جسدش را تکه تکه کردم و سرش را در کبابپز گذاشتم!
زن جوانی که با انگیزه نامعلوم مردی را کشته و جسدش را مثله کرده بود، با رضایت اولیای دم از مجازات اعدام رهایی یافت. این زن در مورد انگیزه خود از جنایت اظهارات ضدونقیض زیادی را پیش روی پلیس و قضات دادگاه مطرح کرد.
کد خبر :
۱۸۱۱۴
بازدید :
۸۴۱۶
زن جوانی که با انگیزه نامعلوم مردی را کشته و جسدش را مثله کرده بود، با رضایت اولیای دم از مجازات اعدام رهایی یافت. این زن در مورد انگیزه خود از جنایت اظهارات ضدونقیض زیادی را پیش روی پلیس و قضات دادگاه مطرح کرد.
چهارم خرداد سال ٩٠ وقتی زن ٤٠ ساله به کلانتری ١١٥ رازی رفت و از ناپدید شدن شوهرش خبر داد، پرونده این جنایت پیش روی پلیس و بازپرس قرار گرفت. این زن با مراجعه خود به پلیس از ماموران خواست تا شوهرش را پیدا کنند.
بنابراین موضوع در دستور کار تیم تحقیق قرار گرفت و تجسسها در اینباره آغاز شد. تحقیقات در اینباره آغاز شده بود که دو روز بعد از اعلام این شکایت، جسد مثله شده مردی که صورتش بهطور کامل سوخته بود، در خیابان بازرگان پیدا شد. وقتی کارآگاهان جنایی وارد عمل شدند و تحقیقات خود را برای شناسایی هویت این جسد آغاز کردند، خیلی زود متوجه شدند این جسد متعلق به شوهر همان زن ٤٠ سالهای است که دو روز قبل اعلام شکایت کرده بود.
با مشخص شدن هویت این جسد، تیم تحقیق پی بردند که مقتول با زنی ٥٠ ساله در ارتباط بوده است. بنابراین مظنون شماره یک کارآگاهان همین زن بود که آنها خیلی زود به سراغش رفتند و او را در خانهاش در خیابان شهید بهشتی تهران بازداشت کردند.
با دستگیری این زن، وی منکر قتل شد. با وجود اين در بازرسی از خانه این زن لکههای خون در حمام پیدا شد. بنابراین متهم بار دیگر تحت بازجویی قرار گرفت ولی اظهارات ضدونقیضی را مطرح کرد تا اینکه در آخرین اظهاراتش گفت: «شوهر صیغهایام این مرد را کشت و جسدش را مثله کرد. او تصور میکرد که این مرد با من در ارتباط است.»
با این اعترافات، شوهر این زن دستگیر شد و به ماموران گفت: «همسرم به خاطر اینکه مقتول پولش را خورده بود، از او کینه به دل داشت، برای همین او را به تنهایی کشت و جسدش را مثله کرد. او خودش با من تماس گرفت و گفت که برای کمک به خانهاش بروم. وقتی رفتم دو کیسه پلاستیکی مشکی رنگ داشت که گفت باید آن را از خانه خارج کنم. در راه متوجه شدم که درون کیسه جسد مثله شده ای است.»
این مرد ادامه داد: «همسر صیغهایام از اعضای سابق دو گروهک تروریستی منافقین و اشرف دهقان بوده و به مدت سهسال در پایگاه گروهک منافقین یعنی پادگان اشرف، آموزشهای تروریستی دیده بود.»
بنابراین درنهایت این زن مجبور به اعتراف شد و اینبار به جنایت هولناک اعتراف کرد و گفت: «از مقتول کینه به دل داشتم. برای همین او را به خانهام کشاندم و پس از بیهوش کردنش، او را با ضربات چکش کشتم. بعد از آن جسدش را مثله کرده و صورتش را هم متلاشی کردم تا شناسایی نشود. جسدش را با کیسه پلاستیکی به بیرون منتقل کردم و سرش را هم داخل کبابپز گذاشتم.»
پس از این اعترافات تکاندهنده، درنهایت کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
این زن چند وقت پیش در این شعبه محاکمه شد و باز هم اظهارات تازهای را مطرح کرد. وی به قضات جنایی گفت که مقتول قصد داشته او را مورد آزار و اذیت قرار دهد که وی مجبور به قتل شده است.
در پایان آن جلسه هیأت قضائی وارد شور شدند و به دلیل نقص تحقیقات در این جنایت، پرونده را به دادسرا بازگرداندند.
با رفع این نواقص، بار دیگر این زن در مقابل هیأت قضائی شعبه چهارم قرار گرفت. در این جلسه خانواده اولیای دم خواستار قصاص این زن شدند. متهم نیز اینبار سکوت کرد.
این زن با وجود اصرارهای قضات باز هم حرفی نزد و هیچ دفاعی بیان نکرد. در پایان نیز هیأت قضائی وارد شور شدند و این زن را به قصاص محکوم کردند؛ اما با توجه به نظر رئیس قوه قضائیه در رابطه با تعیین تکلیف اولیای دم صغیر این پرونده، حکم نقض شد و به شعبه همعرض فرستاده شد.
