ظهور و سقوط بنای عظیم اسکندریه
گمان میرود کتابخانه عظیم اسکندریه در دوران اوج و شکوفاییاش بین ۴۰هزار تا ۴۰۰هزار طومار یونانی و مصری معادل ۱۰۰هزار کتاب را در خود جای داده بود. بسیاری از محققان یونانی برای کار کردن به این کتابخانه رفتند و به شهرت اسکندریه به عنوان یک شهر پیشرو کمک کردند.
«اسکندر مقدونی» فرمانروای یونان باستان، میراث پایداری از خود به جای گذاشت. پس از به پایان رسیدن زندگی او در ۳۲۳ پیش از میلاد، امپراتوری گسترده مقدونی به چندین امپراتوری با فرمانروایان جدید تقسیم شد و «بطلمیوس یکم سوتر» به فرعون مصر تبدیل شد.
علاقه او به ترویج فرهنگ «هلنیستی» و تبدیلِ اسکندریه به پایتخت دانش و یادگیری الهامبخش، به ایجاد «کتابخانه عظیم اسکندریه» و یکی از بزرگترین و تاثیرگذارترین کتابخانههای جهان باستان، منجر شد.
گمان میرود کتابخانه عظیم اسکندریه در دوران اوج و شکوفاییاش بین ۴۰هزار تا ۴۰۰هزار طومار یونانی و مصری معادل ۱۰۰هزار کتاب را در خود جای داده بود. بسیاری از محققان یونانی برای کار کردن به این کتابخانه رفتند و به شهرت اسکندریه به عنوان یک شهر پیشرو کمک کردند.
در نهایت، تعداد اسناد این کتابخانه به اندازهای رسید که یک معبد به نام «سراپیوم» (Serapeum) برای نگهداری از برخی از مجموعه اسناد این کتابخانه بنا شد. با اینکه ویرانههای «سراپیوم» هنوز قابل مشاهده است، اما دیگر چیزی از کتابخانه عظیم اسکندریه باقی نمانده است.بسیاری معتقدند این کتابخانه در جریان یک آتشسوزی مهیب نابود شده است. با این حال نابودی این کتابخانه بسیار پیچیدهتر است. در ادامه نگاهی داریم به وقایعی که در فراز و فرود این کتابخانه نقش داشته است.
با اینکه شاید ایده اصلی کتابخانه عظیم اسکندریه را خود «اسکندر مقدونی» مطرح کرده باشد، اما در دوران حکمرانی «بطلمیوس یکم سوتر» بود که روند ساخت آن آغاز شد. این کتابخانه بخشی از مؤسسه بزرگتری به نام «Mouseion» یا «موسسه الهههای هنر و دانش» بود که اتاقهای مختص موسیقی، شعر، فلسفه، آناتومی و ستارهشناسی داشت. گمان میرود ساخت این کتابخانه و مؤسسه الهههای هنر و دانش، پس از درگذشت «بطلمیوس» در دوران حکومت «بطلمیوس دوم» (۳۰۹ تا ۲۴۶ پیش از میلاد) به پایان رسیده باشد.
«بطلمیوس دوم» و سایر حکمرانان بطلمیوسی روند جمعآوری متنهای مختلف را با فرستادن ماموران سطلنتی به همراه بودجه زیادی به خارج ادامه دادند و تا جایی که امکان داشت اسناد مختلف را صرفنظر از موضوع و نویسنده آنها خریداری کردند. این روش بسیار تاثیرگذار بود و مجموعه این کتابخانه به سرعت گسترش پیدا کرد و در نهایت ساخت معبد «سراپیوم» در قرن سوم پیش از میلاد برای نگهداری از سایر اسناد لازم شد.
