قتل درپی پیشنهاد بی‌شرمانه؛ مقتول مي‌خواست با همسرم ازدواج كند!
مردي كه نقشه ازدواج با زني متاهل را كشيده بود، به دست شوهر زن به قتل رسيد. مقتول در آخرين ملاقاتش با قاتل از او خواسته بود، زنش را طلاق بدهد تا خودش بتواند با او ازدواج كند. پليس، جسد مقتول را كه از پشت سر با ضربه شديد متلاشي شده بود، يك روز پس از وقوع قتل (١٨/٨/٨٨) در مزرعه ذرتي اطراف ملارد پيدا كرد اما دستگيري قاتل مدتي زمان برد و كارآگاهان در روند تحقيقات، دست كم به سه نفر ديگر نيز مظنون شده بودند.
کد خبر :
۱۹۵۸۷
بازدید :
۷۷۳۵
مردي كه نقشه ازدواج با زني متاهل را كشيده بود، به دست شوهر زن به قتل رسيد. مقتول در آخرين ملاقاتش با قاتل از او خواسته بود، زنش را طلاق بدهد تا خودش بتواند با او ازدواج كند. پليس، جسد مقتول را كه از پشت سر با ضربه شديد متلاشي شده بود، يك روز پس از وقوع قتل (١٨/٨/٨٨) در مزرعه ذرتي اطراف ملارد پيدا كرد اما دستگيري قاتل مدتي زمان برد و كارآگاهان در روند تحقيقات، دست كم به سه نفر ديگر نيز مظنون شده بودند.
آنها پس از مدتي به اين نتيجه رسيدند كه قاتل به احتمال زياد با مقتول رفت و آمد داشته و او را به خوبي مي‌شناخته است. با كسب اين سرنخ، تحقيقات بر دايره دوستان مقتول محدود شد و سرانجام فاش شد كه قاتل كسي جز «برادر مستاجر مقتول» نيست. به اين ترتيب متهم تحت پيگرد قرار گرفت و در دام پليس افتاد. او كه مردي جوان است در بازجويي‌ها به قتل اعتراف كرد و گفت: «پنج - شش سال پيش از حادثه، برادرم و خانواده‌اش، مستاجر مقتول بودند. مدتي كه گذشت، فهميدم او برادرم را معتاد كرده و با همسرم هم ارتباط دارد. چند بار گفت بايد زنم را طلاق بدهم تا بتواند با او ازدواج كند. تصميم گرفتم تلافي كنم براي همين يك روز چكي به مبلغ ٤٠٠ هزار تومان از خانه مقتول دزديدم اما پشيمان شدم و آن را در يك پلاستيك انداختم و به حياط خانه‌شان پرت كردم. او ماجرا را فهميد و از من شكايت كرد. مدتي اين قضيه ادامه داشت تا اينكه در رفت و آمدهايم به خانه برادرم، ارتباطم با مقتول بيشتر شد.»
ارتباط متهم با مقتول تا آنجا پيش رفت كه قرار شد يك روز به درخواست مقتول، با ماشين دنبال او برود تا با هم براي انجام كاري به مزارع اطراف ملارد بروند اما در همين روز قتل اتفاق افتاد. متهم ادامه داد: «آن روز وقتي دنبال مقتول رفتم، با هم به اطراف زمين‌هاي كشاورزي ملارد رفتيم اما در راه او دوباره گفت با زنم ارتباط دارد و بايد او را طلاق بدهم تا بتواند با او ازدواج كند. خيلي عصباني شدم و ماشين را نگه داشتم. او پياده شد و من هم در اين لحظه، با چكش از پشت چند ضربه به سرش زدم كه كشته شد.»
متهم پس از اعتراف به زندان منتقل شد و پرونده‌اش براي رسيدگي در اختيار شعبه دهم دادگاه كيفري استان تهران به رياست قاضي محمدباقر قربانزاده قرار گرفت. صبح ديروز قرار بود جلسه رسيدگي برگزار شود اما به دليل عدم حضور اولياي دم به روز ديگري موكول شد.
آنها پس از مدتي به اين نتيجه رسيدند كه قاتل به احتمال زياد با مقتول رفت و آمد داشته و او را به خوبي مي‌شناخته است. با كسب اين سرنخ، تحقيقات بر دايره دوستان مقتول محدود شد و سرانجام فاش شد كه قاتل كسي جز «برادر مستاجر مقتول» نيست. به اين ترتيب متهم تحت پيگرد قرار گرفت و در دام پليس افتاد. او كه مردي جوان است در بازجويي‌ها به قتل اعتراف كرد و گفت: «پنج - شش سال پيش از حادثه، برادرم و خانواده‌اش، مستاجر مقتول بودند. مدتي كه گذشت، فهميدم او برادرم را معتاد كرده و با همسرم هم ارتباط دارد. چند بار گفت بايد زنم را طلاق بدهم تا بتواند با او ازدواج كند. تصميم گرفتم تلافي كنم براي همين يك روز چكي به مبلغ ٤٠٠ هزار تومان از خانه مقتول دزديدم اما پشيمان شدم و آن را در يك پلاستيك انداختم و به حياط خانه‌شان پرت كردم. او ماجرا را فهميد و از من شكايت كرد. مدتي اين قضيه ادامه داشت تا اينكه در رفت و آمدهايم به خانه برادرم، ارتباطم با مقتول بيشتر شد.»
ارتباط متهم با مقتول تا آنجا پيش رفت كه قرار شد يك روز به درخواست مقتول، با ماشين دنبال او برود تا با هم براي انجام كاري به مزارع اطراف ملارد بروند اما در همين روز قتل اتفاق افتاد. متهم ادامه داد: «آن روز وقتي دنبال مقتول رفتم، با هم به اطراف زمين‌هاي كشاورزي ملارد رفتيم اما در راه او دوباره گفت با زنم ارتباط دارد و بايد او را طلاق بدهم تا بتواند با او ازدواج كند. خيلي عصباني شدم و ماشين را نگه داشتم. او پياده شد و من هم در اين لحظه، با چكش از پشت چند ضربه به سرش زدم كه كشته شد.»
متهم پس از اعتراف به زندان منتقل شد و پرونده‌اش براي رسيدگي در اختيار شعبه دهم دادگاه كيفري استان تهران به رياست قاضي محمدباقر قربانزاده قرار گرفت. صبح ديروز قرار بود جلسه رسيدگي برگزار شود اما به دليل عدم حضور اولياي دم به روز ديگري موكول شد.
۰