در این مدت نیز اولیای دم با حضور در دادگاه کیفری اعلام رضایت کردند و به پرداخت دیه راضی شدند. بنابراین متهم با پرداخت ١١٠میلیون تومان از مجازات اعدام رهایی یافت. قضات شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران نیز پس از بررسی این پرونده قرار بود که جلسه محاکمه متهم از جنبه عمومی جرم را برگزار کنند اما باز هم برای تعیین تکلیف اولیای دم صغیر، پرونده را روی میز رئیس قوه قضائیه فرستادند.
چهارم خرداد سال ٩٠ وقتی زن ٤٠ ساله به کلانتری ١١٥ رازی رفت و از ناپدید شدن شوهرش خبر داد، پرونده این جنایت پیش روی پلیس و بازپرس قرار گرفت. این زن با مراجعه خود به پلیس از ماموران خواست تا شوهرش را پیدا کنند.
بنابراین موضوع در دستور کار تیم تحقیق قرار گرفت و تجسسها در اینباره آغاز شد. تحقیقات در اینباره آغاز شده بود که دو روز بعد از اعلام این شکایت، جسد مثله شده مردی که صورتش بهطور کامل سوخته بود، در خیابان بازرگان پیدا شد. وقتی کارآگاهان جنایی وارد عمل شدند و تحقیقات خود را برای شناسایی هویت این جسد آغاز کردند، خیلی زود متوجه شدند این جسد متعلق به شوهر همان زن ٤٠ سالهای است که دو روز قبل اعلام شکایت کرده بود.
با مشخص شدن هویت این جسد، تیم تحقیق پی بردند که مقتول با زنی ٥٠ ساله در ارتباط بوده است. بنابراین مظنون شماره یک کارآگاهان همین زن بود که آنها خیلی زود به سراغش رفتند و او را در خانهاش در خیابان شهید بهشتی تهران بازداشت کردند.
با دستگیری این زن، وی منکر قتل شد. با وجود اين در بازرسی از خانه این زن لکههای خون در حمام پیدا شد. بنابراین متهم بار دیگر تحت بازجویی قرار گرفت ولی اظهارات ضدونقیضی را مطرح کرد تا اینکه در آخرین اظهاراتش گفت: «شوهر صیغهایام این مرد را کشت و جسدش را مثله کرد. او تصور میکرد که این مرد با من در ارتباط است.»
با این اعترافات، شوهر این زن دستگیر شد و به ماموران گفت: «همسرم به خاطر اینکه مقتول پولش را خورده بود، از او کینه به دل داشت، برای همین او را به تنهایی کشت و جسدش را مثله کرد. او خودش با من تماس گرفت و گفت که برای کمک به خانهاش بروم. وقتی رفتم دو کیسه پلاستیکی مشکی رنگ داشت که گفت باید آن را از خانه خارج کنم. در راه متوجه شدم که درون کیسه جسد مثله شده ای است.»
این مرد ادامه داد: «همسر صیغهایام از اعضای سابق دو گروهک تروریستی منافقین و اشرف دهقان بوده و به مدت سهسال در پایگاه گروهک منافقین یعنی پادگان اشرف، آموزشهای تروریستی دیده بود.»
بنابراین درنهایت این زن مجبور به اعتراف شد و اینبار به جنایت هولناک اعتراف کرد و گفت: «از مقتول کینه به دل داشتم. برای همین او را به خانهام کشاندم و پس از بیهوش کردنش، او را با ضربات چکش کشتم. بعد از آن جسدش را مثله کرده و صورتش را هم متلاشی کردم تا شناسایی نشود. جسدش را با کیسه پلاستیکی به بیرون منتقل کردم و سرش را هم داخل کبابپز گذاشتم.»
پس از این اعترافات تکاندهنده، درنهایت کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
این زن چند وقت پیش در این شعبه محاکمه شد و باز هم اظهارات تازهای را مطرح کرد. وی به قضات جنایی گفت که مقتول قصد داشته او را مورد آزار و اذیت قرار دهد که وی مجبور به قتل شده است.
در پایان آن جلسه هیأت قضائی وارد شور شدند و به دلیل نقص تحقیقات در این جنایت، پرونده را به دادسرا بازگرداندند.
با رفع این نواقص، بار دیگر این زن در مقابل هیأت قضائی شعبه چهارم قرار گرفت. در این جلسه خانواده اولیای دم خواستار قصاص این زن شدند. متهم نیز اینبار سکوت کرد.
این زن با وجود اصرارهای قضات باز هم حرفی نزد و هیچ دفاعی بیان نکرد. در پایان نیز هیأت قضائی وارد شور شدند و این زن را به قصاص محکوم کردند؛ اما با توجه به نظر رئیس قوه قضائیه در رابطه با تعیین تکلیف اولیای دم صغیر این پرونده، حکم نقض شد و به شعبه همعرض فرستاده شد.
در این مدت نیز اولیای دم با حضور در دادگاه کیفری اعلام رضایت کردند و به پرداخت دیه راضی شدند. بنابراین متهم با پرداخت ١١٠میلیون تومان از مجازات اعدام رهایی یافت. قضات شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران نیز پس از بررسی این پرونده قرار بود که جلسه محاکمه متهم از جنبه عمومی جرم را برگزار کنند اما باز هم برای تعیین تکلیف اولیای دم صغیر، پرونده را روی میز رئیس قوه قضائیه فرستادند.
۰