مواد لازم و حیاتی برای یک سریال تاریخی

مواد لازم و حیاتی برای یک سریال تاریخی

در سریال گیل‌دخت اشتباه‌هایی دیده می‌شود که به لباس بازیگران آن برمی‌گردد. باید این نکته را در نظر داشته باشیم که اگرچه داستان احتمالا در دوره مظفرالدین‌شاه می‌گذرد، اما پوشاک آن‌ها یا مدرن و امروزی است و یا الگوی دوخت زمانه خود در سریال رعایت نشده. برای مثال: داخل کت‌های مردانه یا پشت جلیقه‌ها آستری کار می‌رود که به آن سارج می‌گویند، ولی این پارچه هر‌گز در دوران قاجار وجود نداشته است.

کد خبر : ۱۲۲۵۷۲
بازدید : ۴۶۹

سریال تاریخی، یکی از ژانر‌های جذاب این روز‌های تلویزیون و شبکه نمایش خانگی است. با چند دست کلاه و جلیقه و منجوق و مروارید می‌شود درباره یک ماجرای قدیمی چند اپیزود ساخت و تماشاگر را جذب دنیای افسونگر زنان و مردان قجری یا پهلوی کرد. اگرچه به نظر می‌رسد که مواد لازم برای تهیه این سریال‌ها خیلی هم دور از دسترس نباشند، اما اینکه همین لباس تا چه اندازه بتواند زمانه خود را بازتاب دهد، کاری است که یک طراح لباس خوب در آن نقش مهمی دارد.

رضا باقری، تولیدکننده پوشاک مردانه و یکی از مخاطبان روزنامه هفت صبح دقت جالبی به سریال «گیل‌دخت» کرده و متوجه شده که این سریال معیار‌های پوششی مسلط زمانه خود را رعایت نکرده. او که «گیل‌دخت» را به خاطر شهرت بازیگرانی، چون محمود پاک‌نیت از شبکه یک سیما می‌بیند به نکات ریزی در لباس بازیگران دقت کرده که معمولا در ژانر تاریخی به آن توجه نمی‌شود. برای مثال جنس، رنگ و طرح پارچه‌ها از دوره‌ای به یک دوره دیگر با هم متفاوت بوده و یا حتی مدل دکمه دوران قاجار با پهلوی فرق داشته. این تولیدکننده پوشاک با اشاره به این نکات به هفت صبح اینطور می‌گوید:

در سریال گیل‌دخت اشتباه‌هایی دیده می‌شود که به لباس بازیگران آن برمی‌گردد. باید این نکته را در نظر داشته باشیم که اگرچه داستان احتمالا در دوره مظفرالدین‌شاه می‌گذرد، اما پوشاک آن‌ها یا مدرن و امروزی است و یا الگوی دوخت زمانه خود در سریال رعایت نشده. برای مثال: داخل کت‌های مردانه یا پشت جلیقه‌ها آستری کار می‌رود که به آن سارج می‌گویند، ولی این پارچه هر‌گز در دوران قاجار وجود نداشته است.

به جز سارج، برای بازیگران از پارچه‌های پلی استر و پلی استر-پنبه هم استفاده شده یا در لباس برخی دیگر پارچه کرپ به کار رفته، اما کرپ هم یک نوع پارچه پلی استر است و پایه آن در پتروشیمی درست می‌شود که طبعا آن زمان اصلا وجود نداشته. این موضوع در مورد پارچه‌های تور که از پلاستیک درست شده صدق می‌کند.

درحالی در «گیل‌دخت» لباس خان و خانزاده‌ها از جنس پشم و پنبه است که جنس این پارچه با نخ نمره بالا بافته می‌شود، ولی آن زمان ماشین ریسندگی وجود نداشته و پارچه‌ها با نخ نمره پایین دوخته می‌شدند. نخ نمره بالا بعد از دوره رضا شاه ظهور کرد و به نخی گفته می‌شد که موقع ریسندگی نازک‌تر و ظریف‌تر درست می‌کردند.

ممکن است بپرسید که اگر همه این پارچه‌ها و نخ‌هایی که نام بردیم در دوران قاجار استفاده نمی‌شد، پس چه پارچه‌ای برای لباس‌ها رایج بود؟ جنس بیشتر لباس‌ها در زمان قاجار، نخی یا اصطلاحا چیت بوده. در خطه شمال کشور ممکن بود که کتی پشمی یا ماهوتی هم روی لباس نخی بپوشند، ولی جنس پلاستیکی هنوز ظهور نکرده بود.

