دوران عاشقی؛ تجربه دشوار تعهد و تزلزل

شاید در نگاه اول حتی وقتی از این و آن قصه فیلم را می‌شنوی تکراری به‌نظر برسد، اما نه تکرار مکررات! همان فضا و نگاهی که در فیلم‌های با قصه مشابه دیده‌ایم، در اینجا تکرار نمی‌شود.

کد خبر : ۲۳۸۰
بازدید : ۳۰۹۰
شاید در نگاه اول حتی وقتی از این و آن قصه فیلم را می‌شنوی تکراری به‌نظر برسد، اما نه تکرار مکررات! همان فضا و نگاهی که در فیلم‌های با قصه مشابه دیده‌ایم، در اینجا تکرار نمی‌شود.

دست‌کم فیلم در اجرا و کارگردانی همچنین چیدمان قصه و ساختار فیلم‌نامه آن‌قدر مستحکم و منطقی است که لااقل با خود می‌گویی قصه را درست تعریف می‌کند، شخصیت‌ها در جایی که باید باشند قرار دارند. تعلیق و تعلقات داستان به‌موقع صورت می‌گیرد و درنهایت اینکه فیلم درصورت فرمی خود، اثری شسته‌رفته و واجد منطق دراماتیکی است.

درواقع آنچه فراتر از ضعف و قوت‌های مضمونی و درون‌مایه اثر به‌عنوان یک امتیاز مثبت برای فیلم«دوران عاشقی» باید تأکید کرد قصه‌گوبودن فیلم است. ضمن اینکه کارگردان بزنگاه‌های دراماتیک را به‌خوبی ترسیم کرده و موقعیت‌های پرتعلیق فیلم را در شرایط تصمیم‌گیری شخصیت‌ها به‌درستی طراحی می‌کند. منطق درام هم درست از وسط همین موقعیت برخاسته و صورت‌بندی می‌شود.

درنهایت باید گفت آنچه موجب می‌شود تا نگارنده دوران عاشقی را بهترین اثر علیرضا رئیسیان در کارنامه سینمایی‌اش بداند، همین التفاط به جزئیات در فیلم‌نامه و چینش درست و دقیق موقعیت‌هاست که البته با بازی‌های خوب لیلا حاتمی و شهاب حسینی تکمیل می‌شود اما این به معنای کامل‌بودن فیلم از هر نظر نیست، بلکه صورت‌بندی قصه و ساختار فرمی فیلم خوب از آب درآمده اما می‌توان از حیث محتوایی و برخی موقعیت‌های انسانی که غالبا در شرایط بحرانی که قصه بر پایه آن بنا شده، برخی حفره‌ها و خلأ‌های دراماتیکی را پیدا کرد که موجب می‌شود با وجود اینکه عناصری مثل دروغ و پنهان کاری آنچنان که در آثار اصغر فرهادی قوام و منطق درونی دارد، در اینجا قوام نمی‌یابد.

اینکه از منطق اثر سخن گفتیم، بیشتر ناظر بر منطق روایت و فرم است نه لزوما منطق درونی موقعیت‌های داستانی. اینکه نام اصغر فرهادی را آوردم نیز شاید به این دلیل باشد که به‌نوعی دوران عاشقی شباهت‌هایی به چهارشنبه‌سوری اصغر فرهادی دارد.

به این دلیل که در هر دو فیلم تجربه خیانت در بستر قصه برجسته نمی‌شود، بلکه بیشتر شرایط و دلایلی که اتفاق خیانت را قابل تحقق می‌کند، به تصویر کشیده شده. شاید بهتر است به جای واژه کشدار خیانت که این‌روزها نه‌فقط در سینما که در واقعیت نیز به واژه پرسوءتفاهم بدل شده و دامنه وسیع و بی‌منطقی پیدا کرده، از بحران رابطه عاطفی سخن بگوییم؛ بحرانی که می‌تواند زمینه‌ساز انجام خیانت شود. از سوی دیگر، نوع مواجهه و بازنمایی فیلم در نسبت با این موضوع جذاب است. بیتا تمدن (لیلا حاتمی) که وکیل خانواده است، این‌بار با پرونده‌ای مواجه می‌شود که زنی از همسر خویش شکایت کرده و در پی طلاق و گرفتن حق و حقوق خود است، اما این متهم کسی نیست جز شوهر خود خانم وکیل که پنهانی ازدواج کرده بود.

این موقعیت دشوار انسانی که با سویه زنانه‌اش نیز روبه‌رو هستیم، ابعاد عاطفی- حسی این بحران را عمیق‌تر می‌کند. اگرچه نمی‌توان برای قصه فیلم جنسیت تراشید و آن را از منظر نگاه یکی از دو جنس مرد یا زن تحلیل کرد، اما سویه زنانه فیلم سنگین‌تر است و بیشتر تأثیر این شکل از رابطه بر روح، روان و ذهن زن را به تصویر می‌کشد. از زنانه‌بودن قصه سخن گفتیم و نمی‌توان در همین‌باره به بازی خوب لیلا حاتمی اشاره نکرد که به‌نوعی در یک موقعیت، تازه نقش «لیلا»ی داریوش مهرجویی را تداعی می‌کند؛ نقشی سخت و درون‌گرایانه که باید موقعیت زنی را به نمایش بگذارد که در یک تضاد و تصمیم‌گیری دشوار قرار گرفته و نوعی بلاتکلیفی احساسی را تجربه می‌کند. او وکیل پرونده‌ای می‌شود که از یک‌سو باید از موکلی دفاع کند که زن همسرش شده و درواقع پرونده‌ای را باید به سرانجام برساند که متهم آن همسر خودش است بنابراین از طرف دیگر، او در موقعیت دوگانه عشق و وظیفه هم قرار گرفته که تجربه تلخ و دشواری است.

«دوران عاشقی» روایت تجربه دشوار تعهد و تزلزل است؛ تجربه‌ای سخت که تصمیم میان ماندن یا رفتن را دردناک می‌کند اینکه بمانیم و بگذریم و فراموش کنیم یا حتی بمانیم و فراموش نکنیم یا اینکه برویم و از این دوگانگی رها شویم. البته در پس این رهایی باز هم معلوم نیست می‌توان رستگاری و نجات را تجربه کرد یا این موقعیت پارادوکسیکال بازهم میان عشق و نفرت میان خاطرات و خطرات و میان حسرت و انتقام، مدام بازتولید می‌شود.

دوران عاشقی از ریتم و ضرباهنگ مناسبی برخوردار است و فارغ از تعلیق درونی قصه که به روایت کشش لازم را می‌دهد، خود روایت و چیدمان پلان‌ها و زمان‌بندی آنها نیز به ریتم بیرونی آن، آهنگ خوشی می‌بخشد. شخصیت‌پردازی نیز منطقی و به‌اندازه است جز بازی بازیگر تازه‌کار مینا وحید که هم‌وزن با دو بازیگر اصلی نیست و در دیالوگ‌گویی هم ضعف دارد و دوم جنس حرف‌زدن و نصیحت‌های پدرانه پرویز پورحسینی که کمی فیلم را دچار شعارزدگی می‌کند. بااین‌حال، دوران عاشقی فیلم خوش‌ساختی است که اگرچه قصه‌ای تکراری دارد، اما خود را در عناصر و المان‌های آشنای این ژانر تکرار نمی‌کند.

منبع: روزنامه شرق
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید