قلمرو مرموز سلسله مارها در چین؛ زنان سلطنتی جادوگر بودند!
این «ملکههای غریبه» کانول تعهدات خاصی بر اساس جنسیت خود داشتند. این زنان سلطنتی جادوگر بودند و از دانش مخفیانه در مورد آیینها و تقویمداری آگاه بودند. آنها آینده را پیشگویی میکردند و با ارواح ارتباط برقرار میکردند، شاید برای تعیین تاریخهای فرخندهای که در آن به شهر رقیب حمله کنند.
جنگلهای بارانی گسترده و درهم پیچیده شبهجزیره یوکاتان امروزی، زمانی خانه پادشاهیهای رقیب مایا بود. بین سالهای ۱۵۰ تا ۹۰۰ پس از میلاد، که به دوره کلاسیک معروف است، این سلسلهها برای کسب قدرت به مبارزه پرداختند که از طریق یورشها، نبردها و ترورها تصرف شد و با بناهای تاریخی بزرگ مشخص شد و با تشریفات فراوان جشن گرفته شد.
اعضای خانوادههای سلطنتی شاهکارهای خود را با کنده کاریهای آهکی و کتیبههای هیروگلیف به یادگار گذاشتند، که بسیاری از آنها دو خط خونی را به تصویر میکشند که هر کدام در نقاط مختلف تقریباً بر جهان مایا برتری داشتند. این دو تبار، که به عنوان سلسله کانول و اربابان تیکال شناخته میشوند، در سراسر دوره کلاسیک با هم جنگیدند. با افزایش قدرت یک خانواده، قدرت خانواده دیگر کاهش یافت.
سیمون مارتین، نگارشگر موزه دانشگاه پنسیلوانیا، میگوید: «سلسله کانول از طریق صنعت و ماشینکاریهای خود و احتمالاً موفقیتهای نظامی، به مدت ۱۳۰ سال در بسیاری از پادشاهیهای دیگر برتری یافت. پادشاهان قدرتمند کانول، از جمله یوکنوم چین دوم (حکومت ۶۳۶-۶۸۶ پس از میلاد) و جانشین او، نفوذ خانواده را بر بسیاری از مناطق پست مایا گسترش دادند.
باستان شناسان میتوانند گسترش این نفوذ را از روی کتیبههایی که در آن اربابان محلی وفاداری خود را به کالاکمول اعلام کرده اند و از زیارتگاهها و ساختمانهای به سبک کانول که در شهرهای تحت تسلط پادشاهان کانول ساخته شده اند، ردیابی کنند. این شهرها از نظر استراتژیک توسط پادشاهان مار برای احاطه پایتخت دشمنانشان در تیکال انتخاب شدند.
رهبران کانول از طریق خشونت و شاید فشار اقتصادی، دست نشاندگان را به خدمت گرفتند، اما مراسم عروسی نیز نقش برجستهای در دولتمردی آنها داشت. در طول دوران شکوفایی خود، سلسله مارها ازدواجهای استراتژیک بین زنان سلطنتی کانول و مردان رده پایینتر که بر مناطقی که کانول میخواستند تحت کنترل خود درآورند حکومت میکردند ترتیب داد. همانطور که این ملکهها به سرزمینهایی که شوهرانشان کنترل میکردند نقل مکان کردند و فرزندانی به دنیا آوردند و خطوط جانشینی را تضمین کردند.
این «ملکههای غریبه» کانول تعهدات خاصی بر اساس جنسیت خود داشتند. این زنان سلطنتی جادوگر بودند و از دانش مخفیانه در مورد آیینها و تقویمداری آگاه بودند. آنها آینده را پیشگویی میکردند و با ارواح ارتباط برقرار میکردند، شاید برای تعیین تاریخهای فرخندهای که در آن به شهر رقیب حمله کنند.
تریسی آردرن باستان شناس دانشگاه میامی میگوید: سرمایه گذاری دولت در تولید مثل بیولوژیکی آنها بسیار زیاد بود. "اگر سلسله ادامه پیدا نکند، همه چیز از بین میرود. "
هنگامی که یک ملکه غریبه وظایفی را که از او به عنوان یک زن انتظار میرفت انجام داد، توانست امتیازات و اختیاراتی را که معمولاً به مردان در جامعه کلاسیک مایا محدود میشد، به دست آورد. این زنان لباس مردانه میپوشیدند، به جنگ میپرداختند، در حوزه سیاست نقشآفرینی میکردند و بناهایی را برای تبلیغ دستاوردهای خود سفارش میدادند. در متون مایا، محققان حدود ۳۵ زن را از انواع خانوادههای حاکم شناسایی کردهاند که خارج از گروه خاندان خود ازدواج کردهاند، اما به نظر میرسد که کانول این استراتژی را بیش از دیگران در اولویت قرار داده و از آن سود برده است. در واقع، دو تن از قدرتمندترین زنان مایا، لیدی کابل و لیدی سیکس اسکای، ملکههای غریبه در خدمت کانول بودند.
آنچه محققان از دهه ۱۹۶۰ در مورد این زنان آموخته اند از کتیبههای هیروگلیف و سایر نکات موجود در پرونده باستان شناسی بدست آمده است. در دهههای اخیر، آردرن و دیگران توانستهاند با بررسی مجدد این متون و مکانهای باستانشناسی و آثار باستانی، بیوگرافی لیدی کابل و لیدی شش آسمان را تکمیل کنند. تحقیقات جدید آنها نشان میدهد که هر دو زن وارد ازدواجهای دیپلماتیک شدهاند تا وضعیت نسل خونی خود را تقویت کنند و از کالاکمول در مبارزه به ظاهر ابدی آن علیه تیکال حمایت کنند.
به عنوان ملکههای غریبه، آنها حداقل برای مدتی به مهار ظهور تیکال کمک کردند. تحقیقات نشان داده است که این زنان در بازیهایی که توسط اعضای مرد خانواده اداره میشد، پیادههای منفعل نبودند. در عوض، به نظر میرسد آنها بازیگران فعال، جاه طلب و سرمایه گذاری در حرفه سیاسی خود بوده اند؛ و در حالی که لیدی کابل و لیدی سیکس اسکای هر دو به عنوان ملکههای غریبه شروع کردند، از موقعیتهای خود برای ساختن میراثهای متمایز استفاده کردند.