زخمی به قدمت 70 سال
باید زمان زیادی بگذرد تا آثار زخمهای جنگ اتمی به طور کامل از بین برود. درست هفتاد سال پیش در چنین روزی، ناگازاکی مورد حمله قرار گرفت و هنوز مردم آن را به خاطر دارند.
کد خبر :
۲۱۲۸
بازدید :
۱۰۸۸۰
فرادید | باید زمان زیادی بگذرد تا آثار زخمهای جنگ اتمی به طور کامل از بین برود. درست هفتاد سال پیش در چنین روزی، ناگازاکی مورد حمله قرار گرفت و هنوز مردم آن را به خاطر دارند.
به گزارش فرادید به نقل از دیلی میل، یکی از ساکنین آن روزهای ناگازاکی از بمب اتم جان سالم به در برد، ولی هنوز آثار آن اتفاق تلخ از وجود او پاک نشده است. «سومیتِری تانیگوچی» حالا 86 ساله شده است. آثار زخمهای دردناک بمب اتمی با گذشت 70 سال، هنوز در پوست و استخوان او قابل مشاهده است.
این پیرمرد مانند دهها هزار نفر دیگر قربانی بمب اتمی شد که در روز 9 اوت 1945، یعنی 70 سال پیش بر سر مردم ناگازاکی انداخته شد. تعداد زیادی در دم از بین رفتند و برخی نیز زنده ماندند، اما نمیتوان زندگیِ بازماندگان بمب اتمی ناگازاکی را خوب تصور کرد. سومیتری هنوز نمیتواند دست چپش را کاملا بلند کند. در طول این هفتاد سال نیز همسرش هر روز صبح بر روی زخمهای او کرم میمالد تا شاید از درد و سوزش زخمهایش کاسته شود.
سه تا از دندههایش در همان روز سوخت، اما هنوز در جای خود قرار دارد. به همین دلیل، بر روی سینهی استخوانی او چند گودی غیرطبیعی وجود دارد.
زمانی که آن بمب اتم پنج تنی در ارتفاع 500 متری منفجر شد، او تنها 16 سال داشت. سومیتری گروهی از بازماندگان را دور هم جمع کرده است. حوزه فعالیتهای آن گروه، عدم گسترش سلاحهای هستهای است. او و گروهش امیدوارند که دیگر کسی در دنیا به علت انفجار اتمی متحمل رنج نشود. ناگازاکی تنها در فاصله سه روز پس از هیروشیما مورد حمله اتمی قرار گرفت. در فاصله 72 ساعت، 226 هزار نفر در بمباران اتمی هیروشیما و ناگازاکی جان باختند که قریب به اتفاق آنها غیرنظامی بودند. هزاران کودک و زن در یکی از تلخترین صفحات تاریخ، قربانی سیاستهای اشتباه قدرتها شدند.
شغل آقای تانیگوچی در 16 سالگی نامهرسانی بود و به یاد دارد که چگونه انفجار او را از دوچرخهاش به جهتی دیگر پرتاب کرد. او حدود یک کیلومتر و نیم با مرکز انفجار فاصله داشت. او میگوید که بر اثر شوک انفجار کاملا گیج میخورد و سه روز تمام در شهر راه میرفت، بیآنکه مقصدی برای خود تعیین کرده باشد. آقای تانیگوچی حتی از شدت جراحت وارده خبر نداشت. او به یاد دارد که چیزی شبیه لباس از کمر، دستها و بازوهایش آویزان بوده که مدتی بعد فهمید پوست خودش بوده است.
او پس از نجات 21 ماه بستری شد و در تمام این مدت بر روی شکم خود دراز کشیده بود تا پزشکان بتوانند گوشت در حال فساد و استخوانهای بدشکل شدهی او را درمان کنند. او مدام هشیاری خود را از دست میداد، اما صدای پرستاران را میشنید که به هم میگفتند آیا این پسر زنده میماند؟
چند ساعت پیش از حمله دوم (ناگازاکی)، هواپیماهای آمریکای سه میلیون کاغذ را بر فراز ژاپن ریختند. در آن برگهها به مردم ژاپن هشدار داده شد که اگر جنگ را تمام نکنند، سلاحهای اتمی بیشتر و بیشتری علیه آنها استفاده خواهد شد و کشورشان را نابود خواهند کرد.
شش روز بعد، ژاپن تسلیم شد.
به گزارش فرادید به نقل از دیلی میل، یکی از ساکنین آن روزهای ناگازاکی از بمب اتم جان سالم به در برد، ولی هنوز آثار آن اتفاق تلخ از وجود او پاک نشده است. «سومیتِری تانیگوچی» حالا 86 ساله شده است. آثار زخمهای دردناک بمب اتمی با گذشت 70 سال، هنوز در پوست و استخوان او قابل مشاهده است.
این پیرمرد مانند دهها هزار نفر دیگر قربانی بمب اتمی شد که در روز 9 اوت 1945، یعنی 70 سال پیش بر سر مردم ناگازاکی انداخته شد. تعداد زیادی در دم از بین رفتند و برخی نیز زنده ماندند، اما نمیتوان زندگیِ بازماندگان بمب اتمی ناگازاکی را خوب تصور کرد. سومیتری هنوز نمیتواند دست چپش را کاملا بلند کند. در طول این هفتاد سال نیز همسرش هر روز صبح بر روی زخمهای او کرم میمالد تا شاید از درد و سوزش زخمهایش کاسته شود.
زمانی که آن بمب اتم پنج تنی در ارتفاع 500 متری منفجر شد، او تنها 16 سال داشت. سومیتری گروهی از بازماندگان را دور هم جمع کرده است. حوزه فعالیتهای آن گروه، عدم گسترش سلاحهای هستهای است. او و گروهش امیدوارند که دیگر کسی در دنیا به علت انفجار اتمی متحمل رنج نشود. ناگازاکی تنها در فاصله سه روز پس از هیروشیما مورد حمله اتمی قرار گرفت. در فاصله 72 ساعت، 226 هزار نفر در بمباران اتمی هیروشیما و ناگازاکی جان باختند که قریب به اتفاق آنها غیرنظامی بودند. هزاران کودک و زن در یکی از تلخترین صفحات تاریخ، قربانی سیاستهای اشتباه قدرتها شدند.
او پس از نجات 21 ماه بستری شد و در تمام این مدت بر روی شکم خود دراز کشیده بود تا پزشکان بتوانند گوشت در حال فساد و استخوانهای بدشکل شدهی او را درمان کنند. او مدام هشیاری خود را از دست میداد، اما صدای پرستاران را میشنید که به هم میگفتند آیا این پسر زنده میماند؟
آقای تانیگوچی با صدای ضعیف و در حالی که به سختی نفس میکشد، میگوید: «میخواهم دیگر از سلاح اتمی استفادهای نشود.» او حالا لباسی به تن کرده تا زخمهایش دیده نشوند.
شش روز بعد، ژاپن تسلیم شد.
۰