خط تولید «آخرین گفت و گو» پس از بدرود حیات مهرداد اولادی!
پس از درگذشت ناگهانی مهرداد اولادی، بازیکن سابق پرسپولیس و استقلال و بازیکن کنونی تیم ملوان بندرانزلی، گروهی از رسانهها درصدد بهره برداری از جو احساسی برآمدند و امروز تعداد قابل توجهی از گفت و گوها با این فوتبالیست مرحوم منتشر شده که همه آنها با تعبیر «آخرین گفت و گو»ست، ولی تنها یکی از آنها میتواند آخرین گفت و گو باشد!
کد خبر :
۱۵۷۱۷
بازدید :
۱۲۸۰
پس از درگذشت ناگهانی مهرداد اولادی، بازیکن سابق پرسپولیس و استقلال و بازیکن کنونی تیم ملوان بندرانزلی، گروهی از رسانهها درصدد بهره برداری از جو احساسی برآمدند و امروز تعداد قابل توجهی از گفت و گوها با این فوتبالیست مرحوم منتشر شده که همه آنها با تعبیر «آخرین گفت و گو»ست، ولی تنها یکی از آنها میتواند آخرین گفت و گو باشد!
به گزارش تابناک، در استاندارد معمول برای رسانهها، انتشار یک گفتوگو از شخصی که در قید حیات نیست، منوط به ارائه فایل صوتی توسط مصاحبه شونده است و معمولاً متن گفتوگو به دقت با سوابق مصاحبههای منتشر شده از شخصِ مرحوم مقایسه میشود تا احیاناً دوباره یک گفتوگوی تکراری با مرحوم با نام «گفتوگوی منتشر نشده»، منتشر نشود.
حال وقتی سخن از «آخرین گفتوگو» با یک چهره دست از دنیا کوتاه به میان میآید، علاوه بر لزوم در اختیار داشتن فایل صوتی برای اثبات این حقیقت، اثبات اینکه گفتوگوی مذکور، واقعاً آخرین گفتوگوی آن شخصِ مرحوم بوده نیز دارای اهمیت و البته پیچیده میشود، زیرا اثباتش به سادگی ممکن نیست و بنابراین معمولاً از استفاده از این لفظ پرهیز میشود، مگر آنکه دقیقاً ساعتی پیش از فرارسیدن مرگ یک شخص، گفتوگو انجام شده باشد.
واضحترین نمونه در این زمینه، بهمن محصص است که در میانه یک گفتوگو فوت کرد و البته نمونههای کمرنگتر دیگری نیز وجود دارد که اثبات آنها نیز بسیار دشوار است و بنابراین معمولاً از لفظ «شاید آخرین گفتوگوی... باشد» استفاده میشود و با قاطعیت در این باره اظهارنظر نمیشود تا اصل اعتبار گفتوگو به هر طریقی مخدوش نشود.
البته شاید یک نشریه تیتری تحت این عنوان بزند: «آخرین گفتوگوی... با نشریه...» که در آن صورت کافی است فایل صوتی از این گفتوگو باشد یا سوابقی از نشریه مذکور موجود باشد که این گفتوگو در دوران حیات آن شخص نیز در آن نشریه منتشر شده است، زیرا به منزله آخرین گفتوگوی شخصِ مرحوم محسوب نمیشود.
در این میان، پس از بدرود حیات مهرداد اولادی، شماری از نشریات عمدتاً ورزشی اقدام به انتشار تعداد قابل توجهی از گفتوگوها با متنهای متفاوت تحت عنوان «آخرین گفتوگوی مهرداد اولادی» کردهاند که منطق ایجاب میکند، تنها یکی از این گفتوگوها، «آخرین گفتوگوی مهرداد اولادی» باشد و صفت «آخرین» قابل تکثیر برای همه گفتوگوها نیست!
بنابراین باید پذیرفت در خوشبینانهترین حالت، برخی از این نشریات در واپسین روزهای حیات مهرداد اولادی با او گفتوگو کردهاند که امروز همزمان و با این تصور که آخرین گفتوگوی مهرداد اولادی را منتشر میکنند، از تیتر مشابه استفاده کردهاند؛ اما همان گونه که گفته شد، این نوع ارزیابی، بسیار خوشبینانه و اندکی از سوابق روزنامه نگاری ورزشی کشورمان و ساحت اخلاق در این حوزه به دور است.
همان گونه که اشاره شد، وقتی بدون سند از لفظ «آخرین گفتوگو» استفاده میشود، اصل گفتوگو نیز در معرض خدشه جدی قرار میگیرد و اکنون ممکن است بخشی از افکارعمومی با چنین پرسشی مواجه شود که اساساً از کجا معلوم برخی از این گفتوگوها واقعی باشد و نتیجه تخلیات برخی ورزشینویس به قصد افزایش چندصد نسخهای فروش با نام «آخرین گفتوگوی مهرداد اولادی» به خورد خواننده داده نشده باشد؟!
از منظر یک ناظر بیطرف نیز، انجام این تعداد گفتوگو با این حجم در واپسین روز حیات مهرداد اولادی، با واقعیت فاصله دارد و متأسفانه برخی از همکاران مطبوعاتی نتوانستهاند از این سوژه بهره برداری اخلاقی در جذب مخاطب بیشتر داشته باشند؛ نگاهی که با حداقلِ استاندارهای اخلاقی روزنامه نگاری در هر نقطه از جهان فاصلهای چشمگیر دارد و اگر در یک کشور توسعه یافته رخ دهد، قطعاً با اخراج و بدنامی برخی روزنامه نگاران همراه میشود.
