آیا ایرانی‌ها خشن شده‌اند؟

ایرانی‌ها خشن شده‌اند. این دیگر یک موضوع جدید یا عجیب نیست، موضوعی است که حالا دیگر چندوقتی می‌شود علاوه بر پژوهشگران اجتماعی، مسئولان دولتی هم درباره آن صحبت می‌کنند و حتی می‌گویند که از این موضوع نگرانند؛ نمونه‌اش همین دیروز که «مجید رضازاده»، رئیس مرکز توسعه پیشگیری و درمان اعتیاد سازمان بهزیستی کشور بعد از اظهارنظرهای اخیر مسئولان سازمان بهزیستی و تعدادی از کارشناسان اجتماعی درباره وضع خشونت در جامعه گفت که خشونت در ایران آن‌قدر زیاد شده که باعث شده اعتماد مردم به هم کاهش پیدا کند.

کد خبر : ۱۸۵۴۳
بازدید : ۲۷۰۵

روزنامه شهروند نوشت:
ایرانی‌ها خشن شده‌اند. این دیگر یک موضوع جدید یا عجیب نیست، موضوعی است که حالا دیگر چندوقتی می‌شود علاوه بر پژوهشگران اجتماعی، مسئولان دولتی هم درباره آن صحبت می‌کنند و حتی می‌گویند که از این موضوع نگرانند؛ نمونه‌اش همین دیروز که «مجید رضازاده»، رئیس مرکز توسعه پیشگیری و درمان اعتیاد سازمان بهزیستی کشور بعد از اظهارنظرهای اخیر مسئولان سازمان بهزیستی و تعدادی از کارشناسان اجتماعی درباره وضع خشونت در جامعه گفت که خشونت در ایران آن‌قدر زیاد شده که باعث شده اعتماد مردم به هم کاهش پیدا کند.

«مجید رضازاده»، رئیس مرکز توسعه پیشگیری و درمان اعتیاد سازمان بهزیستی کشور دیروز گفت که افول سرمایه اجتماعی و کاهش اعتماد در مردم، باعث افزایش خشونت در جامعه شده است: «این روزها مردم بسیار کم به یکدیگر اعتماد می‌کنند و یکی از علل این موضوع آن است که ما سرمایه اجتماعی گذشته خود همچون خانواده‌های بزرگ و آشنایی با هم‌محله‌ای‌ها را از دست داده‌ایم و از طرف دیگر سرمایه اجتماعی مدرن ازجمله مهارت گفت‌وگو را به دست نیاورده‌ایم. خشونت در جامعه دو جنبه اجتماعی و روانشناختی دارد؛ جنبه اجتماعی به آموزش و ترویج حقوق شهروندی بازمی‌گردد. احترام به حقوق یکدیگر در جامعه نیاز به زیرساخت اجتماعی دارد، به‌عنوان مثال استقرار دستگاه نوبت‌دهی در بانک‌ها اقدامی در جهت کاهش خشونت در جامعه است.» او در این‌باره گفت: «یکی از برنامه‌هایی که در سند چشم‌انداز کاهش‌ آسیب‌های اجتماعی آمده، موضوع سرمایه اجتماعی است که یکی از موارد مورد توجه در این زمینه افزایش مداراست که در سند مذکور این موضوع مورد بررسی قرار خواهد گرفت.»

رضازاده به «ایلنا» گفت که یکی از اقداماتی که در برنامه‌های حقوق شهروندی و رفتار مدنی انجام می‌شود، آموزش افزایش مداراست: «مباحث مربوط به مهارت‌های زندگی و مهارت‌های بین فردی و ارتباطی ازجمله این موارد است. دلیل اول و دوم مراجعه به مراکز ما و تماس با خط ١٤٨٠ مشاوره تلفنی درباره مشکلات بین‌فردی است که باعث می‌شود دو نفر نتوانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند که این عدم توانایی در برقراری ارتباط باعث می‌شود رابطه دو نفر به خشونت کشیده شود.»

او علت اصلی خشونت و نداشتن توانایی در برقراری ارتباط میان افراد را وجود نداشتن آموزش‌های لازم دانست: «اگر در گذشته افراد می‌توانستند به‌راحتی با یکدیگر ارتباط برقرار کنند به این دلیل بود که بچه‌ها در خانواده آموزش‌های ضمنی و اجمالی برای برقراری ارتباط می‌دیدند، اما امروز والدین چندان با این اصول آشنا نبوده و خودشان هم خیلی مهارت گفت‌وگو را آموزش ندیده‌اند و لذا نمی‌توانند این مهارت‌ها را به فرزندانش منتقل کنند.» رضازاده با بیان این‌که جامعه ما درحال تبدیل شدن به جامعه‌ای مدرن است که در نتیجه آن خواه‌ناخواه یک‌سری از پشتوانه‌های سنتی‌مان را از دست داده‌ایم، گفت: «ضروری است؛ مداخله‌های مدرن را جایگزین این پشتوانه‌ها کنیم که ازجمله آن می‌‌توان به آموزش مهارت‌های زندگی اشاره کرد که طی آن فرد می‌آموزد چگونه خود را بشناسد، چگونه مشکلات را به شیوه منطقی حل‌وفصل کند و چطور عصبانیت و خشم خود را کنترل کند. خانواده‌ها به تست‌زنی فرزندان برای ورود به دانشگاه که تنها ١٠‌درصد در زندگی فرد تاثیرگذار است، اهمیت می‌دهند، اما درباره مهارت‌های پیش از ازدواج فرزندانشان و نیز آموزش مهارت‌های ارتباطی به آنها مطالعه و تلاش زیادی نمی‌کنند، درحالی‌که در این مباحث مدرس و کتاب به‌وفور یافت می‌شود.»

او درباره تاثیر بعضی برخوردهای خشونت‌بار توسط مجریان قانون در ملأعام بر ترویج خشونت گفت: «اگر مردم موضوعی را به‌عنوان خطا و غلط نپذیرند، مجازات آن تاثیرگذار نخواهد بود لذا باید ابتدا در مردم نسبت به خطا بودن یک اقدام پذیرش صورت بگیرد.» رضازاده با تأکید بر لزوم فرهنگ‌سازی و آموزش در جامعه برای پذیرش خطا بودن بعضی اقدامات گفت: «تنها در این صورت است که اگر کسی مرتکب خطا شد و آن خطا مورد مجازات قرار گرفت، مردم آن را می‌پذیرند. اگر فردی از چراغ قرمز عبور کرده و جریمه شود؛ برای مردم قابل پذیرش است، زیرا مردم آن را خطا می‌دانند اما اگر مردم خطا بودن امری را قبول نداشته باشند، برخورد با آن تاثیری نخواهد داشت.»

این نخستین‌بار نیست که یکی از مسئولان دولتی از وجود نداشتن مهارت گفت‌وگو در میان ایرانی‌ها سخن می‌گوید. همین دو هفته پیش بود که «محمود گودرزی»، وزیر ورزش و جوانان در همایشی گفت که پدر و مادرها و فرزندان ایرانی در ٢٤ ساعت تنها ٢٥ دقیقه با هم گفتمان دارند.

