وضع خیلی خراب بود

از جمله عوامل مهم در بررسی اقتصاد دامغان در دوران قاجار، راه‌ و ارتباطـات و نقش آن در حیات اقتصادی این شهر است.

کد خبر : ۱۷۰۶۷
بازدید : ۱۷۷۶
از جمله عوامل مهم در بررسی ساختار اقتصادی دامغان در دوران قاجار، راه‌ها و ارتباطـات و نقش آن در حیات اقتصادی این شهر است.

دامغان به سبب قرارداشـتن در كنـار شـاهراه بازرگانی و زیارتی تهران به شرق و مشهد از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بوده است. هرچنـد گرمای شدید تابستان و از همه مهم‌تر، خطر حمله راهزنان بـه کاروان‌های تجـاری و مسافرتی ممكن بود عبور مسافران و کاروان‌ها را از ایـن مسـیر كـاهش دهـد.

با این حال بـه علـت هموار بودن و عبور کاروان‌های نظامی و افواج گونـاگون بـا تجهیـزات نظـامی، ایـن جـاده همچنان از راه‌های پرتردد بود.

به نظر می‌رسد این موقعیت تا حدی در رونق اقتصادی دامغـان نقـش داشـته اسـت. از سوی دیگر، دامغان در مسیر خط تلگراف تهران به مشـهد قـرار داشـت و این خط تلگراف تحـت كنتـرل روس‌ها بـود. ظاهرا این امر، سوای اهمیت زیارتی، بر اهمیت اقتصادی و تجـاری دامغان نیز افزوده بود.

با این حال، این موقعیت جغرافیایی تبعات منفی نیز برای دامغان درپـی داشـت. ظـاهرا استقرار دامغان در مسیر راه اصلی غرب به شرق از عوامل ویرانی آن نیز بوده است. تردد و عبور مسافران و کاروان‌ها هنگام شیوع بیماری‌ها می‌توانست بر اوضاع اجتماعی و اقتصادی شهر تاثیر گذارد؛ ولی مهم‌تر از آن عبور لشكریان و استقرار موقتی و گـاه طـولانی آنـان در كنار این شهر بود.

از جمله، به نوشته كرزن، عباس میرزا، در راه هرات، سـه مـاه در دامغـان اردوگاه داشت «كه خود بدترین آفات بود». كرزن از وضع اسفناك دامغان در این دوره یاد كرده است. فریدون آدمیت و هما ناطق از اسنادی یاد می‌كننـد كه در آنها گزارشی از اوضاع نامساعد مردم دامغان و سمنان آمده كه ناشی از ناكارآمدی و سوءمدیریت حاكم منطقه بوده است.

بخشی از این سند به شرح ذیل است:

سمنان و دامغان خیلی خراب است. از این حاكم { اعتضادالملك} كاری جز خرابی و آزار مردم، هلاك نمودن مردم و ضرر برای آنها برنمی‌آید و ایـن خـان حـاكم هـیچ در خیـال آبادی و راحت مردم نیست، دو منزل آهوان و قوشه چنـان خـراب اسـت كـه چاپـارچی می‌خواهد اسب‌های خود را به دامغان بیاورد. زیرا در قوشه آب نیست و هجـده سـال است این خان حاكم در سمنان و دامغان حكومـت می‌كنـد و خشـت بـالای خشـت نگذاشته است.

فریزر نیز در سفرنامه خود از وضعیت نامطلوب اقتصادی و اجتماعی و معیشـتی مـردم دامغان در سال‌های 1236 و 1237ق سخن می‌گوید. او نیز استبداد حـاكم را عامـل ركـود دامغان دانسته است؛ فریزر در گزارش خود از بازار دامغان به كسادی کسب‌وکار اشاره كرد؛ تاحدی كه در كمتر مغازه‌ای تامین ضروری‌ترین نیازها ممكن بود. با تغییر ساختار مالكیت ارضی و روند زمینداری در دوران قاجار و تبدیل دولـت از مالكی بزرگ به خرده‌مالكی در اواخر قرن سـیزده و اوایـل قـرن چهـارده هجـری قمـری، زمین‌های خالصه و تیول به زیان زمین‌های موقوفه گسترش یافت.

این جریان زمینه را برای خصوصی كردن املاك بزرگ در نیمه دوم قرن سـیزدهم هجـری قمـری فـراهم كـرد و در 1266ق و در حد گسترده‌ای در سال‌های 1295 و 1296ق، مالكیت زمـین‌های دولتـی و تیول به گروه‌های اعیان و بزرگان و مقامات دولتی انتقال یافت ایـن امر در دامغان با شدت كمتری روی داد. در دامغان، امـلاك خالصـه و تیـول كـاملا از بـین نرفت، بلكه برخی از روستاهای دامغان، چون سلیمان‌آبـاد آهوانو از بخش دامنكوه و فیروزآباد و مایان از بخـش دورشـهر تا سـال 1300ق همچنان از املاك خالصه دیوان اعلی تلقی می‌شدند. منابع از آبادانی نسبی مابقی روستاها در این دوره یاد كرده‌اند. شیروانی به سال 1242ق از گلابی دامغان به نیكی یاد می‌كند.

میرزا ابراهیم 300 روسـتا بـرای دامغـان برشمرده است و از وفور باغ‌های شهر و میوه‌های آن یاد كرده است. مهم‌ترین محصول كشاورزی دامغان پسـته مرغـوب و بـادام كاغـذی آن بـود كـه در سـال 1276ق میرزا ابراهیم از آن تمجید كرد و پـولاك آن را بی‌رقیـب مـی‌دانسـت.

این محصولات را در سال 1273ق از اقلام صادراتی به روسـیه برمی‌شمردند. از دیگر محصولات دامغان، پنبه و كرچك بـود كـه فـراوان كشـت می‌شد همچنـین در سـال 1293ق شـیندلر از مالیـات بـر صابون یاد می‌كند كه نشان از تولید صابون در این شـهر بـوده اسـت.

از صنایع دستی قابل عرضه در این منطقه می‌توان به نوعی كرباس مخصوص خیمه و چادر اشاره كرد كه به هندوستان و روسیه صادر می‌شد. در دوره ناصری، بـا تجـاری‌شـدن كشـاورزی و كشـت و تولیـد محصـولات زراعـی نقدینگی‌آور نظیر پنبه، تنباكو، و توتون و كشت تنباكو به جای گندم، مردم دامغـان بـا كمبـود گندم مواجه شدند.

بـه گـزارش پـولاك، كشت گونه‌ای از پنبه زرد كه الیاف كوتاه و خشن دارد در این منطقه رواج بسیار یافته بـود از این‌رو به دنبال خشكسالی 1287ق و گرانی اجناس در سال‌های 1287و 1288ق قیمت گندم به بالاترین حد خود رسید.

تدابیر اقتصادی حاكم دامغان در سال 1288ق كاهش قیمت اجناس را به همراه آورد لیكن بارندگی مداوم، پس از یـك دوره خشـكسـالی، بـه سـال 1291ق و سال بعد و جاری شدن سیل بـه سـال‌های 1292 و 1293ق بـه تخریب محصولات كشاورزی منجر شد و تداوم آن در سـال‌های 1295 و 1296ق، همچنان بر اقتصاد این شهر صدماتی وارد ساخت.

در آغازین سال‌های قرن چهارده، مشكلات اقتصـادی دامغـان موقتا مرتفـع شـد، امـا زنگزدگی گندم زارها در سمنان و دامغان به سال 1307ق و سـپس سـن خـوردگی گنـدم، منطقه را با كمبود غله مواجه كرد؛ به‌طوری كه بار دیگر بر قیمت گندم افزوده شد.

به این ترتیب، مشكلات متعدد دامغان را از رونق و آبادانی انداخته بـود، بـه گونـه‌ای كـه شرح ازرونق افتادن و ویرانی این شهر فصل مشترك همه منابع این دوره است. از دیگر مولفه‌های مهم در توسعه اقتصادی وجود معادن و ذخایر ارزشـمند هـر منطقـه است كه بهره‌برداری شایسته از آنها می‌تواند در رشد و توسعه اقتصادی هر شهری سودمند افتد.

میرزا ابراهیم از كثرت معادن دامغان یاد كرده است، از معـادن موجـود در دامغان می‌توان به معدن نقره در كوه زر، معدن آهـن و سـرب در كـوه تنگـاك، معدن آهن در كوه شوراب و معـدن طـلای سفید در دولابی اشاره كرد. ظاهرا وجود معادن آهن موجـب رونـق صنایع فلزی شده بود.

از جمله، دامغان در ساخت تیغ‌های فولادی در اوایل قـرن چهـارده قمری با اصفهان رقابت داشت.گرچه ناصرالدین شاه زمینه مناسب برای فعالیت در بخش معادن را برای سرمایه‌گذاران داخلی فراهم آورد، بی‌اقبالی عمومی دولت را بر آن داشت تا از سرمایه‌گذاران خارجی برای رسیدن به این مقصود سود جوید. به همین علت، ناصرالدین شاه استخراج سرب از كوه‌های دامغان و شاهرود را به یك شركت خارجی واگذار كرد.

برخی منابع:
  • كرزن، جرج ناتانیل (1380). ایران و قضیه ایران، ترجمه غلامعلی وحیدمازندرانی، ج 1 و 2، تهران: علمـی و فرهنگی.
  • لمبتون، آن كاترین (1362). مالك و زراع در ایران، ترجمه منوچهر امیری، تهران: علمی و فرهنگی.
  • مك گرگر، سی. ام. (1366). شرح سفری به ایالت خراسان و شمال غربی افغانستان، ترجمه مجید مهدیزاده،ج 1، مشهد: معاونت فرهنگی آستان قدس رضوی.
  • مكنزی، چارلز فرانسیس (1359). سفرنامه شمال: گزارش چارلز فرانسیس مكنزی اولین كنسول انگلـیس در رشت از سفر به مازندران و استرآباد، ترجمه منصوره اتحادیه، تهران: گستره.
  • ملگونف، گریگوری (1376). كرانه‌های جنوبی دریای خزر یـا اسـتان‌هـای شـمالی ایـران، ترجمـه مسـعود گلزاری، تهران: كتابسرا.
  • موسوی نامی، میرزا محمدصادق (1368). تاریخ گیتی گشا، با مقدمه سعید نفیسی، تهران: اقبال.
  • میرزا ابراهیم (1355). سفرنامه استرآباد، مازندران و گیلان، بـه كوشـش مسـعود گلـزاری، تهـران: بنیـاد فرهنگ ایران.
  • ناصرالدین شاه (بی‌تا). سفرنامه خراسان، زیر نظر ایرج افشار، تهران: فرهنگ ایران زمین.
  • ناطق، هما (1356). «تاثیر اجتماعی و اقتصادی بیماری وبا در دوره قاجار»، نگین، ش 148.
  • واتسون، رابرت گرنت (1354). تاریخ ایران در دوره قاجاریه از ابتدای قرن 19تا سال 1858 م، ترجمه وحید مازندرانی، تهران: سیمرغ.
  • - بخشی از یک مقاله. برگرفته از مجله تحقیقات تاریخ اجتماعی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
  • - سال دوم، شماره دوم، پاییز و زمستان 1391، صص 40-25
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید