خراب کنند، خسته شدیم! اینجا زورآباداست
کد خبر :
۲۳۹۹۹
بازدید :
۱۲۷۰
چند خانه هنوز از بالای تپهای که خانههایش را یکی بعد از دیگری خراب کردند، پایین نیامدهاند. ساکنان این چند خانه زندگی در دامنه تپه اسلامآباد را ترجیح میدهند. خانههایی که شهر کرج و جاده چالوس از پنجرههایش معلوم است.
بیشتر از ١٢سال است که این چند خانه تنها ماندهاند و ستاد ساماندهی تپه اسلامآباد هم نتوانسته آنها را از سراشیبی پایین بکشد. در خانهها باز است. «اینجا امنه. کسی کاری به کسی نداره. مینیبوسم رو همینجور با در باز اینجا پارک میکنم. قدیمها اسمش بد در رفته بود اما حالا این منطقه به کلانتری نزدیکه.» خانه عسگری روبهروی رصدخانه خواجهنصيرالدين طوسي است. سمت راستش را نشان میدهد. ساختمانی چند طبقه و نیمهکاره که سایهاش بر خانههای خرابشده تپه افتاده. ساختمانی که براساس شنیده محلیها متعلق به آتشنشانی است و قرار پایگاه اورژانس هوایی هم داشته باشد اما چند سالی است که رها شده.
ساختمانی که به گفته سعید فیروزگاه از اعضای شورای شهر کرج و عضو کمیسیون عمران و شهرسازی این شورا، با خواست این شورا نیمهکاره مانده «قرار بود روی تپه، دانشگاه آتشنشانی احداث شود اما جلوی ساخت این دانشگاه را گرفتیم. اگر قرار باشد به فضای ساختوساز وارد شویم، اوضاع مثل سابق میشود برای همین هم فعلا جلوی بردن مصالح را گرفتهایم». عسگری اما از نقشهای میگوید که یکی از آشنایانش در شهرداری و ستاد ساماندهی آن را دیده. نقشهای که در آن کل تپه اوضاع متفاوتی خواهد داشت «شنیدیم اینجا قراره اوضاعش عوض شه. ساختوساز انجام بگیره. میگن قراره خونههای اینجا برج بشه. برای همین هم میخوان ما رو از اینجا بلند کنن».
بقایای خانههایی که بلدوزر از روی آنها رد شده، هنوز باقی است. دیواری تکیه داده به دیوار خانه همسایه. خانه داوود بعد از خانه آقای عسگری، آخرین خانه تپه است. از ایوانش آسمان نزدیکتر از هرجاست و برای همین هم داوود برخلاف همسن و سالهایی که در رصدخانه برایشان کلاس برگزار میشود، از ایوان خانه آسمان را میبیند «ما نمیریم رصدخونه». در خانه آنها هم به رسم خانههای محله باز است «همینجا دنیا اومدم. ١٣سالمه. بابا، مامان خونه نیستن». میخواهند خانه را به ستاد ساماندهی واگذار کنند. راه مدرسه دور است و زمستانها وضع سختتر میشود.
پیش از این در خرابههای این منطقه، معتادان زیادی رفتوآمد داشتند و حالا تعدادشان به خاطر کلانتری اسلامآباد کمتر شده اما خیلی از آنها به پارکی که در کنار رصدخانه درحال ساخت است، میروند. جایی که به گفته فیروزگاه به دلیل قرار گرفتن ستاد آسیبدیدگان اجتماعی، مشکل بزرگی بر دوشش است. پارکی که میشود از وسط آن میانبر زد به مناطق دیگر اسلامآباد. پنج منطقهای که هرکدامشان چندین خانه خراب و چند خانه سالم دارند. «از سیسال قبل که اومدیم اینجا میگن طرحه، باید خراب شه. گفتن کلید به کلید خونه میدیم. هیچ خبری نشد. گفتن وام میدیم اما وام هم ندادن و زمین هم ندادن حتی. ما اینجا مشکلی نداریم. راحتیم. عادت کردیم. با پولی هم که میدن هیچ کجا نمیتونیم خونه بخریم. من مینیبوس دارم. اونم از نوع گازوییلی. فقط اینجا میشه آوردش. همسایهای نیست که اعتراض کنه.» این چند خانه روی تپه اوضاعشان از خانههای پایینی بهتر است. هرچند اجازه ساختوساز ندارند اما خیابان آسفالت و پهنی دارند که پایینیها از آن محرومند.
«اینجا مشکل زباله داریم. ماشیناشون چند روز یک بار میان و برای همین هم خیلی اذیت میشیم». چند خانه تنها مانده علاقهای به واگذاری ملکشان به ستاد ساماندهی ندارند. میخواهند ستاد، خانههایشان را نصف قیمت خانه در عظیمیه، محلی اعیانی و مجاور اسلامآباد بردارد. «ما نمیتونیم جمع کنیم و بریم. با وجود همه مشکلات. با اینکه میدونیم اینجا آخر خطه» اینجا منطقه یک است.
خانههای بیقیمت، خانههای توافقی
خانهها اوایل دهه ٥٠ روی هم چیده شدند. اغلب شبانه و به دور از چشم مسئولان وقت و برای همین هم بیقواره و بدون اصول شهرسازی دامنه تا بالای تپه را گرفتند و معکبهای روشن شب شدند. حضورشان آنقدر روشن شد که در سال ١٣٦٦ تنها منطقه اصابت موشک عراقیها در کرج باشند و بعد از آن نام «تپه موشکی» هم کنار اسمهای دیگرش «زورآباد»، «مرادآب» و «اسلامآباد» معروف شود.
چندسال بعد در اوایل دهه ٧٠ تصمیم بر این شد که کوچههای تنگ و خانههای کوچکش ساماندهی شوند و ساکنانش با دریافت مبلغی ملکشان را واگذار کنند. بلدوزرها از نوک تپه شروع کردند. هر خانه که فروبریزد، دوروبریهایش پریشان میشوند. ساکنانی که میدانند مجبورند خانههایشان را واگذار کنند. خانههایی که اجازه ساختوساز و نوسازی از آنها سلب شده. برای همین هم اغلبشان خانه را واگذار کرده و به مناطق حاشیهای و اطراف کرج کوچ میکنند. این کوچ زمانی اتفاق افتاد که پس از تلاشهای بسیار، طرح بهسازی اولیه یعنی تأمین زیرساختها، خدمات، بهسازی تدریجی معابر و حتی خانهها مطرح شده بود. اما این طرح متوقف شد و دولت وقت به این نتیجه رسید که بهسازی دردی را درمان نمیکند و مشکلات محله با بهسازی قابلرفع نیست. در نتیجه حاضر شد سرمایهگذاری بیشتری کند تا محله تخریب شود.
سال ١٣٩٠، منصور قاسمی در مستندی با نام «اینجا زورآباد است» با ٥٠خانواری که کوچ کردهاند، گفتوگو میکند. خانوارهای جابهجا شدهای که جذب سکونتگاههای غیررسمی در سایر مناطق شهر شدهاند. یکی از مصاحبهشوندگان در این مستند میگوید خانهاش را بدون جواز و قاچاقی ساخته است. خانههای جدیدی که اغلب در نزدیکی زمینهای زراعی ساخته شدند و نشان از اسکان غیررسمی دوباره در شهر دارند. سکونتگاهی که ساکنانش باید برای گرفتن آب و برق و زیرساختهای شهری آن تلاش کنند و زمینهای کشاورزی که بهصورت دستنوشت و غیرمجاز خریداری میکنند، کاربری زراعی را از دست میدهند و تبدیل به محلههای جدید میشوند.
بعضی از خانوادهها هم توانستند در مناطق شهری ساکن شوند. هرچند خیلی از ساکنان حال حاضر منطقه از سرنوشت همسایگانشان بیاطلاعند. فیروزگاه میگوید «تعدادی از اهالی این منطقه درحالحاضر در باغستان ساکناند، همچنین در کیانمهر محلی برای اسکان آنها درنظر گرفته شده.» اما خانم جابری از مناطقی چون کمالآباد و پیشاهنگی میگوید. در ورودی بقالی کوچکی ایستاده که با همسرش آن را اداره میکنند «خیلی از ما از ترس به ستاد ساماندهی مراجعه نمیکنیم، چون اگر بریم هر قیمتی که بدن مجبور میشیم واگذار کنیم. خیلیا رفتن اطراف کرج. پیشاهنگی، کمالآباد، ملکآباد و جاهای دیگه. ما هم دوست داریم از اینجا بریم اما کاسب ٣٠سالهایم. مشتریا اینجا عادتکردن به ما. مادرم با من زندگی میکنه و پسرم که تازه ازدواج کرده، همه توی ٧٠ متر خونهایم.»
وضعیت بهداشتی برای اهالی هر ٦منطقه اسلامآباد یکسان است. شهرداری بهخاطر ساماندهی منطقه، از ساماندهی فاضلابها دست کشیده و برای همین هم در جویهای کوچک کوچهها آب فاضلاب روان است. بچهها کنار همین جویها بازی میکنند. وسیله تفریح و بازی در این منطقه وجود ندارد. یک پارک بزرگ درحال ساخت است که اهالی برای رسیدن به آن راهی طولانی را باید طی کنند. امیر جوانمرد، مدیر اجرایی طرح ساماندهی تپه مرادآب میگوید منطقه دو پارک دیگر هم دارد. یکی پارک طلوع و دیگری پارکی است که ستاد ساماندهی آن را احداث کرده است. «به صورت کلی در تمام این سالها ٤٥٠٠ملک تملک و ٧٠٠ هکتار آزاد شده است اما براساس طرح جامعی که اواخر پارسال به تصویب رسید و مبنای کار قرارگرفت، ١٢٠٠ تا ١٣٠٠قطعه دیگر هم باید تملک شود که ٧٢هکتار وظیفه سازمان ساماندهی و باقیمانده آن هم وظیفه شهرداری است. هر کدام از ما بودجه جداگانهای برای این امر داریم.»
بودجه موردنظر برای این منطقه آنطور که فیروزگاه میگوید و در شورای شهر و برای سالجاری به تصویب رسیده، ٤میلیارد است. «از این بودجه، مقداری برای خرید خانههاست و بیشترش برای تعریض خیابانهای اصلی منطقه.»
تپه را که دور بزنیم، از منطقه یک به مناطق پایینتر میرسیم. جایی که نه اهالی و نه فیروزگاه هیچکدام نمیدانند دقیقا هریک از خانهها به چه قیمتی تخریب شدهاند. «متری حساب نکردیم. بهصورت توافقی ملک واگذار میشه». از بالای تپه تا سراشیبی دامنهاش، تعداد خانههای خراب شده کمتر میشود. میانههای تپه زندگی هنوز مانند سابق در جریان است. اینجا منطقه ٣ است.
خراب کنند، خسته شدیم
اعلایی٥٥ ساله است و از ١٥سالگی در این محل زندگی کرده. بنگاه معاملات ملکیاش بر خیابان ولیعصر است. شلوغترین منطقه اسلامآباد. جاییکه نه خانههایش خراب شدهاند و نه ساکنانش رخت مهاجرت پوشیدهاند. زندگی مانند همان سالهای اولی که اینجا ساکن شدند در جریان است. هرچند بهگفته اعلایی در این محل دیگر خریدوفروش نمیشود. «کسی در چنین وضعیتی برای خرید ملک به اینجا نمیاد. اینجا نه میشه زندگی کرد و نه میشه واگذار کرد و رفت. موقعیت بدی است. ما از خدامونه که اصلا بیان تمام این منطقه رو از بین ببرن. اما وضعیتمون روشن شه و بدونیم چی کار داریم میکنیم».
برایشان روشن است که وضع عوض میشود و خیابان باریک ولیعصر تخریب، اما ٢٠سالی است که این اتفاق نیفتاده و حداقل منطقه ٦ بهخاطر نزدیکی به عظیمیه هنوز فرم سابق را نگه داشته است. اعلایی میخواهد زودتر وضع منطقه مشخص شود. میگوید زندگی مان میان زمین و آسمان است. معلقیم. «ما میخوایم زودتر تکلیفمون رو روشن کنن. اینجا غروب خیلی وقتها دعوا و درگیری میشه. خیابان اصلی جای رد شدن یک ماشین هم نیست. کی دلش میخواد تو همچین وضعیتی زندگی کنه و اینهمه سختی بکشه؟» کار بنگاه هم در این محل رونق زیادی ندارد. تمام خانههای این منطقه قولنامهای است و سالهاست که خریدوفروش از رونق افتاده. «اینجا خونهها متری نیست. خانهای پسند میشه. همونطور روش قیمت میذارن. اما اگر بخوایم متری حساب کنیم میشه متری یک تا ٢میلیون تومان. اما مشکلی که هست اینه که اینجا زمین نیست. خونهها متراژشون پایینه.
اکثر خونهها از ٣٠ تا ٧٠ متره و شاید چند خونه را بشه پیدا کرد که صد و صد متر به بالاست. در هر کدام از این خانهها هم ٨، ٩ سر عائله زندگی میکنه.» خانههای ٤٠، ٥٠ متری که خیلی از آنها مغازهای پایینش باز کردهاند و کاسبی راه انداختهاند. مغازههایی با جواز موقت و سالانه «با پولی که به ما میدن هیچ کاری نمیتونیم بکنیم. زیر خونه ما مغازست. بچههام کجا برن کار کنن اگه این مغازه رو از دست بدیم. کنار بچههامونم یهسری آدم دیگه مشغول به کارن که اگر این مغازه رو ببندیم اینهمه آدم بیکار میشن و کاری نمیشه کرد. باید برن سمت کار خلاف.» زن، میانسال است و با همسایهها مقابل در خانهاش نشسته.
کنار وانت سفیدرنگ میوهفروش که خودش را به زور کنار خیابان جا کرده. ماشینها حالا به سختی از کنارش رد میشوند. با بوقهای ممتد. «نزدیک به ٤٠ ساله اینجاییم. با این پولی که اینها میدن باید بریم اطراف کرج. هر موقع پول خوب بدن ما هم میریم. مشکل ما همینه که میگن برین. خرجیمون از مغازست.» میگوید شهرداری و ستاد ساماندهی میگویند زمینها را غصب کردهایم. «ما زمین رو زوری نگرفتیم. سال ٦١ خونه رو خریدیم و موندگار شدیم.» از توابع اردبیل است و نمیخواهد کوچ طولانی مدتش به اسلامآباد تمام و راهی اطراف کرج شود. جایی که مرکزیت اینجا را ندارد و زندگی روی سخت خودش را نشان میدهد. «ما از اول هم اینجا خیلی سختی کشیدیم. کسی از زندگی خوب بدش نمییاد. دیگه سن و سالی ازمون گذشته.»
جوانمرد میگوید در طرح جدید، ساکنان باقیمانده میتوانند برای خانههایشان سند تهیه کنند و آن را بسازند. «خانههای این منطقه اغلب با متراژ پایین است. اگر قطعهای ٤٠متری باشه نمیشود برایش سند ساخت گرفت و مالک باید با همسایهاش برای گرفتن سند تجمیع کند که ممکن است خیلی از ساکنان موافق آن نباشند. اما ورود بخش خصوصی و بهبود اوضاع منطقه عاملی میشود که افراد تشویق به تجمیع شوند.» از نظر جوانمرد عملی شدن چنین موردی زمانبر است و به راحتی نمیشود توقع داشت طرحهایی مثل راهاندازی پل طبیعت در بخش انتهایی تپه و احداث خیابانهای بزرگ عملیاتی شوند.
هرچند زمان زیادی از طرح ساماندهی میگذرد اما طرح جامع جدید هنوز جوان است و نیازمند بودجه. طرح جامعی که سال گذشته در شهرداری و ستاد ساماندهی عنوان شد، طرحی است که در آن بهگفته فیروزگاه، خیابان مانی به اسلامآباد الحاق شده و مرکز شهر را به این منطقه وصل میکند. باز شدن بلوار مجاهدین هم طرحی دیگری است که قرار است خیابان اصلی منطقه ٦ را از شکل فعلی خارج کند. این موارد در شورای شهرسازی مطرح شده اما نه ساکنان اجازه تخریب میدهند و نه ساماندهی کاری از پیش برده. جوانمرد میگوید برای این کار باید حدود ٢٠ تا ٣٠ملک تخریب شوند و اگر مالکان همراهی نکنند اجازه تخریب را از دادگستری میگیریم. «برای این چند ملک میتوانیم از قوه قهریه استفاده کنیم.
اگر مالکان خودشان همراهی نکنند، از دادگستری حکم تخلیه میگیریم.» اوضاع برای بعضی از ساکنان اما فرق دارد. اعلایی میگوید «اصلا یک روز بیایند اینجا را با خاک یکسان کنند. ما دیگر خسته شدیم از بس در این سالها از مشکلاتمان گفتیم». قرار است در این طرح، هفت و یکدهم هکتار از زمینهای اسلامآباد به صورت مسکونی، تجاری و اداری باشد و باقی زمینها فضای سبز و طرحهای عمومی. هنوز کسی نقشه اصلی این منطقه را ندیده. فقط سالهاست این منطقه نه از طرح خارج میشود و نه طرح به وضع آن سامان میدهد. چند نسل است که بچهها در کوچههای باریکش کارتبازی میکنند و از جویهایی که فاضلاب در آنها روان است، میپرند. اینجا هنوز زندگی با جدیت ادامه دارد. اینجا منطقه ٦ اسلامآباد است.
بیشتر از ١٢سال است که این چند خانه تنها ماندهاند و ستاد ساماندهی تپه اسلامآباد هم نتوانسته آنها را از سراشیبی پایین بکشد. در خانهها باز است. «اینجا امنه. کسی کاری به کسی نداره. مینیبوسم رو همینجور با در باز اینجا پارک میکنم. قدیمها اسمش بد در رفته بود اما حالا این منطقه به کلانتری نزدیکه.» خانه عسگری روبهروی رصدخانه خواجهنصيرالدين طوسي است. سمت راستش را نشان میدهد. ساختمانی چند طبقه و نیمهکاره که سایهاش بر خانههای خرابشده تپه افتاده. ساختمانی که براساس شنیده محلیها متعلق به آتشنشانی است و قرار پایگاه اورژانس هوایی هم داشته باشد اما چند سالی است که رها شده.
ساختمانی که به گفته سعید فیروزگاه از اعضای شورای شهر کرج و عضو کمیسیون عمران و شهرسازی این شورا، با خواست این شورا نیمهکاره مانده «قرار بود روی تپه، دانشگاه آتشنشانی احداث شود اما جلوی ساخت این دانشگاه را گرفتیم. اگر قرار باشد به فضای ساختوساز وارد شویم، اوضاع مثل سابق میشود برای همین هم فعلا جلوی بردن مصالح را گرفتهایم». عسگری اما از نقشهای میگوید که یکی از آشنایانش در شهرداری و ستاد ساماندهی آن را دیده. نقشهای که در آن کل تپه اوضاع متفاوتی خواهد داشت «شنیدیم اینجا قراره اوضاعش عوض شه. ساختوساز انجام بگیره. میگن قراره خونههای اینجا برج بشه. برای همین هم میخوان ما رو از اینجا بلند کنن».
بقایای خانههایی که بلدوزر از روی آنها رد شده، هنوز باقی است. دیواری تکیه داده به دیوار خانه همسایه. خانه داوود بعد از خانه آقای عسگری، آخرین خانه تپه است. از ایوانش آسمان نزدیکتر از هرجاست و برای همین هم داوود برخلاف همسن و سالهایی که در رصدخانه برایشان کلاس برگزار میشود، از ایوان خانه آسمان را میبیند «ما نمیریم رصدخونه». در خانه آنها هم به رسم خانههای محله باز است «همینجا دنیا اومدم. ١٣سالمه. بابا، مامان خونه نیستن». میخواهند خانه را به ستاد ساماندهی واگذار کنند. راه مدرسه دور است و زمستانها وضع سختتر میشود.
پیش از این در خرابههای این منطقه، معتادان زیادی رفتوآمد داشتند و حالا تعدادشان به خاطر کلانتری اسلامآباد کمتر شده اما خیلی از آنها به پارکی که در کنار رصدخانه درحال ساخت است، میروند. جایی که به گفته فیروزگاه به دلیل قرار گرفتن ستاد آسیبدیدگان اجتماعی، مشکل بزرگی بر دوشش است. پارکی که میشود از وسط آن میانبر زد به مناطق دیگر اسلامآباد. پنج منطقهای که هرکدامشان چندین خانه خراب و چند خانه سالم دارند. «از سیسال قبل که اومدیم اینجا میگن طرحه، باید خراب شه. گفتن کلید به کلید خونه میدیم. هیچ خبری نشد. گفتن وام میدیم اما وام هم ندادن و زمین هم ندادن حتی. ما اینجا مشکلی نداریم. راحتیم. عادت کردیم. با پولی هم که میدن هیچ کجا نمیتونیم خونه بخریم. من مینیبوس دارم. اونم از نوع گازوییلی. فقط اینجا میشه آوردش. همسایهای نیست که اعتراض کنه.» این چند خانه روی تپه اوضاعشان از خانههای پایینی بهتر است. هرچند اجازه ساختوساز ندارند اما خیابان آسفالت و پهنی دارند که پایینیها از آن محرومند.
«اینجا مشکل زباله داریم. ماشیناشون چند روز یک بار میان و برای همین هم خیلی اذیت میشیم». چند خانه تنها مانده علاقهای به واگذاری ملکشان به ستاد ساماندهی ندارند. میخواهند ستاد، خانههایشان را نصف قیمت خانه در عظیمیه، محلی اعیانی و مجاور اسلامآباد بردارد. «ما نمیتونیم جمع کنیم و بریم. با وجود همه مشکلات. با اینکه میدونیم اینجا آخر خطه» اینجا منطقه یک است.
خانههای بیقیمت، خانههای توافقی
خانهها اوایل دهه ٥٠ روی هم چیده شدند. اغلب شبانه و به دور از چشم مسئولان وقت و برای همین هم بیقواره و بدون اصول شهرسازی دامنه تا بالای تپه را گرفتند و معکبهای روشن شب شدند. حضورشان آنقدر روشن شد که در سال ١٣٦٦ تنها منطقه اصابت موشک عراقیها در کرج باشند و بعد از آن نام «تپه موشکی» هم کنار اسمهای دیگرش «زورآباد»، «مرادآب» و «اسلامآباد» معروف شود.
چندسال بعد در اوایل دهه ٧٠ تصمیم بر این شد که کوچههای تنگ و خانههای کوچکش ساماندهی شوند و ساکنانش با دریافت مبلغی ملکشان را واگذار کنند. بلدوزرها از نوک تپه شروع کردند. هر خانه که فروبریزد، دوروبریهایش پریشان میشوند. ساکنانی که میدانند مجبورند خانههایشان را واگذار کنند. خانههایی که اجازه ساختوساز و نوسازی از آنها سلب شده. برای همین هم اغلبشان خانه را واگذار کرده و به مناطق حاشیهای و اطراف کرج کوچ میکنند. این کوچ زمانی اتفاق افتاد که پس از تلاشهای بسیار، طرح بهسازی اولیه یعنی تأمین زیرساختها، خدمات، بهسازی تدریجی معابر و حتی خانهها مطرح شده بود. اما این طرح متوقف شد و دولت وقت به این نتیجه رسید که بهسازی دردی را درمان نمیکند و مشکلات محله با بهسازی قابلرفع نیست. در نتیجه حاضر شد سرمایهگذاری بیشتری کند تا محله تخریب شود.
سال ١٣٩٠، منصور قاسمی در مستندی با نام «اینجا زورآباد است» با ٥٠خانواری که کوچ کردهاند، گفتوگو میکند. خانوارهای جابهجا شدهای که جذب سکونتگاههای غیررسمی در سایر مناطق شهر شدهاند. یکی از مصاحبهشوندگان در این مستند میگوید خانهاش را بدون جواز و قاچاقی ساخته است. خانههای جدیدی که اغلب در نزدیکی زمینهای زراعی ساخته شدند و نشان از اسکان غیررسمی دوباره در شهر دارند. سکونتگاهی که ساکنانش باید برای گرفتن آب و برق و زیرساختهای شهری آن تلاش کنند و زمینهای کشاورزی که بهصورت دستنوشت و غیرمجاز خریداری میکنند، کاربری زراعی را از دست میدهند و تبدیل به محلههای جدید میشوند.
بعضی از خانوادهها هم توانستند در مناطق شهری ساکن شوند. هرچند خیلی از ساکنان حال حاضر منطقه از سرنوشت همسایگانشان بیاطلاعند. فیروزگاه میگوید «تعدادی از اهالی این منطقه درحالحاضر در باغستان ساکناند، همچنین در کیانمهر محلی برای اسکان آنها درنظر گرفته شده.» اما خانم جابری از مناطقی چون کمالآباد و پیشاهنگی میگوید. در ورودی بقالی کوچکی ایستاده که با همسرش آن را اداره میکنند «خیلی از ما از ترس به ستاد ساماندهی مراجعه نمیکنیم، چون اگر بریم هر قیمتی که بدن مجبور میشیم واگذار کنیم. خیلیا رفتن اطراف کرج. پیشاهنگی، کمالآباد، ملکآباد و جاهای دیگه. ما هم دوست داریم از اینجا بریم اما کاسب ٣٠سالهایم. مشتریا اینجا عادتکردن به ما. مادرم با من زندگی میکنه و پسرم که تازه ازدواج کرده، همه توی ٧٠ متر خونهایم.»
وضعیت بهداشتی برای اهالی هر ٦منطقه اسلامآباد یکسان است. شهرداری بهخاطر ساماندهی منطقه، از ساماندهی فاضلابها دست کشیده و برای همین هم در جویهای کوچک کوچهها آب فاضلاب روان است. بچهها کنار همین جویها بازی میکنند. وسیله تفریح و بازی در این منطقه وجود ندارد. یک پارک بزرگ درحال ساخت است که اهالی برای رسیدن به آن راهی طولانی را باید طی کنند. امیر جوانمرد، مدیر اجرایی طرح ساماندهی تپه مرادآب میگوید منطقه دو پارک دیگر هم دارد. یکی پارک طلوع و دیگری پارکی است که ستاد ساماندهی آن را احداث کرده است. «به صورت کلی در تمام این سالها ٤٥٠٠ملک تملک و ٧٠٠ هکتار آزاد شده است اما براساس طرح جامعی که اواخر پارسال به تصویب رسید و مبنای کار قرارگرفت، ١٢٠٠ تا ١٣٠٠قطعه دیگر هم باید تملک شود که ٧٢هکتار وظیفه سازمان ساماندهی و باقیمانده آن هم وظیفه شهرداری است. هر کدام از ما بودجه جداگانهای برای این امر داریم.»
بودجه موردنظر برای این منطقه آنطور که فیروزگاه میگوید و در شورای شهر و برای سالجاری به تصویب رسیده، ٤میلیارد است. «از این بودجه، مقداری برای خرید خانههاست و بیشترش برای تعریض خیابانهای اصلی منطقه.»
تپه را که دور بزنیم، از منطقه یک به مناطق پایینتر میرسیم. جایی که نه اهالی و نه فیروزگاه هیچکدام نمیدانند دقیقا هریک از خانهها به چه قیمتی تخریب شدهاند. «متری حساب نکردیم. بهصورت توافقی ملک واگذار میشه». از بالای تپه تا سراشیبی دامنهاش، تعداد خانههای خراب شده کمتر میشود. میانههای تپه زندگی هنوز مانند سابق در جریان است. اینجا منطقه ٣ است.
خراب کنند، خسته شدیم
اعلایی٥٥ ساله است و از ١٥سالگی در این محل زندگی کرده. بنگاه معاملات ملکیاش بر خیابان ولیعصر است. شلوغترین منطقه اسلامآباد. جاییکه نه خانههایش خراب شدهاند و نه ساکنانش رخت مهاجرت پوشیدهاند. زندگی مانند همان سالهای اولی که اینجا ساکن شدند در جریان است. هرچند بهگفته اعلایی در این محل دیگر خریدوفروش نمیشود. «کسی در چنین وضعیتی برای خرید ملک به اینجا نمیاد. اینجا نه میشه زندگی کرد و نه میشه واگذار کرد و رفت. موقعیت بدی است. ما از خدامونه که اصلا بیان تمام این منطقه رو از بین ببرن. اما وضعیتمون روشن شه و بدونیم چی کار داریم میکنیم».
برایشان روشن است که وضع عوض میشود و خیابان باریک ولیعصر تخریب، اما ٢٠سالی است که این اتفاق نیفتاده و حداقل منطقه ٦ بهخاطر نزدیکی به عظیمیه هنوز فرم سابق را نگه داشته است. اعلایی میخواهد زودتر وضع منطقه مشخص شود. میگوید زندگی مان میان زمین و آسمان است. معلقیم. «ما میخوایم زودتر تکلیفمون رو روشن کنن. اینجا غروب خیلی وقتها دعوا و درگیری میشه. خیابان اصلی جای رد شدن یک ماشین هم نیست. کی دلش میخواد تو همچین وضعیتی زندگی کنه و اینهمه سختی بکشه؟» کار بنگاه هم در این محل رونق زیادی ندارد. تمام خانههای این منطقه قولنامهای است و سالهاست که خریدوفروش از رونق افتاده. «اینجا خونهها متری نیست. خانهای پسند میشه. همونطور روش قیمت میذارن. اما اگر بخوایم متری حساب کنیم میشه متری یک تا ٢میلیون تومان. اما مشکلی که هست اینه که اینجا زمین نیست. خونهها متراژشون پایینه.
اکثر خونهها از ٣٠ تا ٧٠ متره و شاید چند خونه را بشه پیدا کرد که صد و صد متر به بالاست. در هر کدام از این خانهها هم ٨، ٩ سر عائله زندگی میکنه.» خانههای ٤٠، ٥٠ متری که خیلی از آنها مغازهای پایینش باز کردهاند و کاسبی راه انداختهاند. مغازههایی با جواز موقت و سالانه «با پولی که به ما میدن هیچ کاری نمیتونیم بکنیم. زیر خونه ما مغازست. بچههام کجا برن کار کنن اگه این مغازه رو از دست بدیم. کنار بچههامونم یهسری آدم دیگه مشغول به کارن که اگر این مغازه رو ببندیم اینهمه آدم بیکار میشن و کاری نمیشه کرد. باید برن سمت کار خلاف.» زن، میانسال است و با همسایهها مقابل در خانهاش نشسته.
کنار وانت سفیدرنگ میوهفروش که خودش را به زور کنار خیابان جا کرده. ماشینها حالا به سختی از کنارش رد میشوند. با بوقهای ممتد. «نزدیک به ٤٠ ساله اینجاییم. با این پولی که اینها میدن باید بریم اطراف کرج. هر موقع پول خوب بدن ما هم میریم. مشکل ما همینه که میگن برین. خرجیمون از مغازست.» میگوید شهرداری و ستاد ساماندهی میگویند زمینها را غصب کردهایم. «ما زمین رو زوری نگرفتیم. سال ٦١ خونه رو خریدیم و موندگار شدیم.» از توابع اردبیل است و نمیخواهد کوچ طولانی مدتش به اسلامآباد تمام و راهی اطراف کرج شود. جایی که مرکزیت اینجا را ندارد و زندگی روی سخت خودش را نشان میدهد. «ما از اول هم اینجا خیلی سختی کشیدیم. کسی از زندگی خوب بدش نمییاد. دیگه سن و سالی ازمون گذشته.»
جوانمرد میگوید در طرح جدید، ساکنان باقیمانده میتوانند برای خانههایشان سند تهیه کنند و آن را بسازند. «خانههای این منطقه اغلب با متراژ پایین است. اگر قطعهای ٤٠متری باشه نمیشود برایش سند ساخت گرفت و مالک باید با همسایهاش برای گرفتن سند تجمیع کند که ممکن است خیلی از ساکنان موافق آن نباشند. اما ورود بخش خصوصی و بهبود اوضاع منطقه عاملی میشود که افراد تشویق به تجمیع شوند.» از نظر جوانمرد عملی شدن چنین موردی زمانبر است و به راحتی نمیشود توقع داشت طرحهایی مثل راهاندازی پل طبیعت در بخش انتهایی تپه و احداث خیابانهای بزرگ عملیاتی شوند.
هرچند زمان زیادی از طرح ساماندهی میگذرد اما طرح جامع جدید هنوز جوان است و نیازمند بودجه. طرح جامعی که سال گذشته در شهرداری و ستاد ساماندهی عنوان شد، طرحی است که در آن بهگفته فیروزگاه، خیابان مانی به اسلامآباد الحاق شده و مرکز شهر را به این منطقه وصل میکند. باز شدن بلوار مجاهدین هم طرحی دیگری است که قرار است خیابان اصلی منطقه ٦ را از شکل فعلی خارج کند. این موارد در شورای شهرسازی مطرح شده اما نه ساکنان اجازه تخریب میدهند و نه ساماندهی کاری از پیش برده. جوانمرد میگوید برای این کار باید حدود ٢٠ تا ٣٠ملک تخریب شوند و اگر مالکان همراهی نکنند اجازه تخریب را از دادگستری میگیریم. «برای این چند ملک میتوانیم از قوه قهریه استفاده کنیم.
اگر مالکان خودشان همراهی نکنند، از دادگستری حکم تخلیه میگیریم.» اوضاع برای بعضی از ساکنان اما فرق دارد. اعلایی میگوید «اصلا یک روز بیایند اینجا را با خاک یکسان کنند. ما دیگر خسته شدیم از بس در این سالها از مشکلاتمان گفتیم». قرار است در این طرح، هفت و یکدهم هکتار از زمینهای اسلامآباد به صورت مسکونی، تجاری و اداری باشد و باقی زمینها فضای سبز و طرحهای عمومی. هنوز کسی نقشه اصلی این منطقه را ندیده. فقط سالهاست این منطقه نه از طرح خارج میشود و نه طرح به وضع آن سامان میدهد. چند نسل است که بچهها در کوچههای باریکش کارتبازی میکنند و از جویهایی که فاضلاب در آنها روان است، میپرند. اینجا هنوز زندگی با جدیت ادامه دارد. اینجا منطقه ٦ اسلامآباد است.
۰