قبل از آن و در‌ سال گذشته «محمدباقر الفت»، معاون اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم قوه قضائیه هم گفت که خشونت شهروندان بالا رفته است: «درگیری و استفاده از ابزارهای خاص مثل چاقو و سلاح گرم در رفتار مردم غیرقابل انکار است. متاسفانه امروز شاهد استفاده از سلاح گرم در منازعات هستیم به‌طوری که مردم در نخستین لحظه از وقوع یک منازعه از سلاح گرم استفاده می‌کنند. به همین خاطر تلاش داریم از طریق صداوسیما و رسانه‌ها به‌عنوان کانال انتقال یافته‌های خود استفاده کنیم تا بتوانیم در حد امکان رفتارهای خشونت‌آمیز شهروندان را کاهش دهیم. این افزایش آمار قطعا آسیب‌رسان است و علت آن چیزی جز ضعف اقدامات پیشگیرانه نیست. در این مدت دستگاه‌های مسئول نه‌تنها اقدامات پیشگیرانه را انجام ندادند بلکه ابزار لازم برای انجام آنها را هم در اختیار نداشتند. در کنار همه اینها خودشان را هم ملزم به انجام اقدامات پیشگیرانه نمی‌دانستند.»

از طرف دیگر، در یک هفته گذشته، سخنان دیگری هم درباره افزایش خشونت در ایران منتشر شده است؛ نمونه‌اش همین هفته پیش که «مجید صفاری‌نیا»، رئیس انجمن روانشناسی اجتماعی ایران گفت که در ١٠‌سال اخیر، آستانه تحمل افراد در ایران کاهش پیدا کرده و بیکاری و نابرابری مردم را پرخاشگر کرده ‌‌است: «دلیل عمده این پدیده به بحران‌های اقتصادی، مشکلات مالی و سیاست‌ها و مدیریت نادرست بازمی‌گردد. ایران کشور مرفهی نیست و تنها طبقات خاصی در آن احساس رفاه می‌کنند و باقی مردم در شرایط مطلوبی قرار ندارند، لذا وقتی جامعه دچار مشکلات اقتصادی و بیکاری است؛ مردم روزانه دچار فشار و استرس هستند که این موضوع کاهش آستانه تحمل و افزایش پرخاشگری در جامعه را به دنبال دارد.» به گفته صفاری‌نیا، پایین بودن استانداردهای سلامت و به‌ویژه سلامت اجتماعی در جامعه، کاهش سطح تحمل مردم را به دنبال داشته است: «میزان شادی و نشاط در جامعه کم و میزان فقر، بیکاری و مهاجرت زیاد شده است، همچنین توجه به کرامت انسانی در جامعه ما کاهش یافته و مباحثی همچون رشوه، اختلاس، تبعیض و نابرابری‌های سیستم اداری افزایش داشته است. به‌عنوان مثال فردی ماهی یک‌میلیون تومان هم حقوق نمی‌گیرد، اما می‌بیند که در جای دیگر حقوق ٣٠ میلیونی به فردی می‌دهند. مشاهده این شرایط و پایین بودن استانداردهای سلامت اجتماعی باعث ایجاد احساس ناکامی در افراد و افزایش پرخاشگری ‌در فضای اجتماعی و خانوادگی می‌شود.»

رئیس انجمن روانشناسی اجتماعی ایران دیگر عامل کاهش آستانه تحمل در افراد را پایین بودن ادراک عدالت و بالا بودن ادراک فساد در میان مردم دانسته است: «در این شرایط افراد در فضای اداری، حرفه‌ای و شغلی به نحوی دچار ناکامی می‌شوند و این ناکامی سطح آستانه تحمل آنها را پایین آورده و سطح پرخاشگری آنها را در فضای اجتماعی بالا می‌برد.»

