بخشش زن اعدامی در روزهای آخر
زن جوانی که در آستانه اعدام قرار داشت، با رضایت خانواده اولیای دم از مرگ نجات یافت.
کد خبر :
۱۶۸۵۹
بازدید :
۱۰۹۵
زن جوانی که در آستانه اعدام قرار داشت، با رضایت خانواده اولیای دم از مرگ نجات یافت.
ساعت ٦ بعدازظهر روز ١١ اسفند سال ٨٦ بود که جسد سوخته مردی در اتوبان تهران- قم کشف شد و کارآگاهان جنایی را به محل حادثه کشاند. ماموران پس از حضور در محل کشف جسد دریافتند که او در جای دیگری به قتل رسیده و جسدش به این محل منتقل و به آتش کشیده شده است. بنابراین تحقیقات برای شناسایی هویت مقتول و عامل یا عاملان این جنایت آغاز شد.
درحالیکه تجسسها در این رابطه ادامه داشت، زن جوانی به پلیس مراجعه کرد و خبر از ناپدید شدن شوهرش داد. او به ماموران گفت: «شوهرم به نام سجاد، صبح دیروز برای رفتن به محل کارش از خانه خارج شد ولی هنوز بازنگشته است.»
با اعلام این شکایت ماموران تحقیقات خود را در اینباره آغاز کردند و درنهایت متوجه شدند که جسد کشف شده در اتوبان قم متعلق به همسر این زن است که ناپدید شده است. با مشخص شدن این موضوع ماموران به تحقیق در رابطه با قتل این مرد پرداختند. در ابتدا با توجه به ناپدید شدن خودروی مقتول، فرضیه قتل با انگیزه سرقت خودرو مطرح شد. بنابراین کارآگاهان به ردیابی خودروی مقتول پرداختند و این خودرو را به صورت رها شده در اتوبان آزادگان کشف کردند. گام بعدی تحقیقات ماموران بررسی تماسهای مقتول بود که مشخص شد او با خانه زوج جوانی به نامهای هدی و مهدی تماس گرفته است.
با مشخص شدن این موضوع هدی و مهدی خیلی زود تحت بازجویی قرار گرفتند. آنها که از این بازجویی شوکه شده بودند در تحقیقات به ماموران گفتند: «ما مقتول را خیلی نمیشناختیم. او قرار بود تعدادی قاب عکس داخل خانهمان را برای فروش ببرد و روز حادثه قرار بود برای بردن این قاب عکسها به خانه ما بیاید. برای همین با ما تماس گرفته بود.»
بنابراین با این اظهارات از آنجاییکه هیچ دلیل و مدرکی علیه هدی و مهدی وجود نداشت، آنها آزاد شدند. با آزادی تنها مظنونان این پرونده، عامل جنایت شناسایی نشد و در نهایت خانواده مقتول خواستار پرداخت دیه از بیتالمال شدند. با این درخواست پرونده این قتل به شعبه ١١٤٤ دادگاه عمومی فرستاده شد و قاضی این شعبه نیز پس از بررسی آن، حکم پرداخت دیه از بیتالمال را صادر کرد.
٥سال از این جنایت گذشته بود که مهدی به پلیس چالوس مراجعه کرد و گفت که همسرش با مردی ارتباط پنهانی دارد. با افشای این حقیقت در نهایت هدی بار دیگر دستگیر شد و در بازجوییها به قتل سجاد اعتراف کرد. او در بازجوییها به ماموران گفت: «سجاد قصد آزار و اذیت مرا داشت که من هم با ضربات چاقو او را به قتل رساندم. پس از قتل نیز با همدستی یک مرد به نام حمید جسدش را به آتش کشیدیم.»
با این اعترافات ماموران به سراغ حمید رفتند ولی متوجه شدند که او چند وقت بعد از این جنایت در اثر یک حادثه جان خود را از دست داده است. با مشخص شدن این موضوع پرونده این جنایت برای رسیدگی به شعبه ٧١ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
زن جوان در این جلسه به قضات گفت: «من با مقتول هیچ رابطهای نداشتم. مغازه عمده فروشی داشت و من از او لباس میگرفتم و میفروختم. تنها ارتباطمان فقط در همین حد بود. تا اینکه صبح روز حادثه او برای بردن ٥٠ عدد قاب عکس به خانه ما آمد. اما وقتی وارد خانه شد متوجه شدم که قصد آزار و اذیت مرا دارد. برای همین با روسری چشمانش را بستم و با چاقویی که از آشپزخانه برداشته بودم دو ضربه به بدنش زدم وقتی جان سپرد موضوع را به حمید گفته و با کمک او جسد را به آتش کشیدیم.» با این اعترافات قضات دادگاه این زن را به قصاص محکوم کردند. این حکم به تأیید قضات دیوانعالی کشور نیز رسید و قرارشد به مرحله اجرا دربیاید. در روزهای آخر، زن جوان با پرداخت ١٥٠میلیون تومان پول، موفق به جلب رضایت خانواده اولیای دم شد و درنهایت از مجازات اعدام رهایی یافت.
ساعت ٦ بعدازظهر روز ١١ اسفند سال ٨٦ بود که جسد سوخته مردی در اتوبان تهران- قم کشف شد و کارآگاهان جنایی را به محل حادثه کشاند. ماموران پس از حضور در محل کشف جسد دریافتند که او در جای دیگری به قتل رسیده و جسدش به این محل منتقل و به آتش کشیده شده است. بنابراین تحقیقات برای شناسایی هویت مقتول و عامل یا عاملان این جنایت آغاز شد.
درحالیکه تجسسها در این رابطه ادامه داشت، زن جوانی به پلیس مراجعه کرد و خبر از ناپدید شدن شوهرش داد. او به ماموران گفت: «شوهرم به نام سجاد، صبح دیروز برای رفتن به محل کارش از خانه خارج شد ولی هنوز بازنگشته است.»
با اعلام این شکایت ماموران تحقیقات خود را در اینباره آغاز کردند و درنهایت متوجه شدند که جسد کشف شده در اتوبان قم متعلق به همسر این زن است که ناپدید شده است. با مشخص شدن این موضوع ماموران به تحقیق در رابطه با قتل این مرد پرداختند. در ابتدا با توجه به ناپدید شدن خودروی مقتول، فرضیه قتل با انگیزه سرقت خودرو مطرح شد. بنابراین کارآگاهان به ردیابی خودروی مقتول پرداختند و این خودرو را به صورت رها شده در اتوبان آزادگان کشف کردند. گام بعدی تحقیقات ماموران بررسی تماسهای مقتول بود که مشخص شد او با خانه زوج جوانی به نامهای هدی و مهدی تماس گرفته است.
با مشخص شدن این موضوع هدی و مهدی خیلی زود تحت بازجویی قرار گرفتند. آنها که از این بازجویی شوکه شده بودند در تحقیقات به ماموران گفتند: «ما مقتول را خیلی نمیشناختیم. او قرار بود تعدادی قاب عکس داخل خانهمان را برای فروش ببرد و روز حادثه قرار بود برای بردن این قاب عکسها به خانه ما بیاید. برای همین با ما تماس گرفته بود.»
بنابراین با این اظهارات از آنجاییکه هیچ دلیل و مدرکی علیه هدی و مهدی وجود نداشت، آنها آزاد شدند. با آزادی تنها مظنونان این پرونده، عامل جنایت شناسایی نشد و در نهایت خانواده مقتول خواستار پرداخت دیه از بیتالمال شدند. با این درخواست پرونده این قتل به شعبه ١١٤٤ دادگاه عمومی فرستاده شد و قاضی این شعبه نیز پس از بررسی آن، حکم پرداخت دیه از بیتالمال را صادر کرد.
٥سال از این جنایت گذشته بود که مهدی به پلیس چالوس مراجعه کرد و گفت که همسرش با مردی ارتباط پنهانی دارد. با افشای این حقیقت در نهایت هدی بار دیگر دستگیر شد و در بازجوییها به قتل سجاد اعتراف کرد. او در بازجوییها به ماموران گفت: «سجاد قصد آزار و اذیت مرا داشت که من هم با ضربات چاقو او را به قتل رساندم. پس از قتل نیز با همدستی یک مرد به نام حمید جسدش را به آتش کشیدیم.»
با این اعترافات ماموران به سراغ حمید رفتند ولی متوجه شدند که او چند وقت بعد از این جنایت در اثر یک حادثه جان خود را از دست داده است. با مشخص شدن این موضوع پرونده این جنایت برای رسیدگی به شعبه ٧١ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
زن جوان در این جلسه به قضات گفت: «من با مقتول هیچ رابطهای نداشتم. مغازه عمده فروشی داشت و من از او لباس میگرفتم و میفروختم. تنها ارتباطمان فقط در همین حد بود. تا اینکه صبح روز حادثه او برای بردن ٥٠ عدد قاب عکس به خانه ما آمد. اما وقتی وارد خانه شد متوجه شدم که قصد آزار و اذیت مرا دارد. برای همین با روسری چشمانش را بستم و با چاقویی که از آشپزخانه برداشته بودم دو ضربه به بدنش زدم وقتی جان سپرد موضوع را به حمید گفته و با کمک او جسد را به آتش کشیدیم.» با این اعترافات قضات دادگاه این زن را به قصاص محکوم کردند. این حکم به تأیید قضات دیوانعالی کشور نیز رسید و قرارشد به مرحله اجرا دربیاید. در روزهای آخر، زن جوان با پرداخت ١٥٠میلیون تومان پول، موفق به جلب رضایت خانواده اولیای دم شد و درنهایت از مجازات اعدام رهایی یافت.
۰