خوف و رجای زنان افغان

کد خبر : ۱۸۹۱۳
بازدید : ۱۳۲۲
برای نخستین‌بار در افغانستان یک زن به سمت ریاست دفتر دادستانی افغانستان منصوب شد. از این انتصاب می‌توان به‌عنوان یک گام بلند در راستای تحقق ارتقاي جایگاه زنان در مناصب قدرت در افغانستان یاد کرد.

ملیحه حسن طب به‌عنوان معاون اداری و مالی دفتر دادستانی افغانستان منصوب شد. او سال‌ها استاد دانشگاه کابل بوده و در این دانشگاه حقوق، علوم سیاسی و روابط بین‌الملل تدریس می‌کرده است. ملیحه حسن که ٤٦ ساله است مدتی نیز در برخی ماموریت‌های سازمان ملل در افغانستان و در دفتر برنامه توسعه این سازمان مشغول به کار بوده است.

فعالیت اجتماعی زنان در جامعه و همچنین فعالیت‌های آنان در مناصب و مشاغل گوناگون طی سال‌های حاکمیت طالبان در این کشور به محاق رفته بود؛ البته طالبان ریشه همه مشکلات زنان افغانستان نبود بلکه فرهنگ غالب در این کشور نیز در بسیاری مواقع اجازه ظهور و بروز توانایی‌های زنان را نمی‌داد؛ اما در سال‌های اخیر، تعداد زیادی از دختران به مدرسه می‌روند و عده بیشتری از زنان، بیرون از خانه کار می‌کنند و اینها دستاوردهای قابل توجهی برای زنان افغانستان است.

اما هنوز ترس بر زندگی آنها سایه افکنده است. طالبان اخیراً با گردن‌زدن دو زن در ملاعام، بار دیگر خشم عمومی را برانگیخت؛ اما اسناد نشان می‌دهد که اغلب زنان از طرف کسانی از نزدیکان و اعضای خانواده تهدید مي‌شوند. نورجهان اکبر، از فعالان حقوق بشر افغانستان درباره چالش‌های غلبه بر نگرش محافظه‌کارانه در مواجهه با روند رو به رشد تبلیغات ضد زن گفت‌وگویی با الجزیره
انجام داده که می‌خوانید:

در حال حاضر حقوق زنان در افغانستان را چطور توصیف می‌کنید؟
وضعیت فعلی زنان افغان مانند وضع حال حاضر کشور آشفته و بی‌ثبات است. به دلیل پیشرفت قابل توجه زنان افغان، از زمان مداخله در کشور به رهبری آمریکا و نیز به جهت افزایش ناامنی، نابرابری اقتصادی و تندروی و افراط، این بیم وجود دارد که دستاوردهای ما مورد تهدید واقع شود و حقوق مدنی اندک و آزادی‌های فردی از ما سلب شود. از ‌سال ٢٠٠٩ تعداد زنان شاغل افغان افزایش یافته است؛ اما در عین حال تعداد زیادی از فعالان زن و روزنامه‌نگاران به واسطه ترس از خشونت کشور را ترک کرده‌اند. وقتی من درباره تهدید به خشونت صحبت می‌کنم، منظورم فقط طالبان نیست؛ با این‌که آنها مسئول اصلی هدف قرار دادن و کشتن معلمان، افسران پلیس، روزنامه‌نگاران و فعالان زن هستند.

روزانه زنان در فضاهای عمومی با آزار و اذیت مواجه‌اند. در واقع از هر ١٠ زن افغان ٩ زن می‌گویند که در راه مدرسه یا کار با این مسأله دست به گریبان بوده‌اند و به جز این، ١٤‌درصد می‌گویند که آنها به همین دلیل از رفتن به مدرسه بازمانده‌اند. ٨٧‌درصد از زنان افغان در خانه دچار خشونت لفظی، جنسی یا فیزیکی بوده‌اند. بخش عمده خشونت علیه زنان حتی ترورهایی که عموم مردم را هدف قرار می‌دهد، مورد پیگرد قانونی قرار نمی‌گیرد.

به رغم همه اینها زنان افغان معلم، وزیر، نماینده مجلس، موسیقیدان، نویسنده، روزنامه‌نگار، عکاس و... هستند و ما سخت کار می‌کنیم تا امور را برای خودمان و کشور بهتر کنیم؛ اما در راه بازسازی افغانستان امنیت زنان باید اولویت دولت باشد. وقتی ما نگران آزار و اذیت دیگران باشیم، وقتی کشتن زنان در هر زمانی آزاد است، وقتی هر روز نگران زندگی خود هستیم، چگونه می‌توانیم کشور را به پیش ببریم؟

بر مبنای گزارش‌ها طالبان به‌تازگی در شمال افغانستان دو زن را در ملا عام گردن زد- یک مورد قتل ناموسی بود- آیا این نگرانی وجود دارد که این نوع اقدامات نشانه‌ای از پسرفت وضع زنان افغان باشد؟
واقعیت تلخ این است که حتی اگر در این مورد بر مطبوعات بین‌المللی نیز تمرکز کنیم، باز هم این قتل‌های ناموسی غیرعادی نیستند. زنان افغان تنها به این دلیل که زن متولد شده‌اند یا می‌خواهند شوهرشان را خود انتخاب کنند، توسط طالبان یا اعضای خانواده خود کشته می‌شوند؛ با این حال آنچه این نوع از اجرای حکم به من می‌گوید این است که نقش قانون در افغانستان، بیش از پیش، دچار زوال شده است و این وضع برای هیچ‌کس خوب نیست.

بسیاری از زنان افغان از خشونت خانگی توسط اعضای خانواده خود رنج می‌برند. تغییر دادن نگرش افراد نسبت به زنان چقدر دشوار است؟
در همه جای دنیا تغییر‌دادن نگرش نسبت به زنان و کاهش خشونت وابسته به جنسیت کاری بی‌نهایت دشوار است؛ در افغانستان نیز به دلیل تندروی و افراط، حضور طالبان و خشونت وابسته به جنسیت خانگی هم این امر صادق است؛ ضمن این‌که همه عواملی که برشمردم، به هم وابسته و مرتبطند. در چند‌ سال اخیر تبلیغات ضد زن به‌طور افراط‌گرایانه به‌ویژه در شهرهای بزرگ روند افزایشی داشته است. مجامع محلی که زمانی میانه‌رو بودند و به طریقی حقوق زنان را پذیرفته بودند، اکنون تمام مدت برنامه خطبه خود را صرف پرداختن به این موضوعات می‌کنند که زنان نباید اجازه کار، تحصیل یا حتی حرف‌زدن در اجتماع را داشته باشند. افزون بر استفاده از گردن‌زدن در ملاءعام برای نشان دادن تنبیه زنان به عموم و ایجاد وحشت در آنان و وادار کردنشان به سکوت و راندنشان به حاشیه، افراطیون حال حاضر تلویزیون، رسانه‌های اجتماعی، مجامع و حتی مدارس را برای تداوم و تقدیس خشونت به کار می‌گیرند.

دستاوردهای چشمگیری از برخی دختران در مدرسه دیده شده است. آیا این خطر وجود دارد که حقوق تازه کسب شده زنان و دختران از بین برود؟
بله؛ اثرات آن از همین حالا قابل رویت است. در‌ سال ٢٠١٤ در افغانستان ١٦٣ مدرسه مورد حمله قرار گرفت. اغلب این مدارس دخترانه بودند. امسال نیز حملات افزایش یافته است. در ژانویه یک مدرسه دخترانه در کابل به آتش کشیده شد و این اتفاقی بود که از زمان به دست گرفتن قدرت توسط طالبان در ‌سال ١٩٩٦ به وقوع نپیوسته بود. در ماه فوریه، وزارت آموزش و پرورش اعلام کرد كه ٧٠٠ مدرسه به واسطه ناامنی هزاران دختر و پسر محروم تعطیل شده است. فقط در همین هفته ٢٠ دختر مدرسه‌ای در ولایت غور مسموم شدند. این حملات نه فقط برای کسانی که با خشونت مواجه می‌شوند، بلکه برای کشور به‌ طور کلی وحشت‌آفرین است.

سازمان‌های بین‌المللی از این‌که فعالان حقوق زنان به‌طور عمدی مورد هدف قرار می‌گیرند، اظهار نگرانی کرده‌اند. برای این فعالان ادامه دادن و مطالبه تغییر چقدر دشوار است؟
من کسی از فعالان حقوق بشر را نمی‌شناسم که برای برابری جنسیتی کار و در افغانستان احساس امنیت كند. ما خواهران خود را دیده‌ایم که به دلیل عدالت‌خواهی به قتل رسیده‌اند و به حاشیه رانده می‌شوند. ما خواستار مجازات کسانی شده‌ایم که ملاله کاکر، ‌هانیه صفی، صفیه احمد جان، ذکیه ذکی و بسیاری دیگر از روزنامه‌نگاران و فعالان را کشتند تنها به این دلیل که از واقعیات می‌گفتند. به ما گفته شده که صدای خود را خفه کنیم. به ما گفته شده که نباید درباره موضوعاتی که با آنها مواجهیم حرف بزنیم، ازجمله خطر تجاوز به عنف و خشونت علیه زنان؛ چراکه این مسائل برای جامعه ما شرم‌آور تلقی می‌شوند. این بی‌عدالتی‌ها مایه ننگ است اما واقعیت این است که مردم خواهان پایان بخشیدن به آن نیستند.

زنان افغان هنوز با چالش‌های متعددی در زندگی خود مواجهند. آیا شما به آینده خوش‌بین هستید؟
بله؛ من خوشبینم چون شور و اشتیاق زنان جوان را می‌بینم که برای ایجاد تغییر در داخل کشور کار می‌کنند و چون می‌دانم که به‌رغم غصه‌ها، تهدیدها و ناامیدی‌ها این جنگ، ارزش ادامه دادن دارد. بدبین بودن به ما کمکی نخواهد کرد؛ فقط ما را از ادامه دادن راه دلسرد می‌کند. من ترجیح می‌دهم که از تلاش باز‌نمانم. افغانستان همان قدری که به افراطیون طرفدار خشونت متعلق است به من و امثال من تعلق دارد و ما کشور را به آنها تسلیم نخواهیم کرد- دست کم نه بدون مبارزه.
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید