نامه مناقشه برانگيز

کد خبر : ۱۶۷۰۳
بازدید : ۱۴۴۳

فرادید| غروب روز ۲۶ محرم سال ۱۲۶۸ه.ق. (همان روزى كه فرمان خلع ميرزا تقى خان اميركبير از تمام مناصب و القاب در روزنامه وقايع اتفاقيه منتشر شد) يكى از مستخدمان مورد اعتماد امير نزد جاستين شيل (وزير مختار بريتانيا) رفت. او به نوشته عباس امانت در «قبله عالم»: «سند عجيبى ظاهراً به خط صدراعظم معزول و حال در بند همراه داشت كه در آن «هرگونه حق يا درخواست براى كسب حمايت از سفارت انگلستان يا هر كنسولگرى انگليسى را از خود سلب مى كرد.»

اما شگفت انگيزتر از خود سند واكنش شيل بود زيرا وى به سهولت اين ادعاى مستخدم مذكور را پذيرفت كه اين سند مطابق «ميل باطنى و واقعى» اميركبير و «كاملاً حياتى و به صلاحش» است و «به زور يا تهديد از وى گرفته نشده است.»

آنگاه ديپلمات مجرب انگليسى با مهر و امضا كردن بدون تأمل اين سند اميركبير را گام ديگرى به «سرنوشت محتوم» اش نزديك تر برد.» (امانت ص۲۲۷- عبارات داخل گيومه از گزارش ۲۲ نوامبر ۱۸۵۱ (۲۷ محرم) شيل به پالمرسون نقل شده است.)

عريضه
پرنس دالگوروكى وزيرمختار روسيه نيز سند مشابهى دريافت كرد اما حاضر نشد آن را بپذيرد. او اين احتمال را در نظر گرفت كه سند را به زور از امير گرفته باشند. هرچند تنها نتيجه عدم پذيرش دالگوروكى اين بود كه بدگمانى شاه نسبت به امير بيشتر شود.

از جمله مهمترين اختلافاتى كه ميان روايت هاى آدميت و امانت وجود دارد (و در طول سال گذشته مناقشات قلمى فراوانى را برانگيخته است) نامه اى است منسوب به امير كه ضميمه گزارش ۲۲ نوامبر شيل به پالمرسون بوده است.

اين نامه را امانت در روايت خود آورده ولى آدميت به آن هيچ اشاره اى نكرده است. ابتدا متن نامه را (كه امير روز ۲۷ يا ۲۸ محرم به شيل نوشته) به نقل از كتاب امانت بخوانيد:
«آن جناب اغلب گفته اند كه از جانب دولت انگليس خاصه دستور دارند ضعفا و ستمديدگان را معاضدت فرمايند. من امروزه در ايران احدى را نمى شناسم كه از خود من ستمديده تر و بى كس تر باشد. اين مختصر را در دم آخر (پيش از عزيمت به تبعيد كاشان) به شما مى نويسم.

من بدون هيچ تقصيرى نه فقط از مقام و منصب خود معزول بلكه ساعت به ساعت در معرض مخاطرات تازه مى باشم. افراد ذى نفع كه دور شاه حلقه زده اند به اين اكتفا ندارند كه غضب همايونى تنها شامل حال من شود، بلكه اولياى دربار را چنان بر ضد من برانگيخته اند كه ديگر اميدى به جان خود و عائله و برادرم ندارم. على هذا من و خويشان و برادرم خود را به دامن حمايت دولت بريتانيا مى اندازيم.

اطمينان دارم كه آن جناب به معاضدت اقدام مى كنند و طبق قواعد انسانيت و شرافت به طرزى شايسته تاج و تخت بريتانياى كبير و شأن ملت انگليس در حق من و خانواده و برادرم عمل خواهيد فرمود. فقدان هرگونه تقصير اين جانب از يادداشت رسمى وزير امور خارجه [بريتانيا] به وزير خارجه اين دربار مشهود است.

ديگر توان (يا مجال) نوشتن ندارم.» (امانت، صص ۲۲۸ و ۲۲۹ - امانت در يادداشت هاى مربوط به همين نامه از آدميت انتقاد كرده كه از گزارش شيل و منضماتش فراوان استفاده مى كند ولى هيچ اشاره اى به ضميمه شماره ۵ (عريضه امير به شيل) نمى كند.

او مى نويسد: «فريدون آدميت كه اميركبير را بى حد مى ستايد از اين قبيل برگزيدن و دستچين كردن ها زياد دارد. چهره اميركبير هر چقدر هم مستأصل و مايوس اما ناتاريخى باشد، باز زندگينامه نويسش نمى تواند اجازه دهد قهرمانش به سفارتخانه اى خارجى پناه ببرد. آن هم سفارت انگليس.»)

خدشه
متن اصلى اين نامه مناقشه انگيز در دست نيست. تنها دو ترجمه از آن در اسناد وزارت خارجه بريتانيا وجود دارد. يكى را چنانكه ديديم شيل ضميمه گزارش خود كرده است. اما دومى به شش سال بعد مربوط مى شود.

مورى (جانشين شيل) در جنجال مربوط به پناهندگى هاشم خان نورى و همسرش به سفارت انگليس در سال ۱۸۵۷ ميلادى، ترجمه اى ديگر از نامه امير به وزير خارجه بريتانيا مى فرستد تا يادآورى كند مصلحت انگلستان در حفظ رسم اعطاى پناهندگى است.

نكته ديگر در مورد اين نامه عدم مطابقت تاريخ ها است. امانت خود در پانويس مى نويسد: «تاريخ نامه پنجشنبه ۲۸ محرم سال ۱۲۶۸ ، ۲۲ نوامبر ۱۸۵۱ است. تاريخ ميلادى متقارن با پنجشنبه است ولى ۲۸ محرم به جمعه مى افتد. بعيد نيست اين تفاوت در نتيجه بد خواندن تاريخ به خط فارسى روى داده و تاريخ ۲۷ محرم بوده است.» منتقدانى كه اين نامه را مخدوش و غيرقابل استناد مى دانند، از جمله به موضوع خدشه اى كه در تاريخ نامه وجود دارد اشاره مى كنند.

به نظر مى رسد حتى اگر اين نامه را مخدوش بدانيم، اينكه آدميت هيچ اشاره اى به آن نكرده است قابل توجيه نيست. شيوه اى كه آدميت در سراسر كتابش به كار گرفته (و از قضا به همين دليل كتاب «اميركبير و ايران» در زمره بهترين پژوهش هاى تاريخى مربوط به دوران قاجاريه در آمده) ناديده گرفتن ادعاها نيست.

بارها در اين كتاب روايت هاى مختلف در مورد يك واقعه با هم مقايسه شده و احتمالات مختلف در نظر گرفته شده است. (مثلاً نگاه كنيد به بخش مربوط به قتل امير در فين كاشان.) از آنجا كه تقريباً محال است آدميت به هنگام بررسى اسناد وزارت خارجه انگليس ترجمه نامه امير را نديده باشد، بايد بپذيريم كه عمداً به آن اشاره نمى كند. موارد مشابه ديگر كه پيش تر به آن اشاره شد مويد اين احتمال است.

منبع: روزنامه شرق 1384
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید