چرا «ارجها» در ایران میمیرند؟
تصميم به فروش كارخانهاي مانند ارج، با سابقه و قدمت طولاني كه دارد، نشاندهنده مشكلات توليد در كشور است. مشكلاتي كه هر چند از زواياي مختلف قابلبررسي است، اما اگر به صورت اجمالي به آن بپردازيم، دو عامل كليدي، قابليت درون بنگاهي و سازماني و مشكلات فضاي كسب و كار.
کد خبر :
۱۹۱۴۵
بازدید :
۱۰۸۶
تصميم به فروش كارخانهاي مانند ارج، با سابقه و قدمت طولاني كه دارد، نشاندهنده مشكلات توليد در كشور است. مشكلاتي كه هر چند از زواياي مختلف قابلبررسي است، اما اگر به صورت اجمالي به آن بپردازيم، دو عامل كليدي، قابليت درون بنگاهي و سازماني و مشكلات فضاي كسب و كار.
مشكلات درون سازماني و قابليت درون بنگاهي، يكي از مهمترين عوامل معضلات كنوني بنگاههاي ايران هستند. هر بنگاهي در ابتدا بايد قابليتهاي دروني خود را افزايش دهد؛ اين قابليتها به سطح تكنولوژي، ماشينآلات، منابع انساني، داشتن ارتباطات گسترده بينالمللي و از همه مهمتر مديريت مربوط است. متاسفانه در سالهاي گذشته به مواردي از اين دست كمتر توجه شده و مهمترين دليل اين بيتوجهي را ميتوان تربيت نكردن مديران توانمند دانست. مديراني كه در كشور تربيت شدند، مديراني با توانايي و قابليتهاي محدود هستند، درك درستي از پيشرفت تكنولوژي ندارند و آشنا به فن نيستند.
هرگاه شركت يا بنگاهي از طريق مديران ناتوان اداره شود، طبيعي است كه نميتواند مسير خود را به خوبي پيدا كند و به همين روي وقتي بحران در كشور آغاز شد، بسياري توليدكنندگان ايران انعطاف كافي از خود را نشان ندهند. حتي بسياري از مديران بنگاههاي كشور دقيقا نميدانند بازار هدف كجاست؟ چطور مشتري خود را در بازار هدف پيدا كنند و همچنين چطور رضايت پايدار آن را به دست آورند. اين سبب ميشود كه كشور توسعه نيابد و امكان توليد با كيفيت و با قيمت مناسب روز بهروز كمتر شود. هر چند امروز هم نمونههايي وجود دارند كه با وجود مشكلات بسيار، به دليل داشتن مديران توانمند و آگاه، در كنار ارتباطات بينالمللي مناسب، توانستند بنگاه خود را حفظ كنند و در مسير درست قرار دهند. كمبود تكنولوژي و ماشين آلات قديمي هم مزيد بر علت شده تا روز بهروز توان توليدكنندگان داخلي تحليل رود. شركت ارج، سالها از تكنولوژي و ماشينآلات قديمي استفاده كرده بود و در نهايت كار به جايي رسيد كه رو به تعطيلي است؛ چرا كه ديگر توان رقابت و فعاليت را از دست داده بود.
علاوه بر عوامل درون سازماني، مشكلات فضاي كسبو كار كشور هم مطرح است. مشكلي كه سالها در مورد آن صحبت شده اما در عمل هيچ تغييري به وجود نيامده است. در ايران متاسفانه نهتنها بنگاهها از داشتن مديران توانمند محروم هستند، بلكه در حوزه دولتي، بنگاهها، نهادها و موسسات وابسته به دولت، هم از داشتن مديراني كه بتوانند گرهي از مشكلات باز كنند، محروم هستند. اغلب مديران دولتي ايران، كارگزاراني هستند كه توانمنديهاي بالاي مديريتي ندارند يا به دليل ارتباطات خود به درجه مديريت رسيدند يا به هر روي توانايي كافي براي اين سمت را ندارند.
از آنجايي كه در موسسات دولتي توانايي مديران پايين است، اگر ارزيابي دقيقي انجام شود، بخش مهم مشكلات كسب و كار به همين افراد بازميگردد. مديران دولتي ايران عمدتا هيچ راهكاري براي مشكلات ندارند و آن مديراني هم كه راهكارهاي كشورهاي ديگر را براي ايران مطرح ميكنند، امكان اجرايي كردن آن را ندارند. به همين دليل ديده ميشود برخي مديران دولتي براي حفظ صندلي خود حاضر هستند دست به هر كاري بزنند.
