مرگ «جاسوسي برای تمامی فصول»
کد خبر :
۱۵۲۱۵
بازدید :
۳۰۸۴
با اينحال حتی علت مرگ این کهنهجاسوس نیز در پردهای از ابهام مانده، چراکه «ریموند گرانگر»، وکیل او، دراینباره ميگويد: «مرگ او پیچیده بود، شاید به دلیل مشکلات حنجره یا سرطان مری».
ماجرای ایران-کنترا كه به ماجرای مکفارلین و ماجرای ایرانگیت نیز معروف است، به معامله تسلیحاتی ایران با ایالات متحده آمریکا در سالهاي جنگ تحميلي برميگردد. در این ماجرا، آمریکا در پي استفاده از نفوذ ایران، برای آزادسازی گروگانهای آمریکایی در لبنان میکوشید و در ازای آن برخی قطعات ادوات جنگی و نظامی را که به واسطه تحریم امکان فروش آنها به ایران نبود، در اختیار ایران قرار ميداد. پول فروش این تسلیحات بهطور پنهانی به ضد انقلابیون نیکاراگوئه موسوم به «کنتراها» داده میشد. افشاي همين ماجرا موجب رسوايي بزرگي براي دولت وقت آمریکا شد.
سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا که به اختصار CIA نامیده میشود بدون شک شناختهشدهترین سازمان جاسوسی و اطلاعاتی جهان است که بازوهای ناشناخته و کمتردیدهشده زیادی دارد. این سازمان سابقه بسیار مفصلی در دهههای ٧٠ و ٨٠ میلادی در سرنگونی دولتهای مشروع کشورهای مختلف و دخالت در امور دیگر نقاط جهان دارد که در آن انواع مختلفی از رسواییها به چشم میخورد، اما یکی از داغترین دورانهای رسواییها و کارهای خارج از قانون سیا، به دوران مبارزه با تروریسم و سالهای پایانی جنگ سرد مربوط میشود. در این دوران سازمان اطلاعات آمریکا فهرستی طولانی از فعالیتهای عجیب و خلافکارانه را در پرونده خود دارد که در آن از قاچاق اسلحه و مواد مخدر تا ترور و آموزش گروههای تروریستی به چشم میخورد. اکنون با گذشت چهار دهه از این فعالیتها هنوز هم بسیاری از اسناد آن دوران بنابر حکم دادگاه، شامل قانون آزادی اسناد محرمانه نشده و در صندوقچه اسرار ایالات متحده باقی مانده است، اما گاهی برخی نامها به دلایلی مطرح میشود و گوشهای از این صندوقچه را نمایان میکند.
دوام رامسدل کلاریج، معروف به «دووی»، یکی از نمادهای جاسوسان دوآتشه و سرسخت آمریکایی بود که بنیانگذار بخش ضدتروریسم سازمان سیا محسوب میشد. او که آخرین فعالیتهای سری خود را در شرکت مخفی خودش برای ارتش آمریکا در افغانستان و پاکستان انجام داد، روز یکشنبه در ٨٣سالگی از دنیا رفت.
مطرحشدن نام کلاریج به دلیل مرگش، بهانه تازهای است برای بازشدن پروندههایی که چندین دهه قبل، تاریخ جهان را دستکاری کردند. کلاریج که اهل نیوهمپشایر بود در سال ١٩٥٥ به سازمان سیا پیوست و در عملیاتهای مخفیانه مختلف و بهعنوان مأمور نفوذی در کشورهای نپال، هند و ایتالیا حضور داشت و در ابتدای دهه ٨٠ میلادی (١٣٦٠ شمسی) اداره امور آمریکای لاتین به دستش سپرده شد.
این دوران درواقع پرماجراترین دوران کاری او محسوب میشد. همزمان با کودتاها و آشوبهای پیاپی که سيا در کشورهای آمریکای لاتین به راه میانداخت، پدیدهای نوظهور در جهان به نام «تروریسم سازمانیافته غیردولتی» آغاز شد. این پدیده کموبیش با هواپیماربایی گروه ابونضال در وین و رم، شکلی جهانی یافت.
سازمان ابونضال منتسب به فردي به نام صبری خلیل البنا، از مبارزان فلسطینی بود که معتقد به مشی مسلحانه بینالمللی علیه منافع غرب بود و اين سازمان بعدها شالوده اصلی جنبش فتح را شکل داد. اين سازمان نخستین هدفی بود که کلاریج در بخش ضدتروریسم سازمان سیا با آن روبهرو و موفق شد با استفاده از استراتژی نفوذ و ضربهزدن از داخل، در یک سال آن را بسیار ضعیف و شکننده کند، اما از دل این سازمان، گروه فتح در فلسطین متولد شد.
پس از سلسلهحملات مختلف و عملیاتهای تروریستی که در خاورمیانه به راه افتاده بود، استراتژی نفوذ، استفاده از منابع منطقهای و جمعآوری اطلاعات در بخش ضدتروریسم سیا جای خود را پیدا کرد و کلاریج با همکاری عده زیادی از جاسوسان نفوذی که مجموعهای از جاسوسان و تحلیلگران برجسته بودند، توانست در بسیاری از گروههای تروریستی جهان رخنه کند، اما هدف او نابودکردن تروریسم نبود. کلاریج یا همان دووی، از نفوذ و توان خود در کنار ارتباطات گستردهای که در ارکان مختلف حکومت آمریکا داشت، استفاده میکرد تا عملیات پیچیدهای برای مقاصد تعریفشده در سیاست خارجی پنهان آمریکا ترتیب دهد.
یک نمونه بسیار بارز اين عمليات در رسوایی ایران- کنترا توسط سنا بررسی شد. جرج جیمیشل، سناتور سابق و مذاکرهکننده ارشد آمریکا در کتاب خاطرات خود، بهعنوان یکی از طراحان اصلی پرونده کنترا در سنا، از کلاریج و سوگند دروغ او نام میبرد. هنگامی که در سنا از دووی درباره فروش سلاح به ایران سؤال شد، سوگند خورد که از محموله کشتیهایی که بهسوی ایران فرستاده، اطلاع نداشته است و در سوگندی دیگر هرگونه ارتباط میان شرکت کنترا و کودتا و جنگ داخلی در نیکاراگوئه را رد کرد.
درواقع او تمام این عملیات را برای دولت رونالد ریگان، رئیس جمهوری وقت آمریکا، طرحریزی کرده بود تا در افکار عمومی طوری وانمود شود که آمریکا شکستناپذیر است و به ایران هیچ باجی نمیدهد. خود دووی جایی نقل کرده است که در ١٩٨٣ وقتی با سرهنگدوم، اولیور نورس که مسئول کارهای کنترا در شورای امنیت ملی بود مشروب میخورد، به او پیشنهاد داد تمامی مرز نیکاراگوئه را مینگذاری کنند.
رابرت ام گیتس، که در دولت ریگان، رئیس سازمان سیا و در زمان بوش وزیر دفاع آمریکا بود، در بخشی از خاطرات خود درباره دووی مینویسد: «اگر کار دشوار، خطرناک، پیچیده و حساس برای امنیت ملی دارید، بهترین و تنها کسی که به درد این کار میخورد دووی است». تا سالهای اخیر هم نام دووی تنها نامی بود که در رسانهها شنیده میشد یا وجود داشت اما در سال ١٩٩١ بالاخره دادگاهی کلاریج را پس از آنکه دو سال از بازنشستگیاش میگذشت، به دلیل سوگند دروغ در پرونده کنترا گناهکار شناخت و او را از هرگونه شغل دولتی منع کرد؛ اما این پایان کار جاسوس شبکهای آمریکا نبود.
در ١٩٩٢ دولت جرج بوش او را عفو کرد و دوباره به خدمت فراخواند تا در قالب یک شرکت خصوصی به کارهای جاسوسی رسیدگی کند. پس از حملات ١١ سپتامبر، بخش ضدتروریسم سیا دیگر یک غول بیشاخودم شده بود که درواقع میراث کلاریج را در تمام ارکان سازمان اطلاعات آمریکا منتشر میکرد.
اکنون دووی به گفته دوستانش عفونامه رئیس جمهوری را در مقابل در ورودی خانهاش در کارولینای شمالی نصب کرده بود تا هرکس وارد میشود آنرا ببیند اما این هم غرور ازدسترفتهاش را ترمیم نکرد و باعث شد او در ١٩٩٧ کتاب خاطراتی به نام «جاسوسی برای تمام فصول» منتشر کند که در آن از افت قدرت سیا پس از دوران جنگ سرد و شکلگیری نسل تازهای از جاسوسان که بسیار ضعیفتر هستند، گلایه کند.
در جنگ افغانستان و پس از ١١ سپتامبر دووی به عنوان یک طرف قرارداد خصوصی با ارتش آمریکا همکاری میکرد و شبکه گستردهای از جاسوسان محلی و آموزشدیده را به داخل گروههای تروریستیای مانند طالبان و القاعده فرستاده بود و اطلاعات لازم را جمعآوری میکرد اما هیچگاه از این اطلاعات برای نابودی کامل هیچ شبکه تروریستیای بهره نگرفت.
در سال ٢٠٠٨ روزنامه نیویورکتایمز شرکت او را برای آزادی دیوید رود، خبرنگار این روزنامه که توسط طالبان به گروگان گرفته شده بود استخدام کرد اما پس از ٨ ماه رود با خوشاقبالي توانست خودش از چنگ این تروریستها فرار کند و سازمان کلاریج هیچ اقدامی دراینزمینه نکرد. در سال ٢٠١٠ پنتاگون قرارداد اطلاعاتی خود با شرکت کلاریج را لغو کرد.
کلاریج یا همان جاسوس «دووی» سالهای پایانی عمر خود را در بازنشستگی در یک خانه سالمندان میگذراند اما در سال ٢٠١٥ روزنامه ایندیپندنت دوباره نام او را بر سر زبانها انداخت. این روزنامه کشف کرد که مرد پشت پرده و مشاور مخفی بن کارسون، کاندیدای سابق ریاست جمهوری، کلاریج بوده است.
او در گفتوگوهای رسانهای که پس از آن داشت اعتراف کرد شبکه گسترده جاسوسان خود را برای آینده حفظ کرده است و هنوز با آنها ارتباط دارد؛ ارتباطی که نه برای مبارزه با تروریسم بلکه برای اهدافی که سیاست خارجی در سایه آمریکا تعریف میکند، به کار خواهند آمد.
منبع: روزنامه شرق
۰