اسیدپاشی روی پزشک جوان از روی حسادت!
دختر جوان که شیما نام دارد، 17 فروردین امسال زمانی که برای دیدار با عشق قدیمیاش پا به خانه او در یکی از محلههای شمالی تهران گذاشت، او را هدف اسیدپاشی قرار داد و خودش هم دچار سوختگی شد.
کد خبر :
۲۵۷۷۹
بازدید :
۱۲۳۲
دختر جوان که مرد موردعلاقه خود را با اسید سوزانده است، پس از پنج ماه از حادثه همچنان مدعی است به عمد این کار را نکرده است. این درحالی است که پزشک جوان معتقد است قربانی حسادت دختر جوان شده است.
به گزارش جامجم، دختر جوان که شیما نام دارد، 17 فروردین امسال زمانی که برای دیدار با عشق قدیمیاش پا به خانه او در یکی از محلههای شمالی تهران گذاشت، او را هدف اسیدپاشی قرار داد و خودش هم دچار سوختگی شد.
این دخترجوان در تحقیقات اولیه مدعی بود قصد اسیدپاشی نداشته و اسید را در جریان یک شوخی روی مرد جوان ریخته است. با گذشت پنج ماه از وقوع این اسیدپاشی، دو روز پیش دختر اسیدپاش و پسر جوان که قربانی حادثه شده بود، برای ادامه تحقیقات به شعبه هشتم بازپرسی دادسرای امور جنایی تهران منتقل شدند.
ابتدا دختر اسیدپاش به بازپرس ایلخانی گفت: سه سال پیش زمانی که در تهران دانشجو بودم، با یاسر که پزشکی میخواند، آشنا شدم. به هم علاقهمند شده و میخواستیم ازدواج کنیم که نشد. من بعد از گرفتن مدرکم به شهرمان بازگشتم و ارتباط زیادی با هم نداشتیم. یک روز قبل از حادثه با من تماس گرفت و خواست به دیدنش بروم.
وی افزود: ساعاتی از حضورم در خانهاش نگذشته بود که دختری به او زنگ زد. او میگفت آن دختر از کارکنان بیمارستان است. بعد از من خواست در پشتبام مخفی شوم. از او خواستم درباره آن دختر و تلفنش بگوید که طفره رفت.
میخواستم آنجا را ترک کنم که یاسر با کیسهای که دستش بود، از سرویس بهداشتی خارج شد. بطری اسید داخل آن بود، مایع آن را سمت صورتم پاشید. احساس سوزش کردم. او را هل دادم که اسید روی خودش ریخت. صورتهایمان را شستیم و بعد به بیمارستان رفتیم که من دستگیر شدم. از حادثهای که رخ داده ناراحتم و پشیمانم.
در ادامه قربانی حادثه به قاضی پرونده گفت: دختر جوان آن شب مهمانم بود. سر مسائلی با یکدیگر جر و بحث کردیم. او دروغ میگوید خودش میخواست با اسید مرا بسوزاند. او در اتاق دیگر بود و من به اتاقم رفته و خوابیدم.
او بطری اسید را برداشت و بالای سرم آمد و اسید را به سمتم پاشید. من قصد داشتم جلوی او را بگیرم و خودم را نجات دهم که بیشتر آسیب نبینم که او مقداری از اسید روی خودش ریخت. نمیدانم چرا به این کار دست زد شاید چون فهمیده بود من نامزد کرده و میخواهم ازدواج کنم از من کینه به دل گرفته بود.
در ادامه دختر اسیدپاش با تجدید قرار قانونی روانه زندان شد.
به گزارش جامجم، دختر جوان که شیما نام دارد، 17 فروردین امسال زمانی که برای دیدار با عشق قدیمیاش پا به خانه او در یکی از محلههای شمالی تهران گذاشت، او را هدف اسیدپاشی قرار داد و خودش هم دچار سوختگی شد.
این دخترجوان در تحقیقات اولیه مدعی بود قصد اسیدپاشی نداشته و اسید را در جریان یک شوخی روی مرد جوان ریخته است. با گذشت پنج ماه از وقوع این اسیدپاشی، دو روز پیش دختر اسیدپاش و پسر جوان که قربانی حادثه شده بود، برای ادامه تحقیقات به شعبه هشتم بازپرسی دادسرای امور جنایی تهران منتقل شدند.
ابتدا دختر اسیدپاش به بازپرس ایلخانی گفت: سه سال پیش زمانی که در تهران دانشجو بودم، با یاسر که پزشکی میخواند، آشنا شدم. به هم علاقهمند شده و میخواستیم ازدواج کنیم که نشد. من بعد از گرفتن مدرکم به شهرمان بازگشتم و ارتباط زیادی با هم نداشتیم. یک روز قبل از حادثه با من تماس گرفت و خواست به دیدنش بروم.
وی افزود: ساعاتی از حضورم در خانهاش نگذشته بود که دختری به او زنگ زد. او میگفت آن دختر از کارکنان بیمارستان است. بعد از من خواست در پشتبام مخفی شوم. از او خواستم درباره آن دختر و تلفنش بگوید که طفره رفت.
میخواستم آنجا را ترک کنم که یاسر با کیسهای که دستش بود، از سرویس بهداشتی خارج شد. بطری اسید داخل آن بود، مایع آن را سمت صورتم پاشید. احساس سوزش کردم. او را هل دادم که اسید روی خودش ریخت. صورتهایمان را شستیم و بعد به بیمارستان رفتیم که من دستگیر شدم. از حادثهای که رخ داده ناراحتم و پشیمانم.
در ادامه قربانی حادثه به قاضی پرونده گفت: دختر جوان آن شب مهمانم بود. سر مسائلی با یکدیگر جر و بحث کردیم. او دروغ میگوید خودش میخواست با اسید مرا بسوزاند. او در اتاق دیگر بود و من به اتاقم رفته و خوابیدم.
او بطری اسید را برداشت و بالای سرم آمد و اسید را به سمتم پاشید. من قصد داشتم جلوی او را بگیرم و خودم را نجات دهم که بیشتر آسیب نبینم که او مقداری از اسید روی خودش ریخت. نمیدانم چرا به این کار دست زد شاید چون فهمیده بود من نامزد کرده و میخواهم ازدواج کنم از من کینه به دل گرفته بود.
در ادامه دختر اسیدپاش با تجدید قرار قانونی روانه زندان شد.
۰