آمار ٥٤٦‌هزار نفری نزاع‌های خیابانی و دلایل خشونت
در سال‌های گذشته سازمان پزشکی قانونی ایران هرچند وقت یک‌بار آمار خشونت‌های خیابانی و دعوا بین مردم را اعلام کرده است؛ مثلا اسفند ‌سال گذشته بود که سازمان پزشكي قانوني اعلام کرد ٥٦٤‌هزار و ٢٢٣ مصدوم نزاع به مراكز پزشكي قانوني كشور مراجعه كرده‌اند. براساس اين گزارش از كل مراجعه‌كنندگان به‌دليل نزاع در ‌سال گذشته ٣٩٠‌هزار و ٣٠١ نفر مرد و ١٧٣‌هزار و ٩٢٢ نفر زن بودند. در اين مدت استان‌هاي تهران با ١٠١‌هزار و ١٠٩، خراسان رضوي با ٤٦‌هزار و ٧٩٨ و اصفهان با ٣٩‌هزار و ٩٩٨ بيشترين و استان‌هاي خراسان جنوبي با سه‌هزار و ٣٠٥، ايلام با سه‌هزار و ٤٢٦ و سمنان با چهار‌هزار و ٥١٤ مراجعه كمترين آمار مراجعين نزاع را داشتند. براساس آمارها، ‌سال ٨٩ با آمار ٦٣١‌هزارو٣٨١ بیشترین آمار نزاع در این ١٣سال در پزشکی قانونی ثبت شده است.

حالا این تعدادی از جامعه‌شناسان و روانشناسان‌اند که می‌گویند این موضوع، نمونه خوبی برای بررسی خشونت در ایران است. «فرنگیس کاظمی»، مدیر گروه روانشناسی استثنایی دانشگاه علامه طباطبایی و روانشناس در گفت‌وگو با «شهروند» دراین‌باره می‌گوید: «نمی‌توان گفت که تنها عامل ایجاد خشونت در جامعه نبود اعتماد درمیان مردم است، به ‌هرحال مردم با تنگناها و فشارهای زیادی زندگی می‌کنند و در طول روز انواع آن را تجربه می‌کنند، همین‌ها زمینه آسیب‌پذیری فرد را بالا می‌برد. از سوی دیگر، مردم از نظر اجتماعی و اقتصادی در آرامش به سر نمی‌برند و فرصتی هم برای رفع خستگی ندارند، خیلی از آنها ناچارند شب و روز کار کنند تا هزینه‌های زندگی‌شان را بدهند، همین باعث می‌شود تا تعامل‌های اجتماعی خدشه‌دار شود، ارزش‌های کاذب درجامعه مطرح شود و درنهایت منجر به بروز آسیب‌هایی ازجمله خشونت شود.»

او ادامه می‌دهد: «زمانی که فشارهای اجتماعی و اقتصادی و روانی روی پدر و مادر سنگینی می‌کند، آنها همین رفتارها را به فرزندانشان منتقل می‌کنند، آن زمان است که فرزند درخانه احساس امنیت نمی‌کند و با از میان رفتن ارتباط و دلبستگی، فرد ناخودآگاه به سمت رفتارهایی که می‌توان خشونت را از آن برداشت کرد، کشیده می‌شود. به ‌هرحال در این پروسه، افراد با خشم‌های فروخرده‌ای رشد پیدا می‌کنند که در بزرگسالی، به شکل خشونت نمایان می‌شود.»

او در دسترس بودن موادمخدر را یکی از عوامل ایجاد خشونت درجامعه می‌داند: «درحال حاضر متاسفانه مواد روانگردان، به راحتی در دسترس است، این در دسترس بودن بی‌حد و حصر و غیرقابل کنترل، یکی از عمده‌ترین فاکتورهای ایجاد خشونت درجامعه است، فرد در این روند، با مصرف روانگردان‌ها، جذب گروه‌های کاذب می‌شود.» به گفته او، سنجش میزان خشونت درجامعه و پراکندگی آن نیاز به انجام تحقیقات گسترده و جدی دارد، باید مشخص شود که این خشونت درچه گروه سنی، در کدام فرهنگ‌ها و در کدام مناطق فراوانی بیشتری دارد.

این روانشناس، معتقد است با این‌که تحقیقی در زمینه میزان خشونت درجامعه انجام نشده، اما آنچه پیداست، این است که خشونت درجامعه زیاد است: «آنچه ما شاهدش هستیم، این است که خیلی از این خشونت‌ها معطوف به خود فرد است، فرد علیه خود رفتارهای پرخطری را اعمال می‌کند، یعنی فرد به سمت چیزهایی می‌رود که مضر است، درست مانند روانگردان‌ها یا موسیقی‌های اعتیاد‌آور. ما اخیرا مراجعه‌کنندگانی داریم که به موسیقی‌های خاصی اعتیاد پیدا کرده‌اند، این موسیقی‌ها درست مانند روانگردان‌ها عمل می‌کنند.»

کاظمی ادامه می‌دهد: «آنچه ما می‌بینیم این است که احساس بی‌حوصلگی، نبود نشاط و... در میان جوانان زیاد شده، به اعتقاد من ما باید برای جوانان الگوی درست ایجاد کنیم به جای این‌که زمینه ارعاب و وحشت آنها را فراهم کنیم.»

«محمد صنعتی» روانپزشک هم در گفت‌وگو با «شهروند»، درباره دلایل وجود خشونت و پرخاشگری در ایران می‌گوید: «وقتی به جامعه ایران، توجه می‌کنیم، می‌بینیم که در دهه‌های گذشته اتفاقاتی را پشت‌سر گذاشتیم. بعد از آن هم جنگ طولانی‌تری که ٣٧، ٣٦‌سال طول کشید که یکی از نشانه‌های آن همین تحریم‌هاست. همه اینها منجر به بی‌ثباتی می‌شود. بی‌ثباتی‌های اجتماعی و اقتصادی و... جنگ همیشه مرزها را مخدوش می‌کند، چه مرزهای زمینی و خاکی و چه اخلاقی و اقتصادی و... وقتی همه اینها مخدوش می‌شود، جمعیتی که در چنین جامعه و فرهنگی زندگی می‌کنند، سطح اضطراب‌شان بالا می‌رود و احساس ناامنی می‌کنند. در ادامه آن هم با مشکلاتی مواجه می‌شوند که درنهایت میزان اضطراب و افسردگی را بالا می‌برد.» او ادامه می‌دهد: «به هرحال خشونت درمیان جوانان زیاد شده، این هم فقط محدود به کشور ما نیست. میل به خشونت هم بالا رفته است. مردم اعتراض‌هایشان را اغلب با خشونت ابراز می‌کنند که ما خیلی با این موضوع مواجه می‌شویم. جوانان معتقدند که حقشان را باید فریاد بزنند. همین هم باعث بالارفتن میزان پرخاشگری می‌شود.»

جالب اما اینجاست؛ آنطور که بعضی کارشناسان می‌گویند، افزایش میزان خشونت درجامعه فقط به مسائل اجتماعی و کم‌بودن سرمایه اجتماعی نیست؛ نمونه‌اش«محسن مروتی»، عضو هیأت علمی موسسه تحقیقات گیاه‌پزشکی و کارشناس باقی‌مانده سموم که می‌گوید محصولات آلوده‌ای که ایرانی‌ها به‌ویژه تهرانی‌ها می‌خورند، روی رفتار آنها تاثیر گذاشته است. او یکی از افرادی است که هرچند وقت یک‌بار درباره تأثیر میوه‌های آلوده به سموم بر سلامت مردم هشدار می‌دهد و حالا در گفت‌وگو با «شهروند» دراین‌باره می‌گوید: «مسمومیت‌ها که تکلیفشان معلوم است، شرایط مزمن و غیرمزمن دارند که اگر تکرار شوند، باعث چند بیماری می‌شوند. این مسمومیت‌ها وقتی تکرار شوند، باعث بیماری‌های عصبی مختلفی می‌شوند؛ پرخاشگری یکی از اصلی‌ترین آنهاست. اختلال در حافظه کوتاه‌مدت و فراموشی‌های مختلف است. اختلال یادگیری و فراگیری در کودکان، پارکینسون و آلزایمر از دیگر تبعات آن است.»

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید