تنها یکی از موزههای اروپایی است که در آن بخش عظیمی از تاریخ ایران باستان نگهداری میشود. در موزه لوور فرانسه هم از سالن ۱۲ تا ۲۰ آن به آثار باستانی ایرانی اختصاص دارد و این یعنی تعداد بالایی از آثار باستانی ایرانی در کشور فرانسه است.
تعداد آثار تاریخی ایرانی موجود در موزه لوور ۲ هزار و ۵۰۰ قطعه بزرگ و کوچک است. سرستون اصلی تخت جمشید، مجسمههای بزرگ تمدن بین النهرین، اشیائی مانند سفال، شیشه، فلز، سرامیک، موزاییک، سنگ، چوب، قالیچه، تابلو و بسیاری اجسام ریز و درشت مربوط به مناطق تاریخی لرستان، کرمان، شوش، کاشان، دشت لوت، باختران و بسیاری دیگر از شهرهای ایران در موزه لوور وجود دارد.
سرستون بزرگ گاو دو سر کاخ آپادانا قسمتی از کاخ داریوش بزرگ در شوش است. این سرستون بزرگ یکی از سی و شش ستون پشتیبان سقف در کاخ آپادانا در شوش است و نمایانگر معماری هخامنشی، فرهنگها و تمدن در آن دوره است.
البته این پایان این قصه تلخ نیست ما در موزههای آلمان، آمریکا و ژاپن نیز آثار باستانی هم داریم.
این آثار به آغوش گرم وطن باز میگردند؟
شاید برای شما نیز تا اینجای گزارش، این دغدغه به وجود آمده باشد که آیا میتوان این آثار را به کشور باز گرداند؟
کنوانسیون وحدت قوانین، امضاء شده به تاریخ ۲۴ ژوئن ۱۹۹۵ با موضوع مقابله با تجارت غیرقانونی اموال فرهنگی که ایران در آن عضویت دارد، تایید میکند که «استرداد مال سرقت شده از طریق وضع مقررات مادی و متحدالشکل قابل تحقق است، در حالیکه برای مسأله اعاده اموالی که به طور "غیرقانونی" خارج شدهاند، وجود همکاری اداری و قضایی لازم است. در هر دو حالت، سرنوشت خریداری که مال را با حسن نیت تحصیل کرده از اهمیت خاصی برخوردار است.»
آذر ۱۴۰۰ قطعنامه استرداد اموال فرهنگی به کشورهای مبدا در مجمع عمومی سازمان ملل متحد تصویب شد. اما اموالی که بیش از ۵۰ سال پیش از کشوری به سرقت رفته یا غیرقانونی خارج شده باشند، قابل پیگیری نیستند و عطف به ما سبق نمیشوند و از آن به بعد (۱۹۷۰ میلادی) قابل پیگیری هستند، نه قبل از آن.
برخی از حقوقدانها درباره استرداد اموال تاریخی این نکته را متذکر شدهاند که اگر اثبات شود شئ قبل از سال ۱۳۰۹ خورشیدی از کشور خارج شده به هیچ عنوان قابلیت پیگیری ندارد؛ چرا که ایران از سال ۱۳۰۹ خورشیدی دارای "قانون حفظ آثار ملی" شده و مراجع و محاکم حقوقی و قضایی کشورها معمولاً به قانون پایه حفاظت از میراث فرهنگی کشور مدعی توجه میکنند.
در فصل دوم کنوانسیون مؤسسه بینالمللی یکنواختسازی حقوق خصوصی پیرامون اشیاء فرهنگی مسروقه یا غیرقانونی خارج شده، مصوب سال ۱۹۹۵ میلادی (۱۳۷۴ خورشیدی) که ایران نیز در آن عضو است، درباره «استرداد اشیاء فرهنگی مسروقه» این نکته توضیح داده شده است که «هر گونه ادعا برای استرداد باید ظرف سه سال از زمانی که محل شئ فرهنگی و هویتدارنده آن برای مدعی مسلم شده و در هر صورت ظرف مدت ۵۰ سال از زمان سرقت، اقامه شود.»
در بند بعدی ماده ۳ فصل دوم این کنوانسیون نیز آمده است: «البته، ادعا برای اعاده اشیاء فرهنگی که بخشی از یک اثر تاریخی شناخته شده یا یک محل باستانی است یا به مجموعه عمومی تعلق دارند، بهغیر از محدودیت زمانی سه سالهای که از زمان اطلاع مدعی از محل شئ فرهنگی و هویتدارنده آن وجود دارد، مشمول محدودیت زمانی دیگری نیستند.»
در بند ۵ ماده ۳ این کنوانسیون هم آمده است: «علیرغم مفاد بند گذشته، هر یک از کشورهای متعاهد میتواند اعلام کند که یک ادعا مشمول محدودیت زمانی ۷۵ ساله یا بیشتری است که در قانون آن کشور پیشبینی شده است. ادعایی که در دیگر کشور متعاهد برای استرداد یک شئ فرهنگی که از آثار تاریخی، محل باستانی و یا مجموعهعمومی در کشور متعاهد اعلامکننده برده شده، مطرح میشود نیز مشمول آن محدودیت زمانی قرار میگیرد.»
البته سالها پیش یکی از مقامات رسمی کشورمان پس از ناپدید شدن ناگهانی نقاشی مظفرالدین شاه اعلام کرد «ایران بر این باور است که کنوانسیون ۱۹۷۰ راجع به ابزارهای ممانعت و پیشگیری انتقال غیرقانونی، صادرات و انتقال مالکیت اموال فرهنگی هیچگاه انتقال اموال فرهنگی را مشروعیت نمیبخشد و از سویی کشورهای عضو این کنوانسیون را از تعهد به بازگرداندن اموال فرهنگی به سرقت رفته یا به طور غیرقانونی خارج شده قبل از لازمالاجرا شدن این کنوانسیون، یعنی از سال ۱۹۷۰ مبرا نمیدارد.»
تمام این مصوبات بین المللی حاکی از این است که احتمال بازگردانده نشدن این آثار از بازگردانده شدنشان به کشور بیشتر است.
منبع: ایسنا