ماجرای دختری که برای داعش بمب میساخت!
کد خبر :
۱۸۶۴۰
بازدید :
۲۶۷۵
یک دختر ۶سالۀ ایزدی ماجرای بمبساختنش برای داعش را فاش کرد.
وبگاه سی.ان.ان. عربی، گزارشی تصویری از زندگی یک دختر ششسالۀ ایزدی منتشر کرد که یکی از سران داعش، او را به ساختن بمب وادار میکرد.
دیلین مادر این دختر 6ساله میگوید: آنها دخترم را ساعت پنج عصر میبردند و ساعت 1 شب برمیگرداندند.
عایشه، تأکید میکند که داعشیها او را تهدید میکردند اگر کاری که از او میخواهند انجام ندهد، او را میکشند.
به گزارش العالم، عایشه در ادامه گفت: آنها لباس سیاه به ما میپوشاندند و مادهای زردرنگ بههمراه شکر و پودرهایی دیگر به ما میدادند، ما آنها را وزن میکردیم سپس آنها را داغ میکردیم آنگاه مهمات را از آنها پر میکردیم. پس از آن یکی از عناصر داعش میآمد و جهت کامل شدن بمب، سیمهایی به آن وصل میکرد.
دیلین، مادر عایشه، تأکید میکند که او و دخترش، یکی از هزاران خانوادهای بودند که داعش آنها را ربوده و به این شیوه از آنها کار میکشید.
دیلین بهصورت منظم، چندین بار فروخته شد و به او تجاوز شد، اما برای حفاظت از جان کودکانش نمیتوانست در برابر داعشیها از خود دفاع کند، با این حال میدانست پیش از آنکه عایشه به سن ازدواج برسد، باید راهی برای فرار پیدا کند.
یک روز یکی از داعشیها که مسئول نگهداری از آنها بود، برای اجرای عملیاتی رفت و دیلین با استفاده از فرصت با یکی از نزدیکانش که ایزدیهای ربوده شده را نجات میداد، تماس گرفت.
دیلین آرزویی برای خود ندارد، زیرا تمام کاخ آرزوهایش ویران شده است، اما تنها آرزویی که برای عایشه دخترش دارد آن است که بتواند فراموش کند روزی بردۀ داعش بود.
دیلین دربارۀ شوهرش میگوید: آخرین بار، او را در حالی دیدم که دستهایش را بالا گرفته بود و داعشیها او را میبردند.
عناصر تروریست داعش، هزاران تن از مردان ایزدی را اعدام کردند آنگاه زنان و دختران آنان را به اسیری برده و در بازار برده فروشان فروختند.
وبگاه سی.ان.ان. عربی، گزارشی تصویری از زندگی یک دختر ششسالۀ ایزدی منتشر کرد که یکی از سران داعش، او را به ساختن بمب وادار میکرد.
دیلین مادر این دختر 6ساله میگوید: آنها دخترم را ساعت پنج عصر میبردند و ساعت 1 شب برمیگرداندند.
عایشه، تأکید میکند که داعشیها او را تهدید میکردند اگر کاری که از او میخواهند انجام ندهد، او را میکشند.
به گزارش العالم، عایشه در ادامه گفت: آنها لباس سیاه به ما میپوشاندند و مادهای زردرنگ بههمراه شکر و پودرهایی دیگر به ما میدادند، ما آنها را وزن میکردیم سپس آنها را داغ میکردیم آنگاه مهمات را از آنها پر میکردیم. پس از آن یکی از عناصر داعش میآمد و جهت کامل شدن بمب، سیمهایی به آن وصل میکرد.
دیلین، مادر عایشه، تأکید میکند که او و دخترش، یکی از هزاران خانوادهای بودند که داعش آنها را ربوده و به این شیوه از آنها کار میکشید.
دیلین بهصورت منظم، چندین بار فروخته شد و به او تجاوز شد، اما برای حفاظت از جان کودکانش نمیتوانست در برابر داعشیها از خود دفاع کند، با این حال میدانست پیش از آنکه عایشه به سن ازدواج برسد، باید راهی برای فرار پیدا کند.
یک روز یکی از داعشیها که مسئول نگهداری از آنها بود، برای اجرای عملیاتی رفت و دیلین با استفاده از فرصت با یکی از نزدیکانش که ایزدیهای ربوده شده را نجات میداد، تماس گرفت.
دیلین آرزویی برای خود ندارد، زیرا تمام کاخ آرزوهایش ویران شده است، اما تنها آرزویی که برای عایشه دخترش دارد آن است که بتواند فراموش کند روزی بردۀ داعش بود.
دیلین دربارۀ شوهرش میگوید: آخرین بار، او را در حالی دیدم که دستهایش را بالا گرفته بود و داعشیها او را میبردند.
عناصر تروریست داعش، هزاران تن از مردان ایزدی را اعدام کردند آنگاه زنان و دختران آنان را به اسیری برده و در بازار برده فروشان فروختند.
۰