کلاسیک ببینیم؛ فیلم روز خوب پیش رفت؟
فیلم که بر اساس داستان کوتاهی از گراهام گرین ساخته شده، درباره همین نگرانی بریتانیاییهاست. یک گروهان نظامی بریتانیایی وارد دهکدهای آرام به نام براملی اِند میشوند و از ساکنان روستا میخواهند برای چند روز به آنها مکان و غذا بدهند. اهالی روستا هم که برای سربازان ارزش زیادی قائل هستند، با روی باز از آنها استقبال میکنند. اما بعدا معلوم میشود این گروهان در اصل گروهی از چتربازان آلمانی هستند که در قالب جاسوس وارد خاک این کشور شده و قصد دارند پروژه فتح بریتانیا را از همینجا کلید بزنند.
یک: در جنگ جهانی دوم خطر از بیخ گوش بریتانیا گذشت. سایه شوم جنگ و حمله آلمانیها تا پایان جنگ همیشه همراه آنها بود. ولی به هر نحوی بود از این مهلکه جان سالم بهدر بردند. اما واقعیت این است که خیلی از بریتانیاییها خود را آماده حمله آلمان کرده بودند. حتی وینستون چرچیل، نخستوزیر آن زمان بریتانیا هم اگرچه آن موقع عزم خود را برای مقابله مستقیم با آلمان جزم کرده بود، ولی همیشه فشار سنگین مذاکرات صلح با ایتالیا و آلمان و کنار کشیدن از این جنگ را روی دوش خود حس میکرد. فیلم «روز خوب پیش رفت؟» که در میانه آشوبهای جنگ جهانی دوم ساخته شده، دقیقا چنین نگرانیهایی را به تصویر میکشد.
دو: فیلم که بر اساس داستان کوتاهی از گراهام گرین ساخته شده، درباره همین نگرانی بریتانیاییهاست. یک گروهان نظامی بریتانیایی وارد دهکدهای آرام به نام براملی اِند میشوند و از ساکنان روستا میخواهند برای چند روز به آنها مکان و غذا بدهند. اهالی روستا هم که برای سربازان ارزش زیادی قائل هستند، با روی باز از آنها استقبال میکنند. اما بعدا معلوم میشود این گروهان در اصل گروهی از چتربازان آلمانی هستند که در قالب جاسوس وارد خاک این کشور شده و قصد دارند پروژه فتح بریتانیا را از همینجا کلید بزنند.
سه: «روز خوب پیش رفت؟» اتفاقا از آن دست فیلمهایی است که نیاز به یک بازسازی مجدد دارد. فیلم ظرفیتهای زیادی دارد و اگر با قواعد فیلمسازی تازه ساخته شود، قطعا ارزشهای بالقوه زیادی را آشکار میکند. سینما در مقایسه با ۱۹۴۲ پیشرفتهای زیادی داشته است. با روشهای تازهای می-توان آن تعلیق تماشایی و آن غافلگیری فوقالعاده آلمانی بودن این گروهان را به تصویر کشید. حتی امکانات فیلمسازی تازه هم قطعا صحنههای پایانی نبرد فیلم را جذابتر میکنند.
«روز خوب پیش رفت؟» هرچهقدر در ایده و داستان عالی عمل میکند، برعکس در روایت و کارگردانی آنچنان که باید قابل توجه نیست. عجیب است که هنوز هیچ تهیهکنندهای به سراغ این فیلم نرفته. شاید اگر داستان فیلم در آمریکا میگذشت، نسخه بازسازیشده آن را خیلی وقت پیش میدیدیم. ای. او. اسکات، منتقد نیویورک تایمز از طرفداران این فیلم و معتقد است «روز خوب پیش رفت؟» در دسته فیلمهایی قرار میگیرد که در تاریخ سینما به شکلی ناحق فراموش شدهاند.
چهار: فیلم همزمان با جنگ جهانی دوم ساخته و اکران شده و ابایی از شعارآمیز بودن ندارد. جدا از این که فیلم داستان همان هراس همیشگی از حمله آلمانیها است، مردم دهکده (که نماد کل کشور هستند) را افرادی میبینیم که متحد و هماهنگ با هم علیه دشمن خارجی قیام میکنند و با فداکاریهای فراوان در نهایت به پیروزی میرسند. «روز خوب پیش رفت؟» همان شعار تکراری را سر میدهد که تمام دولتهای درگیر جنگ در طول تاریخ همیشه بر زبان آوردهاند: اینکه برای پیروزی بر دشمن همه ما باید صرف نظر از عقاید و اختلافهای خود دوشادوش هم قرار بگیریم و از هیچ جانفشانی و گذشتی چشمپوشی نکنیم.
پنج: یکی از ویژگیهای «روز خوب پیش رفت؟» که باعث تمایز آن با دیگر فیلمهای شعاری میشود، این است که فیلم به طور قابل توجهی آینده جنگ را پیشبینی میکند. در پایان داستان فیلم به آینده رجوع میکند، یکی از اهالی روستا را میبینیم که پس از جنگ جهانی دوم مشغول صحبت با ماست. او میگوید که جنگ به پایان رسیده و بریتانیا برنده آن بوده است و تنها بخشی که آلمانیها از خاک بریتانیا تصاحب کردند، گورهای آنهاست. به اینترتیب، «روز خوب پیش رفت؟» وظیفه خود بهعنوان یک فیلم تبلیغاتی و شعاری را به نحو احسن انجام میدهد؛ نه تنها مردم را تشویق به فداکاری و اتحاد در طول جنگ میکند، بلکه با اطمینانی قابل توجه به آنها وعده پیروزی در این نبرد را هم میدهد.
شش: فیلم هرچهقدر در ارائه پیام خود سرخوشانه و سادهانگارانه عمل میکند، برعکس تلاش زیادی میکند که به ماهیت بیرحمانه جنگ را به واقعگرایانهترین شکل ممکن به تصویر میکشد. خیلی از شخصیتهای کلیدی فیلم کشته میشوند و این پیروزی با تلفات زیادی به دست میآید. گویی هدف عوامل فیلم این بوده که این هشدار را به هولناکترین شکل ممکن به گوش بیننده برسانند. شاید هم ساخت و اکران فیلم درست در میانه جنگ جهانی دوم باعث شده که «روز خوب پیش رفت؟» چنین لحن تلخی به خود بگیرد.
هفت: داستان کوتاهی که فیلم از روی آن اقتباس شده، «ستوان آخرسر مرد» نام دارد. داستان اصلی چنین پیچیدگی نیست و درباره شکارچی است که متوجه یورش نیروهای آلمانی به روستایشان میشود و همه آنها را از بین میبرد. تعلیق و غافلگیری و جاسوس بودن نیروهای آلمانی همه از جمله تمهیداتی هستند که به فیلم اضافه شدهاند. نکته قابل توجه این است که خود گراهام گرین در زمان اکران فیلم در یک ماموریت جنگی به سر میبرد و موفق نشد نسخه سینمایی آن را ببیند.
منبع: روزنامه هفت صبح