شکارچی پسربچه‌های پایتخت

شاید اگر سماجت و هوشیاری مأمور پلیس نبود، راز شکارچی پسربچه‌های پایتخت هرگز فاش نمی‌شد.

کد خبر : ۲۳۸۳۹
بازدید : ۶۶۹۶
شاید اگر سماجت و هوشیاری مأمور پلیس نبود، راز شکارچی پسربچه‌های پایتخت هرگز فاش نمی‌شد.

به گزارش همشهری، مأمور جوان كه به‌دنبال دريافت گزارش آدم‌ربايي، راهي خانه‌اي در پايتخت شده بود، به‌رغم اصرار صاحبخانه بر بي‌گناهي، وارد آنجا شد و در نهايت راز سياه مرد شرور را فاش كرد. چند روز پيش پسرنوجواني راهي يكي از كلانتري‌هاي پايتخت شد و گفت كه مردي دوستش را ربوده است. او ادامه داد: لحظاتي قبل دوستم برايم پيامكي فرستاد كه در آن نوشته بود مردي به نام مهدي او را ربوده و در حمام خانه‌اش زنداني كرده است.

با اظهارات وي تيمي از مأموران راهي خانه موردنظر شدند. وقتي صاحبخانه مقابل در آمد و مأموران پليس را ديد مدعي شد كه گزارش اشتباهي به پليس مخابره شده است. با اين حال يكي از مأموران كه به‌ رفتار او شك كرده بود، تصميم گرفت براي اطمينان وارد خانه شود.

مأموران با رضايت او وارد خانه شدند تا اينكه به دري برخوردند كه قفل بود. مأمور پليس از صاحبخانه خواست تا در را بازكند. او اصرار داشت كه آنجا اتاقكي بوده كه پدرش در آن را قفل كرده و كليدش را ندارد. مأمور پليس اما تصميم گرفت قفل در را بشكند كه صاحبخانه چاره‌اي جز باز كردن قفل نديد و وقتي در باز شد مأموران با پسر نوجواني كه در آنجا زنداني شده بود، روبه‌رو شدند.

همراه پسر نوجوان، مهدي 30ساله نيز حضور داشت كه دستانش را روي دهان پسرنوجوان گذاشته بود تا مبادا او فرياد بزند. پسر 16ساله كه وحشت‌زده بود و دست و پايش مي‌لرزيد به مأموران گفت: ساعتي قبل‌ در ميداني در شرق تهران نشسته بودم كه مهدي به سمتم آمد. او در محله ما زندگي مي‌كند. سراغ يكي از دوستانش را گرفت كه گفتم نمي‌دانم كجاست. در يك لحظه به زور يقه مرا گرفت و با تهديد چاقو مرا به اينجا آورد و زنداني كرد.

حتي صاحبخانه هم از ترس جرأت اعتراض نداشت. چون اكثر بچه‌هاي محل از مهدي مي‌ترسند. او فرد عصبي و خشني است كه با هركسي درگير شود چاقو مي‌كشد و زخمي‌اش مي‌كند.وي ادامه داد: در يك لحظه وقتي مهدي از حمام بيرون رفت موبايلم را كه در جيبم پنهان كرده بودم، بيرون آوردم و براي يكي از دوستانم پيامك فرستادم. وقتي پيام را ارسال كردم اصلا فكرش را نمي‌كردم فورا پليس برسد و مرا آزاد كنند.

شكايت‌هاي سريالي

با دستگيري مهدي، 2شكايت مشابه ديگر هم پيش روي تيم تحقيق قرار گرفت. شاكيان جديد 2پسر نوجوان بودند كه وقتي متوجه دستگيري مهدي شده بودند، تصميم به شكايت گرفتند چرا كه تا پيش از اين جوان شيطان‌صفت آنها را مي‌ترساند تا هيچ كدام شكايت نكنند. قربانيان 2نوجوان 16و 17ساله بودند كه عنوان كردند مهدي با تهديد چاقو آنها را ربوده و نقشه‌هاي شيطاني خود را اجرا كرده است.

يكي از شاكيان مي‌گفت، مهدي هربار با تهديد او را به خانه دوستانش مي‌برده و او را تسليم نيت شوم خود مي‌كرده است. او هر بار وي را تهديد مي‌كرده كه اگر شكايت كند، وي را به قتل مي‌رساند.متهم ديروز براي انجام تحقيقات به شعبه هفتم دادسراي جنايي تهران منتقل شد و پيش روي قاضي مرشدلو قرارگرفت. او اما در جلسه بازپرسي خود را بي‌گناه دانست. گفت و گو با او را در ادامه بخوانيد.

مامور پليس مو به مو گزارش داده كه شاكي را در رختكن حمام زنداني كرده بودي، ‌چطور مي‌گويي بي‌گناهي؟

با مأمور گلاويز شدم، فكر مي‌كنم او اشتباه كرده است. در ضمن وقتي پليس به آنجا آمد من روي كاناپه خواب بودم!

شاكي گفته با تهديد چاقو، او را كشان كشان به خانه دوستت بردي؟

نه او هم احتمالا اشتباه مي‌كند!

معتادي؟

شيشه مي‌كشم.

پس احتمال دارد كه دچار توهم شدي و همه‌‌چيز را فراموش كرده‌اي؟

اصلا هرچه شما مي‌گوييد درست است، هر جرمي باشد گردن مي‌گيرم، حتي قتل!

دو شاكي ديگر هم پس از اينكه دستگير شدي، شكايت كردند و گفتند تا پيش از اين تهديدشان مي‌كردي كه اگر شكايت كنند جانشان را مي‌گيري؟

نه، همه اينها دروغ است. برايم پاپوش درست كردند. فكر كنم با من خصومت و دشمني دارند. راستش خيلي‌ها به من حسادت مي‌كنند و دشمن زياد دوروبرم دارم!

چرا؟

نمي‌دانم.

احتمال دارد كه افراد ديگري را هم با اين شگرد به دام انداخته باشي؟

نه !

سابقه داري؟

3سابقه سرقت و درگيري دارم. به‌خاطر دختر مورد علاقه‌ام با پسري درگير شدم و با چاقو يكديگر را زخمي كرديم. از آن روز به بعد تاندول دست راستم پاره شد و يك‌جورايي فلج شدم. حتي كارخوبي داشتم كه آن را از دست دادم.

شغلت چيست‌؟

الان ميوه‌فروشم. اما فوق ديپلم گرافيك دارم و پيش از اين گرافيست بودم و در شركتي كار مي‌كردم.

در كودكي يا نوجواني، چنين اتفاقي برايت رخ نداده كه قرباني نقشه شوم فردي شوي؟

سرش را پايين مي‌اندازد و سكوت مي‌كند.

پس خودت هم قرباني شده و درصدد انتقام بودي؟

نمي‌خواهم به گذشته فكر كنم، عذاب مي‌كشم. من صرع دارم و فكر كردن به اين موضوع، باعث تشنجم مي‌شود!
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید