انسان می تواند حرکات شامپانزهها را درک کند!
توانایی تفسیر حرکات معنیدار میتواند بر اساس هوش عمومی، شباهت فیزیکی، و اهداف اجتماعی مشابه ما با این موجودات باشد.
براساس مطالعهای جدید انسانها میتوانند حرکات دست شامپانزهها و بونوبوها را درک و تفسیر کنند.
به گزارش آیای، یک آزمایش معکوس که توسط محققان دانشگاه «سنت اندروز» اسکاتلند انجام شده نشان میدهد که انسانها قادر به تشخیص و درک حرکات دستهای شامپانزهها و بونوبوها هستند.
آزمایشهای پخش ویدیو به طور معمول توسط دانشمندان برای بررسی درک زبان در پستانداران غیرانسانی استفاده میشود. در این آزمایش گروهی از پستانداران متشکل از میمونسانیان (simians) و میمونها است و پیشمیمونان مانند لمورها حضور داشتند. در شرایط مناسب برای تحقیقات، دانشمندان از آنها برای تعیین اینکه آیا این حیوانات دستورالعملهای موجود در زبان انسانها را میفهمند یا خیر، استفاده کردند.
کاترین هوبیتر (Catherine Hobaiter) و کریستی ای. گراهام (Kirsty E. Graham) در آزمایشگاه وایلد مایندز در دانشگاه سنت اندروز این پارادایم را معکوس کردند تا تعیین کنند آیا انسانها میتوانند حرکاتی را که این حیوانات استفاده میکنند، درک کنند یا خیر. برای جالبتر شدن مطالعه و به دست آمدن مجموعه دادهای بزرگ برای پاسخ به این پرسش، محققان آن را به یک بازی آنلاین تبدیل کردند و مطالعه را روی تعداد زیادی از افراد انجام دادند.
مطالعه چگونه انجام شد؟
محققان از ۱۰ مورد از رایجترین حرکات مورد استفادهی شامپانزهها برای ساخت یک بازی آنلاین استفاده کردند. به بیش از ۵۶۰۰ شرکتکننده، ۲۰ ویدیوی کوتاه از حرکات میمون نشان داده شد و از آنها خواسته شد که معنای حرکات را از میان چهار پاسخ ممکن انتخاب کنند.
اگر کاربران تنها پاسخها را با حدس زدن انتخاب میکردند، انتظار میرفت که یک چهارم یا ۲۵ درصد شانس انتخاب پاسخ درست را داشته باشند. با این حال، محققان دریافتند که بیشتر شرکت کنندگان بیش از ۵۰ درصد مواقع قادر به تفسیر معنای حرکات بودند.
محققان حتی این آزمایش را یک گام جلوتر بردند و اطلاعات زمینهای در مورد آنچه میمونها در این ویدئو انجام میدادند به شرکتکنندگان ارائه کردند. با این حال، بهبود در تفسیر درست حرکات تنها کمی بهبود یافت.
این به چه معناست؟
توانایی تفسیر حرکات معنیدار میتواند بر اساس هوش عمومی، شباهت فیزیکی، و اهداف اجتماعی مشابه ما با این موجودات باشد. یافتههای این تحقیق در مجله PLOS Biology منتشر شده است.