ممنوعهترین و رازآلودترین مکان تهران در آتش سوخت
آبجوسازی شمس روزگاری در باب صنعت آبجوسازی در کل خاورمیانه شهره بود، آبجوسازی شمس توسط متخصصان بلژیکی در زمینی به مساحت یک و شش دهم هکتار و به روشی کاملا سنتی و زیر زمینی طراحی شده بود. طبیعتا در مهندسی این فضا «سردابه ها» نقش کلیدی و معماری غریبی داشتند.
ده بهمن، سالروز به آتش کشیدن کارخانه آبجوسازی شمس است، مکانی که در نابهنگامترین برهه تاریخ و در میانه کرونا یک بار احضار شد و دوباره به خاموشی رفت.
آبجوسازی شمس روزگاری در باب صنعت آبجوسازی در کل خاورمیانه شهره بود، آبجوسازی شمس توسط متخصصان بلژیکی در زمینی به مساحت یک و شش دهم هکتار و به روشی کاملا سنتی و زیر زمینی طراحی شده بود. طبیعتا در مهندسی این فضا «سردابه ها» نقش کلیدی و معماری غریبی داشتند.
اما به هر حال از آن مازوتها و قناتها که بیش از ۲۵ رشته قنات میشدند به همراه زنبورکهایی که توسط مهندسان بلژیکی روی دیوار آبجوسازی تعبیه شده بودند تا به طور کامل رطوبت را از فضا بزداید و نمونه پر راز و رمز معماری سنتی و در نوع خود بی نظیر بود هیچ باقی نمانده است.
کارخانه شمس یک سیستم و بسته کامل بود. حتی بخش شیشه گری و تولید بطری هم داشت. همان جا شیشههای تولید همان چهاردیواری پر میشد و همان جا نیز بسته بندی میشد، آن سردابههای به قول روزنامه همهشری باقیمانده از کارخانه «اسمش را نبر» تاریخ پرپیچ و خمی داشت، یک بار و پیش از وقوع انقلاب یک کارگر لاابالی بخش بسته بندی که حوالی انبار کارتونهای موجود در کارخانه تردد میکرد ته سیگارش را زمین انداخت و باعث شعله ور شدن کارخانه شد.
آتش به مدت چهار ساعت متوالی شعله میکشید و سرانجام به همت ماموران ایستگاه هشت و یک آتش نشانی تهران مهار و پس از آن بخشهای سوخته مرمت شد.
دور تا دور کارخانه آبجوسازی شمس را که انتهای کوچه خواجوی و در مرکز محله «سلامت» واقع شده بود دیوارهای آجری بلندی احاطه کرده بود که بین آن محل مرموز وساکنین خانههای دور و بر فاصله میانداخت. همسایگان آبجوسازی شمس، اغلبشان از اقلیت مسیحی یا ارمنی تهران بودند، در مورد سرمایه گذار اصلی آبجوسازی روایتهای متفاوتی ذکر شده است.
گروهی میگویند کارخانه متعلق به شمس پهلوی بود و عده دیگری آنجا را زیر مجموعه «کارخانههای ارمنیان ایران» و تحت نظارت اداره دارایی آن روزگار میدانند که از سال ۱۳۱۰ به تولید میپرداخت، آن روزها محل آبجوسازی دور از شهر بود. گفته میشود این منطقه از آن بابت انتخاب شده بود تا احساسات مردم را نیازآرد و در عین حال بوی نامطبوع تخمیر جو به مشام شهر و شهروندانش آزار نرساند.
وقتی که انقلاب شد در یک روزِ دَه بهمن، ساعت دو بعد از ظهر بود دیوارهای آجری بلند کارخانه شروع به سوختن کرد و دود آبی رنگ اتاقکی که تفاله جو را میسوزاند با دود سیاه رنگ ناشی از آتش سوزی رو به آسمان در هم تنیده شد، دیماه ۱۳۷۱ شهرداری تهران مصمم شد در محل کارخانه یک موزه تهران شناسی راه اندازی کند.
در سال ۱۳۷۸ آثار باقیمانده از کارخانه آبجوسازی شمس که سالهای متوالی مخروبه باقی مانده بود در هم کوبیده شده و تبدیل به فرهنگسرایی به نام فرهنگسرای انقلاب اسلامی شد، هیچ سند و مدرکی وجود ندارد که نشان بدهد تکلیف سردابههای تاریخی که قریب به ۱۲ متر زیر زمین ساخته شده بود چه شد؟ زنبورکهای روی دیوار که رطوبتها را میزدودند و آن معماری به طور کامل تخریب شد یا اینکه رویش را بستند و فرهنگسرا را بر فراز آن بنا کردند؟ گفته شده است مدتی موزه «هنر زمان» در این سردابهها بنا شد و بعد هم به علت مشکلات مربوط به تهویه هوا آن را بستند.
منبع: همشهری