يك بنگاه اقتصادي، مانند يك پرنده براي پرواز نياز به دو بال مهم دارد، يك بال به توانمندي درونبنگاهي مرتبط است و بال ديگر به مشكلات كسب و كار و مباحث كلانتر اقتصادي. بنگاهها در شرايط كنوني از دو بال خود محروم هستند و طبيعي است كه در اين فضا، شركتي مانند ارج تعطيل شود.
مشكلات درون سازماني و قابليت درون بنگاهي، يكي از مهمترين عوامل معضلات كنوني بنگاههاي ايران هستند. هر بنگاهي در ابتدا بايد قابليتهاي دروني خود را افزايش دهد؛ اين قابليتها به سطح تكنولوژي، ماشينآلات، منابع انساني، داشتن ارتباطات گسترده بينالمللي و از همه مهمتر مديريت مربوط است. متاسفانه در سالهاي گذشته به مواردي از اين دست كمتر توجه شده و مهمترين دليل اين بيتوجهي را ميتوان تربيت نكردن مديران توانمند دانست. مديراني كه در كشور تربيت شدند، مديراني با توانايي و قابليتهاي محدود هستند، درك درستي از پيشرفت تكنولوژي ندارند و آشنا به فن نيستند.
هرگاه شركت يا بنگاهي از طريق مديران ناتوان اداره شود، طبيعي است كه نميتواند مسير خود را به خوبي پيدا كند و به همين روي وقتي بحران در كشور آغاز شد، بسياري توليدكنندگان ايران انعطاف كافي از خود را نشان ندهند. حتي بسياري از مديران بنگاههاي كشور دقيقا نميدانند بازار هدف كجاست؟ چطور مشتري خود را در بازار هدف پيدا كنند و همچنين چطور رضايت پايدار آن را به دست آورند. اين سبب ميشود كه كشور توسعه نيابد و امكان توليد با كيفيت و با قيمت مناسب روز بهروز كمتر شود. هر چند امروز هم نمونههايي وجود دارند كه با وجود مشكلات بسيار، به دليل داشتن مديران توانمند و آگاه، در كنار ارتباطات بينالمللي مناسب، توانستند بنگاه خود را حفظ كنند و در مسير درست قرار دهند. كمبود تكنولوژي و ماشين آلات قديمي هم مزيد بر علت شده تا روز بهروز توان توليدكنندگان داخلي تحليل رود. شركت ارج، سالها از تكنولوژي و ماشينآلات قديمي استفاده كرده بود و در نهايت كار به جايي رسيد كه رو به تعطيلي است؛ چرا كه ديگر توان رقابت و فعاليت را از دست داده بود.
علاوه بر عوامل درون سازماني، مشكلات فضاي كسبو كار كشور هم مطرح است. مشكلي كه سالها در مورد آن صحبت شده اما در عمل هيچ تغييري به وجود نيامده است. در ايران متاسفانه نهتنها بنگاهها از داشتن مديران توانمند محروم هستند، بلكه در حوزه دولتي، بنگاهها، نهادها و موسسات وابسته به دولت، هم از داشتن مديراني كه بتوانند گرهي از مشكلات باز كنند، محروم هستند. اغلب مديران دولتي ايران، كارگزاراني هستند كه توانمنديهاي بالاي مديريتي ندارند يا به دليل ارتباطات خود به درجه مديريت رسيدند يا به هر روي توانايي كافي براي اين سمت را ندارند.
از آنجايي كه در موسسات دولتي توانايي مديران پايين است، اگر ارزيابي دقيقي انجام شود، بخش مهم مشكلات كسب و كار به همين افراد بازميگردد. مديران دولتي ايران عمدتا هيچ راهكاري براي مشكلات ندارند و آن مديراني هم كه راهكارهاي كشورهاي ديگر را براي ايران مطرح ميكنند، امكان اجرايي كردن آن را ندارند. به همين دليل ديده ميشود برخي مديران دولتي براي حفظ صندلي خود حاضر هستند دست به هر كاري بزنند.
يك بنگاه اقتصادي، مانند يك پرنده براي پرواز نياز به دو بال مهم دارد، يك بال به توانمندي درونبنگاهي مرتبط است و بال ديگر به مشكلات كسب و كار و مباحث كلانتر اقتصادي. بنگاهها در شرايط كنوني از دو بال خود محروم هستند و طبيعي است كه در اين فضا، شركتي مانند ارج تعطيل شود.
۰