حرفهای جالب پناهنده کره شمالی
پدرش از روی گرسنگی ناشی از قحطی دهه 90 میلادی کره شمالی جان خود را از دست داد و مادر و خواهرش هم به چین رفتند. بنابراین جوزف کیم مجبور شد در خیابان و با کمک دزدی و گدایی بزرگ شود.
کد خبر :
۱۲۵۷
بازدید :
۳۷۸۲
فرادید | پدرش از روی گرسنگی ناشی از قحطی دهه 90 میلادی کره شمالی جان خود را از دست داد و مادر و خواهرش هم به چین رفتند. بنابراین جوزف کیم مجبور شد در خیابان و با کمک دزدی و گدایی بزرگ شود.
به گزارش فرادید به نقل از ایندیپندنت، سرانجام جوزف کیم در سن 16 سالگی و توسط یک موسسه خیریه به ایالاتمتحده برده شد تا تحولی در زندگیاش صورت گیرد. او در کره شمالی زندگی کرده بود و حالا زندگی در ایالاتمتحده تغییری بسیار بزرگ برایش بود.
از جوزف پرسیده شد: «هنگام ترک کره شمالی برای اولین بار، بزرگترین تغییری که دیده بود و از آن شگفتزده شده بود دقیقا چه بوده است؟» اگر احتمالا هر کسی به جای جوزف بود به اندازه آسمانخراشها، فستفودها و سرعت زندگی در آمریکا اشاره میکرد، اما پاسخ جوزف کمی متفاوت بود.
پاسخی که جوزف داد البته کمی شخصی و تکاندهنده هم بود. او گفت: «وقتی به آمریکا آمدم بزرگترین و تکاندهندهترین چیزی که دیدم این بود که چگونه مردم سرگرم چیزهای مختلفی هستند. مثلا اینکه یک نفر به همراه خانوادهاش به پارک میرود و در آنجا میوه و غذاهای کبابی میخورد. بعد از آن هم بر روی زمین دراز میکشد. من هیچ تصوری از این چیزها نداشتم. من اصلا این چیزها را در کره شمالی ندیده بودم. ما آنجا این چیزها را نداشتیم.»
کیم دیگر مجبور نیست در آن شرایط کره شمالی زندگی کند و حالا میتواند در کنار عزیزانش خود را سرگرم تفریحات هر چند کوچک زندگی کند. با این حال چیزهایی هم وجود دارد که کیم دلش برای آنها تنگ شده است. او میگوید: «من واقعا دلم برای یک چیز تنگ شده است. دلم برای دوستانم تنگ شده است. دلم برای زادگاهم تنگ شده، چرا که از آنجا کلی خاطره دارم. اولین بار در رودخانهای در آنجا شنا کردن را یاد گرفتم. همچنین چند کوه هم وجود دارد که ما برای تفریح از آن بالا میرفتیم. یک چیز دیگر هم وجود دارد که دلم برای آن لک زده است: یک درخت گلابی در حیات خانه. حتی اگر من به کره شمالی برگردم که قطعا این اتفاق نخواهد افتاد، من دیگر نمیتوانم برم و بگویم «ای وای اینجا خانه ما است» زیرا بیشتر اعضای خانواده من دیگر آنجا زندگی نمیکنند. به همین خاطر است که آن درخت گلابی که خودم آن را کاشتم بیشتر برای من خاطرهانگیز است.»
کیم پس از اینکه به ایالاتمتحده برده شد از تجارب خود در سازمان ملل و «تی ای دی گلوبال» بیشتر صحبت کرده است. او در اوایل ماه میلادی جاری سرگذشت زندگی خود را با عنوان «آسمان همه جا به یک رنگ است» (Under the Same Sky) منتشر کرد.
به گزارش فرادید به نقل از ایندیپندنت، سرانجام جوزف کیم در سن 16 سالگی و توسط یک موسسه خیریه به ایالاتمتحده برده شد تا تحولی در زندگیاش صورت گیرد. او در کره شمالی زندگی کرده بود و حالا زندگی در ایالاتمتحده تغییری بسیار بزرگ برایش بود.
از جوزف پرسیده شد: «هنگام ترک کره شمالی برای اولین بار، بزرگترین تغییری که دیده بود و از آن شگفتزده شده بود دقیقا چه بوده است؟» اگر احتمالا هر کسی به جای جوزف بود به اندازه آسمانخراشها، فستفودها و سرعت زندگی در آمریکا اشاره میکرد، اما پاسخ جوزف کمی متفاوت بود.
کیم پس از اینکه به ایالاتمتحده برده شد از تجارب خود در سازمان ملل و «تی ای دی گلوبال» بیشتر صحبت کرده است. او در اوایل ماه میلادی جاری سرگذشت زندگی خود را با عنوان «آسمان همه جا به یک رنگ است» (Under the Same Sky) منتشر کرد.
۰