حکم مرگ برای عاملان جنایت باغ ملارد
قضات دادگاه کیفری یک استان تهران، عاملان جنایت باغ ملارد را به قصاص نفس، زندان و دو سال کار در آسایشگاه سالمندان محکوم کردند.
کد خبر :
۱۷۵۶۶
بازدید :
۷۴۵۴
قضات دادگاه کیفری یک استان تهران، عاملان جنایت باغ ملارد را به قصاص نفس، زندان و دو سال کار در آسایشگاه سالمندان محکوم کردند.
به گزارش خبرنگار جنایی ایران و براساس اوراق پرونده، 12 مرداد سال 90 رهگذری هنگام عبور از بیابانهای اطراف شهریار جسد مرد جوانی را دید که لابهلای پتویی پیچیده شده بود همان موقع هم پلیس را خبر کرد.
تحقیقات پلیسی نشان داد قربانی محسن نام دارد و از مدتها پیش با زنی به نام سمیرا رابطه پنهانی داشته است. پزشکی قانونی هم نظر داد آثار کبودی بر گردن مقتول دیده میشود و به نظر میرسد او را خفه کردهاند.
سمیرا ردیابی شد و تحت بازجویی قرار گرفت و گفت: شوهرم ناصر در میدان میوه و ترهبار کار میکند و بیشتر شبها دیر وقت به خانه میآمد. شوهرم وقتی به رابطه من و محسن (مقتول) پی برد به پلیس اطلاع داد و هر دو بازداشت شدیم و پس از مدتی از زندان آزاد شدیم.از آن پس شوهرم و عمویم «قهرمان» مرا تحت فشار قرار دادند خواستند با محسن قرار ملاقات بگذارم تا او را به دام بکشانند. من هم به اجبار محسن را به باغ عمویم در ملارد کشاندم. در آنجا عمو و شوهرم او را خفه کردند و سپس جسدش را در صندوق خودرو گذاشتند و به بیابانهای اطراف شهریار بردند. مأموران پلیس آگاهی با شنیدن گفتههای این زن، عمو و شوهر او را بازداشت کردند و هر دو به قتل اعتراف کردند. با این افشاگری، قهرمان و ناصر در شعبه 84 دادگاه کیفری محاکمه شده و دادرسان دادگاه هر دو را به قصاص نفس محکوم کردند.
زن جوان نیز به خاطر معاونت در قتل به 15 سال زندان محکوم شد. در این مرحله قهرمان (عموی زن) به حکم قصاص اعتراض کرد و مدعی شد در قتل دخالتی نداشته بلکه شهروز برادر ناصر در این جنایت همکاری کرده است.
این ادعا در حالی مطرح شد که سمیرا نیز منکر حضور عمویش در صحنه قتل شد و قضات دادگاه حکم قصاص او را نقض کردند و پرونده برای بررسی دوباره در این باره به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. قضات شعبه دهم نیز پرونده را برای تحقیق دوباره به دادسرا ارجاع کردند. شهروز (برادر شوهر سمیرا) نیز برای بازپرسی احضار شد و تحت بازجویی قرار گرفت. تا اینکه مشخص شد وی دخالتی در جنایت نداشته است.
سمیرا نیز در بازجویی گفت: من از ترس عمویم گفتم که شهروز با همدستی شوهرم قتل را انجام دادهاند. چرا که عمویم مرا به مرگ تهدید کرده بود و از طرفی هیچ سرپناهی برای زندگی نداشتم و در خانه عمویم به سر میبردم. به همین خاطر مجبور شدم به دروغ بگویم برادر شوهرم در جنایت دخالت داشته است.
به این ترتیب پرونده بار دیگر برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و شوهر سمیرا و عمویش به عنوان متهمانی که در قتل دست داشتهاند در برابر قاضی قرار گرفتند. در جریان این محاکمه که در شعبه دهم دادگاه کیفری به ریاست قاضی قربانزاده برگزار شده بود، ناصر (شوهر سمیرا) گفت: من قتل را قبول ندارم قهرمان (عموی همسرم) با من تماس گرفت و گفت به باغ بیا. وقتی به آنجا رفتم و با جسد محسن داخل صندوق عقب خودروی قربانی روبهرو شدم همراه با او به بیابانی در حاشیه شهریار رفتم و او جسد را در گودالی انداخت. بعد سوار خودرویم شدیم و به باغ برگشتیم.
قهرمان نیز ادعاهای محسن را تکذیب کرد و گفت: من ناصر و سمیرا را برای آشتی به باغ دعوت کردم اما آنها به من گفتند که شهروز (برادر شوهر سمیرا) هم میخواهد به اینجا بیاید و خواستند که تنها باشند و من باغ را ترک کردم. وقتی برگشتم سمیرا به من گفت که ناصر و شهروز با هم محسن را خفه کردهاند. آنها از من خواستند که قتل را به گردن بگیرم و وعده دادند برایم وکیل گرفته تا از خانواده قربانی رضایت بگیرند.
سمیرا نیز در این پرونده که اتهامش معاونت در قتل بود در آخرین دفاع، ادعای عجیبی کرد و گفت: عمویم بیگناه است چرا که همسرم ناصر و برادرش شهروز محسن را کشتهاند.
سرانجام در پایان محاکمه قضات وارد شور شدند و براساس اعتراف صریح متهمان به قتل و مدارک و شواهد موجود ناصر و قهرمان را به خاطر قتل عمد به قصاص نفس محکوم کردند و سمیرا نیز به خاطر معاونت در قتل به 15 سال زندان و دو سال کار در آسایشگاه سالمندان محکوم شد.
به گزارش خبرنگار جنایی ایران و براساس اوراق پرونده، 12 مرداد سال 90 رهگذری هنگام عبور از بیابانهای اطراف شهریار جسد مرد جوانی را دید که لابهلای پتویی پیچیده شده بود همان موقع هم پلیس را خبر کرد.
تحقیقات پلیسی نشان داد قربانی محسن نام دارد و از مدتها پیش با زنی به نام سمیرا رابطه پنهانی داشته است. پزشکی قانونی هم نظر داد آثار کبودی بر گردن مقتول دیده میشود و به نظر میرسد او را خفه کردهاند.
سمیرا ردیابی شد و تحت بازجویی قرار گرفت و گفت: شوهرم ناصر در میدان میوه و ترهبار کار میکند و بیشتر شبها دیر وقت به خانه میآمد. شوهرم وقتی به رابطه من و محسن (مقتول) پی برد به پلیس اطلاع داد و هر دو بازداشت شدیم و پس از مدتی از زندان آزاد شدیم.از آن پس شوهرم و عمویم «قهرمان» مرا تحت فشار قرار دادند خواستند با محسن قرار ملاقات بگذارم تا او را به دام بکشانند. من هم به اجبار محسن را به باغ عمویم در ملارد کشاندم. در آنجا عمو و شوهرم او را خفه کردند و سپس جسدش را در صندوق خودرو گذاشتند و به بیابانهای اطراف شهریار بردند. مأموران پلیس آگاهی با شنیدن گفتههای این زن، عمو و شوهر او را بازداشت کردند و هر دو به قتل اعتراف کردند. با این افشاگری، قهرمان و ناصر در شعبه 84 دادگاه کیفری محاکمه شده و دادرسان دادگاه هر دو را به قصاص نفس محکوم کردند.
زن جوان نیز به خاطر معاونت در قتل به 15 سال زندان محکوم شد. در این مرحله قهرمان (عموی زن) به حکم قصاص اعتراض کرد و مدعی شد در قتل دخالتی نداشته بلکه شهروز برادر ناصر در این جنایت همکاری کرده است.
این ادعا در حالی مطرح شد که سمیرا نیز منکر حضور عمویش در صحنه قتل شد و قضات دادگاه حکم قصاص او را نقض کردند و پرونده برای بررسی دوباره در این باره به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. قضات شعبه دهم نیز پرونده را برای تحقیق دوباره به دادسرا ارجاع کردند. شهروز (برادر شوهر سمیرا) نیز برای بازپرسی احضار شد و تحت بازجویی قرار گرفت. تا اینکه مشخص شد وی دخالتی در جنایت نداشته است.
سمیرا نیز در بازجویی گفت: من از ترس عمویم گفتم که شهروز با همدستی شوهرم قتل را انجام دادهاند. چرا که عمویم مرا به مرگ تهدید کرده بود و از طرفی هیچ سرپناهی برای زندگی نداشتم و در خانه عمویم به سر میبردم. به همین خاطر مجبور شدم به دروغ بگویم برادر شوهرم در جنایت دخالت داشته است.
به این ترتیب پرونده بار دیگر برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و شوهر سمیرا و عمویش به عنوان متهمانی که در قتل دست داشتهاند در برابر قاضی قرار گرفتند. در جریان این محاکمه که در شعبه دهم دادگاه کیفری به ریاست قاضی قربانزاده برگزار شده بود، ناصر (شوهر سمیرا) گفت: من قتل را قبول ندارم قهرمان (عموی همسرم) با من تماس گرفت و گفت به باغ بیا. وقتی به آنجا رفتم و با جسد محسن داخل صندوق عقب خودروی قربانی روبهرو شدم همراه با او به بیابانی در حاشیه شهریار رفتم و او جسد را در گودالی انداخت. بعد سوار خودرویم شدیم و به باغ برگشتیم.
قهرمان نیز ادعاهای محسن را تکذیب کرد و گفت: من ناصر و سمیرا را برای آشتی به باغ دعوت کردم اما آنها به من گفتند که شهروز (برادر شوهر سمیرا) هم میخواهد به اینجا بیاید و خواستند که تنها باشند و من باغ را ترک کردم. وقتی برگشتم سمیرا به من گفت که ناصر و شهروز با هم محسن را خفه کردهاند. آنها از من خواستند که قتل را به گردن بگیرم و وعده دادند برایم وکیل گرفته تا از خانواده قربانی رضایت بگیرند.
سمیرا نیز در این پرونده که اتهامش معاونت در قتل بود در آخرین دفاع، ادعای عجیبی کرد و گفت: عمویم بیگناه است چرا که همسرم ناصر و برادرش شهروز محسن را کشتهاند.
سرانجام در پایان محاکمه قضات وارد شور شدند و براساس اعتراف صریح متهمان به قتل و مدارک و شواهد موجود ناصر و قهرمان را به خاطر قتل عمد به قصاص نفس محکوم کردند و سمیرا نیز به خاطر معاونت در قتل به 15 سال زندان و دو سال کار در آسایشگاه سالمندان محکوم شد.
۰