همچنان که شهرت این کتابخانه در سراسر مدیترانه پراکنده میشد، محققان یونانی برای کار و مطالعه به مؤسسه الهههای دانش و هنر هجوم آوردند. علاقه به استفاده از این کتابخانه بسیار افزایش پیدا کرد و این موضوع نه تنها برای حجم بسیار بالای طومارها، بلکه برای آزادی آکادمیک فضای کتابخانه هم بود؛ چراکه کتابخانه و مؤسسه به هیچ یک از مکتبهای فلسفی وابسته نبودند. علاوهبر آن، تمام محققانی که در این موسسه مطالعه میکردند اتاق و غذای رایگان داشتند، از جمله مهمترین افرادی که در این مؤسسه فعالیت داشتند میتوان به «ارشمیدس»، «اقلیدس» و «اِبَرخُس» اشاره کرد.
سکه تصویرگر «بطلمیوس هشتم»
در ۱۴۵ پیش از میلاد، «آریستارخوس ساموتراکی» (Aristarchus of Samothrace)، ششمین رئیس کتابخانه، درگیر یک کشمکش بین دو حکمران بطلمیوسی شد. پس از اینکه «بطلمیوس هشتم» به قدرت رسید، آریستارخوس و تمام محققان خارجی از اسنکدریه تبعید شدند. این کار، محققان را مجبور کرد تا مکانهای جدیدی برای تحقیقات در مدیترانه پیدا و یا تأسیس کنند. در نتیجه، تأثیرات کتابخانه و اسکندریه کمکم از بین رفت و اسکندریه دیگر به عنوان مرکز دانش در نظر گفته نمیشد و محققان کمتر تمایل داشتند در آنجا کار کنند یا ساکن شوند.
سردیس ژولیوس سزار
کتابخانه اسکندریه با اینکه شکوه سابقش را نداشت، ولی زمانی که «ژولیوس سزار» در ۴۸ پیش از میلاد به مصر سفر کرد همچنان فعالیت داشت. هدف اصلی سزار این بود که «ژنرال پومپه» را پیدا کند و او را شکست دهد، اما پس از اینکه دریافت دشمنش دیگر زنده نیست، درگیر جنگ داخلی بین بطلمیوس چهاردهم و کلئوپاترا شد.
درحالیکه نیروهای سزار در اسکندریه محاصره شده بودند، برخی از سربازان تلاش کردند با آتش زدن کشتیهایی که در بندر پهلو گرفته بودند جلوی ناوگان «بطلمیوس چهاردهم» را بگیرند. گویا این آتش به شهر گسترش یافت و بخشی از کتابخانه عظیم اسکندریه و چند هزار طومار را سوزاند. با این حال، به اعتقاد بسیاری، این کتابخانه پس از آتشسوزی سقوط نکرد. در حقیقت، منابع تاریخی قویا اشاره میکنند که Mouseion سریعا بازسازی شد و با اینکه در مقایسه با قبل تاثیرگذاری کمتری داشت، ولی همچنان به عنوان مکانی برای مطالعه و تحقیقات به فعالیت ادامه داد.
پس از اینکه مصر به بخشی از امپراتوری روم در ۳۰ پیش از میلاد تبدیل شد، اسکندریه و متعاقبا کتابخانه آن تحتتاثیر قرار گرفتند. رومیها کتابخانههای متعددی در سراسر قلمرو تأسیس کردند و گاهی اوقات از طومارهای اسکندریه برای پر کردن این مؤسسات جدید استفاده میکردند.
در قرنهای بعدی، این شهر شاهد تغییر قدرت و جنگ بود. با اینکه تاریخ دقیق نابودی این کتابخانه مشخص نیست، اما مورخان معتقدند بقایای به جای مانده از کتابخانه اسکندریه احتمالا در ۲۷۲ میلادی در طول نبرد امپراتور اورلیان با ملکه زنوبیا یا محاصره اسکندریه در ۲۹۷ میلادی نابود شده باشد. با اینکه کتابخانه عظیم اسکندریه از بین رفت، اما سنت مؤسسات آکادمیک در جهان باستان ادامه پیدا کرد. «سراپیوم» (Serapeum) باقی ماند و چندین قرن به عنوان یک کتابخانه و معبد فعالیت داشت.