چنین به نظر میرسد که جای خالی نهادهای صنفی «واقعی» در حوزه رسانهای کشورمان خالی است؛ نهادهای «خصوصی» و نه حتی «غیردولتی» که با هزینه و مشارکت تمامی اعضای جامعه رسانهای کشور اداره شوند و وظیفهشان رصد رسانهها و انتشار گزارشهای ماهیانه درباره استانداردهای اخلاقی در فضای مطبوعات کشور و تشریح موارد بیاخلاقی و رفتارهای غیرحرفهای در فضای مطبوعات باشد.
به گزارش تابناک، در استاندارد معمول برای رسانهها، انتشار یک گفتوگو از شخصی که در قید حیات نیست، منوط به ارائه فایل صوتی توسط مصاحبه شونده است و معمولاً متن گفتوگو به دقت با سوابق مصاحبههای منتشر شده از شخصِ مرحوم مقایسه میشود تا احیاناً دوباره یک گفتوگوی تکراری با مرحوم با نام «گفتوگوی منتشر نشده»، منتشر نشود.
حال وقتی سخن از «آخرین گفتوگو» با یک چهره دست از دنیا کوتاه به میان میآید، علاوه بر لزوم در اختیار داشتن فایل صوتی برای اثبات این حقیقت، اثبات اینکه گفتوگوی مذکور، واقعاً آخرین گفتوگوی آن شخصِ مرحوم بوده نیز دارای اهمیت و البته پیچیده میشود، زیرا اثباتش به سادگی ممکن نیست و بنابراین معمولاً از استفاده از این لفظ پرهیز میشود، مگر آنکه دقیقاً ساعتی پیش از فرارسیدن مرگ یک شخص، گفتوگو انجام شده باشد.
واضحترین نمونه در این زمینه، بهمن محصص است که در میانه یک گفتوگو فوت کرد و البته نمونههای کمرنگتر دیگری نیز وجود دارد که اثبات آنها نیز بسیار دشوار است و بنابراین معمولاً از لفظ «شاید آخرین گفتوگوی... باشد» استفاده میشود و با قاطعیت در این باره اظهارنظر نمیشود تا اصل اعتبار گفتوگو به هر طریقی مخدوش نشود.
البته شاید یک نشریه تیتری تحت این عنوان بزند: «آخرین گفتوگوی... با نشریه...» که در آن صورت کافی است فایل صوتی از این گفتوگو باشد یا سوابقی از نشریه مذکور موجود باشد که این گفتوگو در دوران حیات آن شخص نیز در آن نشریه منتشر شده است، زیرا به منزله آخرین گفتوگوی شخصِ مرحوم محسوب نمیشود.
در این میان، پس از بدرود حیات مهرداد اولادی، شماری از نشریات عمدتاً ورزشی اقدام به انتشار تعداد قابل توجهی از گفتوگوها با متنهای متفاوت تحت عنوان «آخرین گفتوگوی مهرداد اولادی» کردهاند که منطق ایجاب میکند، تنها یکی از این گفتوگوها، «آخرین گفتوگوی مهرداد اولادی» باشد و صفت «آخرین» قابل تکثیر برای همه گفتوگوها نیست!
بنابراین باید پذیرفت در خوشبینانهترین حالت، برخی از این نشریات در واپسین روزهای حیات مهرداد اولادی با او گفتوگو کردهاند که امروز همزمان و با این تصور که آخرین گفتوگوی مهرداد اولادی را منتشر میکنند، از تیتر مشابه استفاده کردهاند؛ اما همان گونه که گفته شد، این نوع ارزیابی، بسیار خوشبینانه و اندکی از سوابق روزنامه نگاری ورزشی کشورمان و ساحت اخلاق در این حوزه به دور است.
همان گونه که اشاره شد، وقتی بدون سند از لفظ «آخرین گفتوگو» استفاده میشود، اصل گفتوگو نیز در معرض خدشه جدی قرار میگیرد و اکنون ممکن است بخشی از افکارعمومی با چنین پرسشی مواجه شود که اساساً از کجا معلوم برخی از این گفتوگوها واقعی باشد و نتیجه تخلیات برخی ورزشینویس به قصد افزایش چندصد نسخهای فروش با نام «آخرین گفتوگوی مهرداد اولادی» به خورد خواننده داده نشده باشد؟!
از منظر یک ناظر بیطرف نیز، انجام این تعداد گفتوگو با این حجم در واپسین روز حیات مهرداد اولادی، با واقعیت فاصله دارد و متأسفانه برخی از همکاران مطبوعاتی نتوانستهاند از این سوژه بهره برداری اخلاقی در جذب مخاطب بیشتر داشته باشند؛ نگاهی که با حداقلِ استاندارهای اخلاقی روزنامه نگاری در هر نقطه از جهان فاصلهای چشمگیر دارد و اگر در یک کشور توسعه یافته رخ دهد، قطعاً با اخراج و بدنامی برخی روزنامه نگاران همراه میشود.
چنین به نظر میرسد که جای خالی نهادهای صنفی «واقعی» در حوزه رسانهای کشورمان خالی است؛ نهادهای «خصوصی» و نه حتی «غیردولتی» که با هزینه و مشارکت تمامی اعضای جامعه رسانهای کشور اداره شوند و وظیفهشان رصد رسانهها و انتشار گزارشهای ماهیانه درباره استانداردهای اخلاقی در فضای مطبوعات کشور و تشریح موارد بیاخلاقی و رفتارهای غیرحرفهای در فضای مطبوعات باشد.
۰