اختلاف دیگر بین لباس بازیگران و الگوی رایج پوشاک مردان و زنان قاجار این است که آن زمان دکمه‌های پلاستیکی در دسترس نبود. در واقع هنوز نفت کشف نشده و پتروشیمی فعال نبود که با آن دکمه پلاستیکی ساخته شود. در زمان مورد نظر دکمه‌ها فلزی یا چوبی و معمولا دکمه‌ها زمخت بودند و ممکن بود از نظر ابعاد و اندازه با هم متفاوت باشند.

این موضوع در مورد زیپ هم تکرار شده. با اینکه آن زمان اصلا چیزی به اسم زیپ نداشتیم در این سریال تاریخی سربازان پوتین‌های زیپدار پوشیده‌اند. این تفاوت در شکل دکمه، در مورد منجوق و مروارید هم دیده شده. درحالی منجوق و مروارید‌های سریال پلاستیکی است که آن زمان پلاستیک وجود نداشته.

شاید خرید منجوق و مروارید واقعی ارزش اقتصادی نداشته باشد، ولی حداقل می‌شد ابعاد و اشکال آن‌ها را مطابق استاندارد‌های زمان قاجار ساخت و استفاده کرد. چرا که این زیورآلات صیقلی، یک اندازه و با تنوع رنگ بالا در دسترس نبودند. نوع کوک زدن در سریال هم با آنچه واقعا در زمان قاجار رایج بوده متفاوت است. آن زمان لباس‌ها با دست دوخته می‌شد. درنتیجه یا لباس‌ها از رو بخیه می‌خورد و یا کوک‌های بزرگی داشتند.

این کوک‌ها خودش را در آستین و سرشانه هم به خوبی نشان می‌دهند. اگر با این حساسیت سریال را دنبال کنید می‌بینید که برای مثال کت بازیگر با ماشین جا رفته یا دوخته شده است. حتی در یکی از صحنه‌ها زنی که نقش اصلی ایفا می‌کند ژاکتی پوشیده که جدا از اینکه استایل آن کاملا جدید است، دوخت زیگزاگ در آن به کار رفته؛ یعنی دوختی که فقط در چرخ دیده می‌شود.

اگر این دقت را مته به خشخاش گذاشتن می‌دانید باید بگویم که آثار فاخر یا موفق معمولا به همه این نکات توجه دارند. برای مثال «هزاردستان» به پوشاک رایج زمانه خود وفادار بود طوری که از لباس‌های بازیگران آن سریال می‌شد فهمید همه چیز با دست دوخته شده و پارچه دارای نخ نمره بالا است. در فیلم سینمایی «ماجرای نیمروز» یا سریال «زیر خاکی» هم نوع پارچه، رنگ، دوخت و مدل بازآفرینی درستی از زمانه خود کرده است.

رنگ موضوع دیگری است که می‌توان به آن اشاره کرد. این روز‌ها برای تولید رنگ از علوم مختلفی مانند شیمی و فیزیک تا مهندسی استفاده می‌شود، ولی آن زمان شیوه رنگرزی سنتی بود و لاجرم رنگ‌هایی در پارچه‌ها به کار برده می‌شد که فقط در طبیعت وجود داشت. وقتی یک سریال تاریخی ساخته می‌شود باید این نکته را در نظر داشت که برخی از طیف‌های رنگی جدید هستند و احتمالا در دوره قاجار هنوز به کار نمی‌رفتند. برای مثال اخرایی یک رنگ ترکیبی است، ولی خاکی رنگ قدیمی بوده طوری که در بسیاری از زبان‌ها هم پیوند مشترکی دارد و با یک نام صدا زده می‌شود.

جدا از طیف رنگی، نوع رنگرزی متفاوت روی شفافیت و یک دست بودن رنگ هم تاثیر می‌گذارد. رنگرزی سنتی اجازه نمی‌داد که رنگ یک دستی برای پارچه تولید شود و این خود را در پوشاک مردم هم نشان می‌داد. در نتیجه تولیدکننده‌ای که به دنبال باورپذیر بودن اثر سینمایی خود است، باید حتی به هاله‌های رنگ و شفافیت آن هم توجه داشته باشد تا بتواند محصول موفقی عرضه کند.

منبع: روزنامه هفت صبح

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید