۱۰ فیلم بسیار ترسناکی که برای ترساندن مخاطب از عناصر ماوراءالطبیعه استفاده نمیکنند
چه کسی گفته است که فیلمهای ترسناک برای موثر بودن باید حاوی عناصر ماوراءالطبیعه باشند؟ گاهی اوقات ترسناکترین فیلمهای ترسناک آنهایی هستند که بیشتر به اساس رویدادهای طبیعی و واقعی متمرکز هستند تا اتفاقات فرادنیایی.
از عروسکهای تسخیر شده توسط شیطان و مخلوقاتی که در شب ظاهر میشوند تا وحشتهای ناشناخته کهکشانی و برخی ارواح کلاسیک، ژانر وحشت مملو از کابوسهای آن جهانی است که صرفاً با این هدف ساخته میشوند که بینندگانشان دستکم برای مدتی با چراغهای روشن بخوابند.
برخلاف دیگر ژانرهای سینمایی، ژانر وحشت تنها به قوانین این جهانی و واقعی متعهد نیست و این آزادی را دارد که با دنیای ماوراءالطبیعه نیز شاخ به شاخ شود تا روایتی را خلق کند که عمیقترین و تاریکترین ترسهای ما را روی پرده سینما میآورند.
The Exorcist, The Blair Witch Project, The Conjuring و Hereditary تنها نمونههای اندکی از برخی از ترسناکترین و تحسین شدهترین فیلمهای ژانر وحشت هستند که همه آنها از ماوراءالطبیعه برای نفوذ به حس وحشت ما استفاده میکنند.
اما چه کسی گفته است که فیلمهای ترسناک برای موثر بودن باید حاوی عناصر ماوراءالطبیعه باشند؟ گاهی اوقات ترسناکترین فیلمهای ترسناک آنهایی هستند که بیشتر به اساس رویدادهای طبیعی و واقعی متمرکز هستند تا اتفاقات فرادنیایی. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۱۰ مورد از بهترین فیلمهای ترسناک تاریخ سینما آشنا کنیم که ماوراءالطبیعه نیستند.
۱۰- Kill List (۲۰۱۱)
فیلم Kill List که از ذهن بیمار (مثبت) بین ویتلی آمده، به همان اندازه جذاب و پیچیده و البته ترسناک است که از زوج ویتلی و همکار همیشگی اش در نویسندگی سناریوها، ایمی جامپ، انتظار دارید. داستان فیلم در مورد کهنه سربازی به نام جی است که به یک آدمکش مزدبگیر تبدیل شده است، داستانی بسیار تاریک و نهیلیستی که عمدتاً بر تلاشهای جی برای از سرگیری رابطه با خانوده اش تمرکز دارد در شرایطی که همزمان با هیولاهای درونش درگیر است.
همراه با دوستش گَل، او قرارداد جدیدی برای یک ماموریت قتل جدید منعقد میکند، اما ماجرای پیچشی شیطانی و عجیب پیدا میکند. موضوعی بسیار شیطانیتر از آن چه به نظر میرسد در جریان است و قربانیان این ماموریت جدید با یکدیگر در ارتباطند. اما در نقطه اوج داستان است که وحشت واقعی نمایان میشود، که فاش میکند یک فرقه مذهبی ماسک دار در تمام مدت پشت ماجرا بوده است. بدون این که توضیحی در مورد اتفاقات تاریک رخ داده وجود داشته باشد، Kill List یک یادآور تیز و تند است از اینکه شاید هیچگاه تصویری کامل از اتفاقات اطرافمان و دلایل آنها بدست نیاوریم.
۹- Green Room (۲۰۱۵)
فیلم Green Room که ساخته جرمی سالینر بعد از تریلر انتقامی Blue Ruin و سومین فیلم او در سه گانه غیرسمی او با نام Protagonist بود یک کابوس تنگ و تاریک و حال بهم زن است که مخاطب را در شرایط یک گروه موسیقی پانک قرار میدهد که در دست یک گروه نئو نازی گرفتار شده اند.
این گروه که به شدت به پول نیاز دارد، پیشنهاد اجرا در یک کافه زیرزمینی را دریافت میکند. بعد از این که به شکل ناخواسته با یک صحنه مرگ روبرو میشوند، اعضای گروه در اتاقی سبز رنگ گرفتار میشوند در حالی که گروهی از نئو نازیها آنها را محاصره کرده و سعی دارند با کشتن آن ها، ردی از جنایاتشان به جای نگذارند در حالی که اعضای گروه در کمال درماندگی برای زنده ماندن تلاش میکنند.
به عنوان فیلمی که ابایی از به تصویر کشیدن اوج خشونت ندارد، Green Room بیش از یک بار شما را وحشت زده کرده و از جایتان بلند خواهد کرد. با بازیهایی ساکت، اما به شدت ترسناک از پاتریک استوارت در نقش رهبر این گروه نازی، فیلم «اتاق سبز» با تعلیق خود شما را به درون داستان کشیده و سپس با بیرحمی و خشونتش بارها شما را تنبیه میکند.
۸- The Wicker Man (۱۹۷۳)
نسخه اورجینال فیلم The Wicker Man ساخته رابین هاردی در سال ۱۹۷۳ که نباید با نسخه بازسازی بسیار ضعیف با بازی نیکلاس کیج اشتباه گرفته شود، همچنان بعد از دههها یک فیلم کالت کلاسیک ترسناک و یک شاهکار فرهنگ عامه در ژانر وحشت است. در صورتی که داستان فیلم را نمیدانید، این فیلم داستان یک پلیس بسیار مذهبی را روایت میکند که به شهری جزیرهای و دوردست در اسکاتلند میرود تا در مورد مفقود شدن یک دختر نوجوان تحقیق کند.
مدت کوتاهی بعد از ورود به جزیره است که او متوجه میشود ساکنان جزیره مشکلی دارند. نه تنها آنها یک بت را پرستش میکنند بلکه ترانههایی در مورد روابط جنسی نیز میخوانند که به هیچ وجه شایسته یک جامعه سالم نیست. البته عجیبترین بخش تحقیقات او این است که هیچ دختری گم نشده و قتلی هم رخ نداده است. تمام این ماجرا دسیسهای برای کشاندن این پلیس به جزیره به منظور استفاده از او به عنوان قربانی است. سکانس پایانی فیلم یکی از تکان دهندهترین سکانسها در فیلمهای ترسناک است.
۷- Don't Breathe (۲۰۱۶)
همانطور که عنوان فیلم اشاره دارد، فیلم Don't Breathe ساخته فد آلوارز باعث میشود که نفستان را حبس کنید و نفس نکشید در فیلمی که یک داستان قایم باشک بسیار پرتنش است. این فیلم ترسناک تحسین شده در مورد سه دوست خلافکار نیازمند پول است که وارد خانهای در یک منطقه متروکه میشوند تا مقدار قابل توجه پولی که در خانه است را به سرقت ببرند.
برخلاف انتظار سارقان جوان، مشخص میشود که صاحبخانه علیرغم نابینا بودن توانایی کافی برای مقابله با آنها را دارد و وقتی سارقان در خانه به دام میافتند، او شروع به شکارشان میکند. این فیلم متفاوت در ژانر حمله به خانه بسیار پرتعلیق، برای ارائه وحشت خود به طور کامل به تنشِ نفسگیر تکیه داشته و در این امر به شدت موفق است. با چند جامپ اسکر و ترفندهایی بسیار کارآمد، نتیجه نهایی یک فیلم ترسناک شوکه کننده و بسیار تکان دهنده است که بازی استفن لانگ جذابیت آن را دو چندان میکند، زیرا او تنها یک قربانی بیگناه نیست.
۶- Hush (۲۰۱۶)
مایک فلانیگان با فیلمهایی مانند The Haunting Of Hill House, Doctor Sleep, Gerald's Game, و Oculus به سرعت به صدایی شناخته شده در ژانر وحشت امروزی تبدیل شده است. یکی از شاهکارهای جذاب، اما کمتر شناخته شده او در ژانر وحشت، اما فیلم Hush در سال ۲۰۱۶ است. در این فیلم، کیت سیگل نقش یک نویسنده ناشنوا به نام مدی را بازی میکند و فیلم مبارزه او برای نجات جانش در برابر یک قاتل ماسک دار را روایت میکند، مردی که اذیت و آزار او را بدون دلیل خاصی در طول شب و در خانه اش در یک منطقه دورافتاده آغاز میکند.
برخلاف دیگر فیلمها در مورد حمله به خانه، مدی ناشنوا است که او را در برابر قاتل بسیار بی دفاع میسازد. با یک بازی موش و گربه بیرحمانه، فلانیگان یک برداشت غیرمعمول از این ژانر را به نمایش میگذارد که بسیار جذاب است. مدی به اندازه کافی باهوش و توانمند است که یک قدم جلوتر از قاتل باشد که باعث میشود بیننده در تمام مدت فیلم روی لبه صندلی اش نیم خیز باشد.
۵- Funny Games (۲۰۰۷)
در حالی که برای تعطیلات به ویلای کنار دریای شان رفته اند، آقا و خانم فاربر و پسرانشان با پسری بسیار آرام و مودب به نام پیتر روبرو میشوند که میخواهد چند دانه تخم مرغ از آنها قرض بگیرد. چند لحظه بعد، وقتی پیتر تلفن همراه خانم فاربر را در سینک آشپزخانه میشکند، همدستش پل نیز به او ملحق میشود.
آنها با ادامه اذیت و آزار خانواده، آنها را وادار میکنند که در یک سری بازیهای سادیستی مشارکت کنند در حالی که بر سر کشتن آنها در صبح روز بعد شرط بندی میکنند. این داستان فیلم Funny Games ساخته میشاییل هانکه است، بازسازی انگلیسی فریم به فریم فیلم خودش در سال ۱۹۹۷ به همین نام.
اگر چه این فیلم به خاطر خامی در خشونت دیوانه وارش مورد نقد قرار گرفته، اما با این وجود به جایگاه یک فیلم ترسناک کالت دست یافته که توانسته پرداختی متفاوت و منحصربفرد از ژانر حمله به خانه داشته باشد. بدون نشان دادن ذرهای از خشونت جلوی دوربین، سبک کارگردانی خاص هانکه فضای سرد و تاریکی بسیار قابل حس تولید میکند و شخصیتهای شرور نیز بارها با چشمک زدن به سمت دوربین، دیوار بین خود و مخاطب را میشکنند.
۴- Don't Look Now (۱۹۷۳)
فیلم شاهکار کالت کلاسیک Don't Look Now ساخته نیکلاس روگ در سال ۱۹۷۳ یک توهم تب دار وجودی در مورد اندوه و خشونت است. این فیلم که بر اساس داستانی کوتاه از دافنه دو موریه ساخته شده، در مورد زوج جان و لورا بکستر است که بعد از مرگ ناگهانی دختر کوچکشان که در حوض خانه غرق شده، سعی دارند با سفر به ونیز بار دیگر رابطه شان را به دوران سابق بازگردانند.
اما بعد از اینکه زنی مدعی آینده بینی به آنها میگوید که دخترشان سعی دارند با آنها ارتباط برقرار کند، جان حس میکند که دخترش سعی دارد خود را به او نشان دهد. اگر چه ممکن است تصور کنید که با این داستان، این فیلم وارد حوزه ماوراءالطبیعه میشود، اما واقعیت بسیار تاریکتر از این است، زیرا مشخص میشود روحی که جان او را تعقیب میکرده نه دختر او بلکه زنی ناشناس است که دست به قتل مردم شهر میزند.
۳- Martyrs (۲۰۰۸)
اگر تنها یک فیلم وجود داشته باشد که ثابت میکند برای تبدیل شدن به یکی از ترسناکترین فیلمهای ژانر وحشت نیازی به استفاده از عناصر ماوراءالطبیعه نیست، آن فیلم Martyrs ساخته پاسکال لاژیه است. این شاهکار موج جدید سینمای وحشت بی انتهای فرانسه، از همان آغاز هدف خود را آشکار میکند زمانی که خانوادهای با بیرحمی تمام و در میانه یک صبحانه آرام، توسط دختر نوجوانی به نام مایلین با شات گان قتل عام میشوند؛ و از آن به بعد اتفاقات فیلم بسیار ترسناکتر و حال بهم زنتر میشوند.
بعد از کشف یک زیرزمین مخفی در خانه و آشکار شدن راز آن، نیمه دوم فیلم همه چیز را برای یک تریلر انتقام جویانه فراهم میکند که در ادامه به یک روایت بی شرمانه مملو از شکنجه تبدیل میشود. برای کشتار و بیرحمی افسارگسیختهای که به نمایش در میآید هدف و معنایی وجود دارد و کارگردان از آن برای تفکر روی ماهیت درد و رنج استفاده میکند.
۲- Misery (۱۹۹۰)
استفن کینگ نابغهای در ژانر وحشت است که شاهکارهای فراموش نشدنی مانند The Shining, It, Christine, Carrie و بسیاری دیگر داستانهای پر از خونریزی و وحشت را به ما هدیه کرده است. او با دنیای ماوراءالطبیعه و استفاده از آن در داستان هایش بیگانه نیست، اما همه چیزهایی که او نوشته برای نشان دادن وحشت به سمت اتفاقات ماوراءالطبیعه نمیروند و بهترین مثال این مدعا، رمان Misery است.
بعد از اینکه رمان نویسی به نام پل شلدون با بازی جیمز کان در تصادف اتومبیل با شکستی پایش مواجه میشود، خود را تحت مراقبت شخصیت آنی ویلکس با بازی کیتی بیتس مییابد، کسی که خود را از طرفداران رمانهای شلدون اعلام میکند. برخلاف انتظار شلدون، اما این نجاتی نیست که وی امیدش را داشت.
در حالی که در ابتدا به نظر میرسد آنی کاملاً سالم و بی خطر و پرستاری مهربان است، اما شرایط شلدون خیلی زود رو به وخامت میگذارد وقتی ویلکس از پایان کتاب جدید شلدون ناراضی است. او شلدون را در خانه اش حیس کرده و مطمئن میشود نتواند فرار کند تا پایانی که وی میخواهد را برای شخصیت اصلی داستان فراهم کند. تصویرسازی سادیستیک کینگ از طرفداران سلبریتیها هنوز هم قابل درک بوده و انعکاس دارد و بازی تکان دهنده و برنده اسکار کیتی بیتس باعث میشود کمتر طرفدار آثار فرهنگی تا به این اندازه ترسناک به نظر رسیده باشد.
۱- The Texas Chain Saw Massacre (۱۹۷۴)
به عنوان کلاسیک ترسناکی که از فیلمهای تعریف کننده ژانر وحشت است و بسیاری آن را آغازگر ژانر اسلشر در معنای امروزی اش میدانند، فیلم به شدت ترسناک و با بودجه اندک The Texas Chain Saw Massacre ساخته توبی هوپر امروزه نیز به اندازه سال ۱۹۷۴ برای مخاطبان ترسناک و شوکه کننده است.
این فیلم که ادعا میشود بر اساس ماجرایی واقعی ساخته شده (در حالی که واقعیت این است که از جنایات یک قاتل سریالی به نام اد گین الهام گرفته شده)، در مورد گروهی نوجوان است که در مسیر رفتن به به مزرعه خانوادگی شان، با خانهای در مناطق حاشیهای تگزاس روبرو میشوند. به جای دریافت بنزینی که امیدش را داشتند، آنها با یک شخصیت لال غول پیکر و ماسک زده به نام صورت چرمی روبرو میشوند.
از آن به بعد است بیننده با سکانسهایی بسیار ترسناک از کشتار، آدمخواری، قلابهای کشتارگاهی و یک اره برقی مواجه میشوند. در تضاد با چیزی که عنوان فیلم میگوید، و در کمال ناباوری، خشونت زیادی روی صفحه نمایش دیده نمیشود، اما همچنان کارگردان میتواند فضای پرتنش و تکان دهنده قتلها و خطر را به مخاطب منتقل کند.
منبع: روزیاتو